جملات شریعتی درباره سیدجمال
24_03_2016 . 00:07
#1
جملات شریعتی درباره سیدجمال



دوستان گرامی!
جهت تهیه آرشیوی برای دسته‌بندی موضوعی اندیشه‌های شریعتی، جملات شریعتی درباره سیدجمال را با ذکر شماره مجموعه آثار و صفحه مربوطه، در این بخش وارد نمائید.


ــــــــــــــــــــــــــــــ
.
24_03_2016 . 00:08
#2
سیدجمال، روشنفکری آواره
"... سیدجمال را نگاه کنید. یک سیدِ گمنامِ آسمان‌جلِ دهاتی. از اسدآبادِ همدان می‌آید، بدون این که وابسته به هیچ طبقه‌ای، خانواده‌ای، حزبی، گروهی، یا دسته‌ای باشد. یک آواره، که مثلِ توپِ فوتبال، از این مملکت، به آن مملکت، پرتاب‌اش می‌کنند، آن هم، در عصری که، استعمارِ غرب، در اوجِ سلطنتِ جهانی، و شرق، در حضیضِ خوابِ خرگوشی، آن هم در جامعه‌های اسلامی، که بر سرِ هر کشوری، شاه وزوزک‌ها، و آدمک‌هایی از قبیلِ ناصرالدین شاه، حکومت می‌کرد، فریادی از حلقومِ تنهایش برمی‌آوَرَد، هم‌چون صورِ اسرافیل، و ملت‌های مسلمان، کفن بر خویش می‌دَرند، و از قبرستانِ سکوت و رکود، برمی‌شورند.

این همه قدرت و نفوذ چرا؟ چه عاملی موجب شد که، فریادِ این یک تنِ تنها، تا اعماقِ دل‌ها، و تا اقصای سرزمین‌ها، راه کشد؟ جز این بود که، ملت‌های مسلمان، این ندا را، ندای دعوتِ یک آشنا، احساس کردند؟ احساس کردند که، این صدا، از اعماقِ روحِ فرهنگ و تاریخِ پُر از افتخار و حیات و حماسه‌ی خودشان برآمده است؟

این صدای غریبه نیست. ترجمه‌ی آخرین موجِ فکری‌ی خارجی نیست. این صدا، یکی از انعکاساتِ همان فریادی است که، در حَرا، در مکه، در مدینه، در اُحد، در قادسیه، در بیت‌المقدس، در تنگه‌ی الطارق، و در جنگ‌های صلیبی می‌پیچید. همان صدای حیات‌بخشِ دعوتِ به جهاد و عزت و قدرت است، که در گوشِ تاریخِ پُر از حماسه‌ی اسلام، طنین‌افکن است.

این ندا، با جان، و تارهای اندیشه و احساسِ مسلمانان، بازی‌ای آشنا دارد. اطمینان‌بخش است و خاطره‌انگیز. از این رو، هر کس، آن را، از عمقِ جان، می‌شنود. این است، زبانِ روشنفکری که، با فرهنگ و تاریخ و زبان و ملتِ خود، آشنا است..."


مجموعه آثار ۵ / ما و اقبال / ص ۹۷*
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : شروین یک بار
.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان