ای منجی اسیر!
شلاق جلاد هرچه بر گروه نسل ما وحشیتر فرود میآید، عشق تو را در سینهها فروزانتر میکند و تنور شکنجهگاهها هرچه تافتهتر گردد، یاران تو مصممتر میگردند ای برادر دلیر!هر خونی که از سینهٔ شهیدی بر سرزمین ما میریزد، نام توست که نقش میبندد و داغ هر شکنجهای که بر پشت و پهلوی اسیری مینشیند، مهر تو است که شکل میگیرد.
آسمان آفتابی و شسته وطن ما را ابرهای تیرهدل و خونبار قتلعامها و جنایتها فرو پوشیده است اما در قلب این آسمان خون، بالای چهره ملکوتی و قهرمانی تو ای بیدارکنندهٔ ملتها به ما که همچنان در تندبادها دست در دامن تو زدهایم، طلوع خورشیدی را نوید میدهد که به زودی بر سرزمین تبدار و غمآلود ما دامن خواهد گسترد و لانهها و کمینگاههای دیوان آدمیخوار و پاسداران پلید شب را در برابر تشنگان انتقام خواهد گشود و حکومت سپیدی و روشنایی و پاکی را به جای سلطنت سیاهی و تیرگی و پلیدی برپا خواهد داشت.
ای زندانی بزرگ!
امروز ملت ما به جرم ادامهٔ نبردی که همگام با تو آغاز کرده است در زندانی بزرگ به نام ایران اسیر است، زندانی که زمین آن را مغز و خون صدها شهید پاک فرو پوشیده است و جز صدای چکمههای قزاقان دربار و سلاحهای طراران و غارتگران ملتها، سکوت اختناقآوری را که بر سینه آزادگان سنگینی میکند نمیخراشد.
ای پیشاهنگ کاروان
ما در مسیر خویش امروز به سر منزل خون رسیدهایم آتشهایی که بدن زندهٔ کریمپور را سوزانده، سراسر وطن ما را فراگرفته است و گلولههایی که سینهٔ مردانهٔ فاطمی را شکافت بر سر همه فرو میبارد. دشمن هار شده و میان ما و او تنها دو شمشیر حائل است یکی سیراب و دیگری تشنه و ما اینها همه را به فال نیک میگیریم زیرا به ما الهام میبخشد که تا سر منزل مقصود چند گامی بیش نمانده است.
ای سردار دلیر!
ما سربازان جوان تو پس از یک سال تلاش در اینجا گرد هم آمدهایم تا بار دیگر در برابر دیدگان جهان، پیمان دیرین خویش را با تو تجدید کنیم و وفاداری و جانبازی خود را به سردار دلاور نهضت ملتمان اعلام نماییم.
درود گرم فرزندانت را بپذیر!
منبع : مجموعه آثار ۳۶ / آثار جوانی / ص ۱۶۶
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