جملات شریعتی درباره تنهائی
24_10_2011 . 21:25
#1
جملات شریعتی درباره تنهائی



دوستان گرامی!
جهت تهیه آرشیوی برای دسته‌بندی موضوعی اندیشه‌های شریعتی، جملات شریعتی درباره تنهائی را با ذکر شماره مجموعه آثار و صفحه مربوطه، در این بخش وارد نمائید.


ــــــــــــــــــــــــــــــ
.
24_10_2011 . 22:39
#2
جملات شریعتی درباره تنهائی
"...تنهایی با جدایی چه فرق دارد ؟ تنهایی یعنی بی‌کسی، جدایی یعنی بی‌اویی، بی او ماندن..."


مجموعه آثار 8 / نیایش / ص64
.
24_10_2011 . 22:44
#3
جملات شریعتی درباره تنهائی
"...تنهائي از چه زاده مي شود ؟ از عشق ! اگر عشق نباشد تنهائي نيست..."


مجموعه آثار 35 / آثار گونه‌گون / ص132
.
24_10_2011 . 22:45
#4
جملات شریعتی درباره تنهائی
"...چرا تنهائي دردآور است زيرا كه صميمي‌ترين و شديدترين و لطيف‌ترين و اهورائي‌ترين نياز من نخستين آدمي نياز به فهميده شدن است..."


مجموعه آثار 35 / آثار گونه‌گون / ص360

.
24_10_2011 . 22:46
#5
جملات شریعتی درباره تنهائی
"...سالها در اتاقم نشسته بودم و چشم به در و گوش به صداي پائي كه مگر او از راه برسد.از هر صداي پائي از جا ميپريدم كه اوست.هر دري كه باز مي‌شد او نبود.همواره مي‌آمدند و ميرفتندو بسيار اما او نيامد و اكنون در اطاقم همچنان نشسته‌ام و اما مي‌دانم كه ديگر او نخواهد آمد.با دردناكترين تجربه‌ها دانستم كه بايد در اين اتاق بي انتظار بمانم.دانستم كه دگر اوئي نيست و چه سالها كه بيهوده چشم بر در دوخته بودم و اكنون سالها ميگذرد كه من در تنهائي مايوسم سر در گريبان خويشتنم و در را به رويم و به روي هركه مرا سراغ ميكند بسته‌ام.چه آرامش دردناكي!چه يقين جانكاهي!اما به هر حال آرامشي است و يقيني كه بدان رسيده‌ام و اكنون سالهاست كه بدان خو كرده‌ام .چنان با تنهائي آرام و ساكتم انس گرفته‌ام كه اگر تو اي فريب!اگر تو او باشي در را به رويت نخواهم گشود.دل من ديگر پير شده است و سخت ناتوان،تاب تپش‌ها و بي تابي‌هاي دوست داشتن را ندارد،تنها ميتوانم خاطره ها را با خود مزمزه كنم..."


مجموعه آثار 35 / آثار گونه‌گون / ص458

.
24_10_2011 . 22:51
#6
جملات شریعتی درباره تنهائی
"...در زبان فارسی ما هنوز نهج‌البلاغه‌ای که مردم بخوانند وجود ندارد! تنهایی مگر چیست ؟ از تئاترنویسی مانند برشت حداقل پنج اثر که به فارسی بسیار خوب ترجمه شده می‌توان نام برد، از نویسندگان معمولی همه جای دنیا آثار متعدد و فراوان به بهترین نثر و چاپ منتشر شده، اما هنوز پس از گذشت قرن‌ها سخن علی به زبان فارسی‌ای که نسل ما بخواند و بفهمد وجود ندارد. و هنوز ملتی که تمام هستی‌اش را در راه عشق علی نثار کرده، از او کلمه‌‌ای و سخنی درست نمی‌شناسد.این است که علی در میان پیروانش هم تنها است؛ این است که علی در اوج ستایش‌هایی که از او می‌شود مجهول مانده است..."


مجموعه آثار 26 / علی / ص90
.
08_11_2011 . 11:01
#7
جملات شریعتی درباره تنهائی
"...دارم خفه مي‌شوم، در زير باران الهام‌هاي غيبي که در ميان اين امت يک صحابي که شنواي آن آيات باشد نمي‌يابم، دارم متلاشي مي‌شوم، دم زدن دشوار شده است، خداوندا! تو که لبهاي نيرومندت را بر حلقوم قلب من نهاده‌اي و هر دم آيات آتشناک سوره‌هاي شگفت آفرينش ديگر را در آن ميدمي، خديجه مرا نيز همچون خديجه محمد عاشق مؤمن، بلکه، مؤمن عاشق من ساز، تا در من همچون يک معشوق ننگرد، مرا يک همسر خوب و شايسته و همسرشت و هم‌سرنوشت و همزبان خويش نبيند، او را يک صحابي بيتابِ دگرگون شدن ساز، او را يک حواري ناآرام معراج گرفتن کن که من موسايم که برايش هارون فرستادي، عيسايم که برايش سن پل فرستادي، که محمدم که برايش خديجه را ساختي، عاشقش را صحابي‌اش کردي،اما... نه، من علي‌ام، علي را تنها گذاشتي، او جز چاه‌هاي آب در نخلستانهاي خلوت و دور از شهر کسي نداشت..."


