شور و شعور و شرف
نویسنده : نگاه نو
موضوع : انسانِ ایدهآل شریعتی
یکی دیگر از سهگانههای بینظیری که شریعتی ساخته، دربارهی یک انسانِ ایدهآل است. و من سخت این سهگانه را دوست دارم. که متاسفانه شریعتی واردِ جزئیاتِ آن نشده است. اما، به درستی و زیبایی، انسان ایدهآل را، در مکتبِ او، توجیه و تبیین میکند. این سهگانهی تبیینکنندهی انسانِ ایدهآل، "شور و شعور و شرف" است، که شریعتی با تعبیرِ آن سه تا "شین" از آن یاد میکند.
آری! انسانِ ایدهآلِ شریعتی، انسانی است که، دارای این سه تا "شین" است، انسانی که، با شور، با شعور، و با شرف است. انسانی که، هر سه تا "شین" را، با هم، و همزمان، دارا است. نه این که دارای یک یا دو تا از این سه تا "شین" باشد. چون، در این صورت، یک انسانِ مسخشده، ناقص، و الینهشده است. که من، با سه مثال، آن را شرح میدهم:
اول) انسانهای با شور و با شرف، اما، فاقدِ "شعور". که تعدادشان در جامعه و تاریخ بسیار بوده و هست، که بسیاری از آنان، به خاطرِ شورِ بسیار، بازیگرانِ تاریخ بودند، اما در حدِ مامور و مزدور، که نمونهی بارزشان، خوارج در دورانِ امام علی، و نیروهای حزباللهیی در آغاز انقلاب، که سرشار از شورند، و عمدتاً انسانهای با شرفی هم هستند، که رفته رفته، شرفشان را نیز بر باد میدهند، و اکثرِ مزدورانِ در تاریخ، از این انسانهای با شور و با شرف، اما بیشعور، هستند.
دوم) انسانهای با شعور و با شرف، اما بی شور، که نقششان در تاریخ، بیشتر به صورتِ نیروهای در خدمتِ دیگران بوده است، و نمونهی بارزِ آن، استادانِ دانشگاه، که علیرغمِ برخورداری از شعورِ لازم، برای ایفای نقشِ مهمی در تحولاتِ اجتماعی، و نیز برخورداری از "شرف"، که ضامنِ اجرای نقشی انسانی است، به دلیلِ فقدانِ "شورِ" لازم، برای ورودِ به عرصهی مبارزه، در راستای تغییر و تحولِ انسانی، همواره، یا در حاشیهی تحولاتِ اجتماعی زیستهاند، و یا در خدمتِ نیروهایی حاکمِ بودهاند. آن تعبیرِ گزندهی معروفِ شریعتی، که: "فیلسوفان، چهرههای پفیوز تاریخاند"، اشاره به چنین انسانهایی است، که علیرغمِ برخورداری از توانِ اجرای نقشی مهم در جامعه، زندگی را به دور از تحولاتِ اجتماعی سر میکنند.
سوم) انسانهای با شعور و با شور، اما بی شرف، که اکثریتِ نیروهای حاکم بر تاریخ، از میانِ آنان پدید آمدهاند. و نمونهی بارزِ آن، سیاستمداران و سرمایهداران، که ضمنِ برخورداری از شعورِ لازم برای برنامهریزی و پیشبردِ روندِ کار، و شورِ لازم در پیگیری و اجرای آن، به دلیلِ بی شرف بودن، جامعهی بشری را به انحطاط کشاندهاند. کیسینجر و برژنسکی، نمونههای بارزِ آن در دنیای کنونی هستند. انسانهایی که با شعور و شور خویش، در پیی رساندنِ امریکا به رهبریی جهان بودهاند، اما، به علتِ فقدانِ "شرف"، انسانِ عصرِ ما را، به سوی نابودی کشاندهاند.
انسانِ ایدهآلِ شریعتی، انسانی است که، از هر سه نیرو و خصلتِ "شور و شعور و شرف" برخوردار است. آری! یک انسانِ تمام. یک انسانِ با شور، برخوردار از "نیروی"ی حرکت و جنبش، و با شعور، برخوردار از "نورِ" هدایت و رهبری، و با شرف، برخوردار از شمِ "جهتیابی"ی در راستای ارزشهای انسانی، و استوار ماندنِ در آن، و جذب و جلبِ نیروهای اهریمنی نشدن. و ما، در مذهب و ملتِ خویش، از این نوع انسانها، بسیار داشتهایم. و شریعتی، دعوتکنندهی ما، به پیروی از این الگوهای انسانی است، تا از خویشتنِ خویش، انسانی با شور و با شعور و با شرف بسازیم.
منبع : کانال شریعتی به زبان ساده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : شروین یک بار