"... عصیان، که در تمامیی قصههای خلقت تکرار شده اشت، شاخصهی وجودی انسان را در میان همهی موجودات طبیعت نشان میدهد. این عصیان در برابر خدا صورت میگیرد، و باید یادآور شد که خدا، در اینجا، مظهر طبیعت است، و جبر حاکم بر همهی پدیدهها، و بنابراین، این داستان، که تمام فرشتگان فرمانبر خدایاند و تنها انسان از فرمان وی سر پیچی کرد، یعنی همهی موجودات و نیروهای این جهان محکومِ سرنوشت جبری و سرنوشتِ فطری خویش اند و تابع مطلق قوانین حاکم بر طبیعت، و تنها انسان است که ارادهی آزاد است، و میتواند از سلسلهی جبریی علیت، که همه بدان بستهاند، رها شود، و "انتخاب" کند، و مرز هر "جبری" و چهارچوب هر "منعی" را بشکند، و نزدیک شدن یا خوردن(به تعبیر قرآن و تورات) "میوه ممنوع " در قصهی آدم به همین معنی است..."
مجموعه آثار ۲۴ / انسان / ص ۲۳۹
__________________________
ویرایش : یک بار / شروین/ تطبیق با متن