"... عشق یک جوشش کور است، و ییوندی از سر نابینایی. اما دوست داشتن، پیوندی است خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال. عشق بیشتر از غریزه آب میخورد، و هر چه از غریزه سر زند بیارزش است، و دوست داشتن از روح طلوع میکند، و تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد، دوست داشتن نیز همگام با آن اوج مییابد.
عشق در غالب دلها، در شکلها و رنگهای تقریباً مشابهی متجلی میشود، و دارای صفات و حالات و مظاهر مشترکی است، اما دوست داشتن در هر روحی جلوهای خاص خویش را دارد، و از روح رنگ میگیرد، و چون روحها، برخلاف غریزهها، هر کدام رنگی و ارتفاعی و بعدی و طعم و عطری ویژهی خویش دارد، میتوان گفت که به شمارهی هر روحی، دوست داشتنی هست.
عشق با شناسنامه بیارتباط نیست، و گذر فصلها و عبور سالها بر آن اثر میگذارد، اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند، و بر آشیانهی بلندش روز و روزگار را دستی نیست..."
مجموعه آثار ۰۰ / ـــــ / ص ۰۰
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : ۰ بار / شروین