"... سرمایه داری "پول" را جانشین "خدا" کرده است،
و "تولید" را جانشین "توحید"،
و "اقتصاد" را به جای "عشق" نهاده است،
و "قدرت" را به جای "حقیقت"،
و "لذت" را به جای "کمال"،
و "سلطه بر طبیعت" را به جای "تسلط بر خویش".
"قانون جنگلی" که وارث هزارها سال فرهنگ و تمدن و قانون و حقوق میشود،
و رابطهها، رابطه گرگان و سگانی که بر مرداری هجوم بردهاند، و این بر آن مخلب میکشد و آن بر این منقار.
زندگی کردن برای مصرف، قربانی کردن "آسایش" برای ساختن و خریدن "وسایل آسایش" و در نهایت، انسان پرستنده، پرستنده می ماند،
اما نه دیگر چون گذشته پرستندهی کمال، ارزش، زیباییها، مطلق، خیر، بینایی، آفرینندگی، جود، بلکه پرستندهی دو چیز:
"سرمایه" و "سکس"
آگاه از اینکه آدمی اکنون بیگانهی پول میشود، و دیوانهی لذت، و بندهی مصرف:
مسخ فطرت، بندگی، و جنون،
در پستترین و ننگینترین شکلاش..."
مجموعه آثار ۲۵ / انسان بیخود / ص ۳۵۴
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : یک بار / شروین