مجموعه آثار33 / گفتگوهای تنهایی / ص108
.
14_11_2011 . 03:08
#8
جملات شریعتی درباره تنهائی
"...هرکسي
بايد
هر چندی يکبار،
مدتی تنها باشد،
تنهايي هم
يکي از احتياجات آدمي است..."


مجموعه آثار ۳۳ / گفتگوهای تنهایی ۱ / ص ۱۹۰
.
15_11_2011 . 02:26
#9
جملات شریعتی درباره تنهائی
"...کتابها تنها دوستان صميمي، فرزندان عزيز و تنها خويشاوندان نازنين و مهربان و خوب من بودند، من در ميان آنها خود را در جمع خانواده گرم و وفادار و پرمحبتم حس مي‌کردم، چه شبهاي سياهي را در صحبت آنان بروز آوردم، چه تنهايي‌ها را در کنار اينها پر کردم، چه سکوت‌هاي مرگباري را در گفتگوي با اينها شکستم، چه رنجهاي جانکاهي را با تسليت اينها از ياد بردم..."

مجموعه آثار33 / گفتگوهای تنهایی / ص127
.
16_11_2011 . 03:01
#10
جملات شریعتی درباره تنهائی
"...مي‌خواهم گوشه‌اي بنشينم و کمي تنها باشم، حرف بزنم، بنويسم، بگويم، انگشتهايم خميازه مي‌کشند، بايد بنويسم، اين حرفها را نمي‌شود تحمل کرد، بيشتر از اين در دل نگه داشت، ورم مي‌کند و رنجم مي‌دهد، مي‌روم، کجا بروم..."

مجموعه آثار33 / گفتگوهای تنهایی / ص217
.
17_11_2011 . 00:24
#11
جملات شریعتی درباره تنهائی
"...چه سخت است تنهايی،
در انبوهِ جمعيتي،
كه از همه سو،
مرا احاطه كرده‌اند..."

مجموعه آثار ۳۳ / گفتگوهای تنهایی ۱ / ص ۲۹۳
.
22_11_2011 . 02:53
#12
جملات شریعتی درباره تنهائی
"...باز من مانده‌ام و تنهايي، دست بر زانوي غم، سر به دو دست، سردي قطره لرزاني بر گوشه چشم، و نگاهم حيران، خيره در پرده جادويي دود سيگار، که بر آن مي‌افتد، سايه ساقه اندامي، و بر آن مي‌تابد مهربان پرتو صبحي روشن، و در آن مي‌بينم که از دور، بال بگشايند زي من بشتاب:آن دو آواره کبوترهايم، بنشينند مرا بر دامن، مهربان، خاموش، خيره در من به نياز و بيفشانمشان دانه اشک..."


مجموعه آثار33 / گفتگوهای تنهایی / ص431
.
24_11_2011 . 02:06
#13
جملات شریعتی درباره تنهائی
"...«گاه آدمي چقدر احتياج دارد که هيچکس نباشد»، «چه خوب است در کشوري بودن که هيچکس نشناسدت» و اين دنيايي است که در آن جز تو هيچکس نيست، هيچکس..."


مجموعه آثار33 / گفتگوهای تنهایی / ص497

.
24_11_2011 . 02:06
#14
جملات شریعتی درباره تنهائی
"...براي من، تنها ماندن، چه در پاي يک پنجره گنگ و تاريک و چه در اوج آسمان‌هاي زيبا و روشن يکي است، هر دو زندان بي‌تويي است..."

مجموعه آثار33 / گفتگوهای تنهایی / ص515
.
26_11_2011 . 00:49
#15
جملات شریعتی درباره تنهائی
"...آه! که چقدر فاصله ما دور است. فکر مي‌کنم هيچوقت نرسي و من در کنار اين دنيا تنها بمانم و تو هميشه منظره من باشي و د رپيش چشم‌هاي من، در سينه چشم‌انداز من، قبله نگاه من و هيچوقت نه در کنار چشمهاي من، هيچوقت، در اين زاويه همواره تنها خواهم بود، بي‌تو تو را خواهم ديد، و آنگاه چه بگويم به يک نابينا، يک بيگانه، يک دوردست که چه‌ها مي‌بينم..."


مجموعه آثار33 / گفتگوهای تنهایی / ص496

.
27_11_2011 . 22:32
#16
جملات شریعتی درباره تنهائی
"...نه عقده‌هاي من دلم را به تو کشانده است، نه هنرهاي تو مرا به تو خوانده است و نه بيکسي تو را کس من کرده است و نه بي‌مهري مرا جوياي تو سرچشمه مهر کرده است و نه هيچ کمبودي مرا به بودن تو محتاج ساخته است... بودن تو خود نياز به تو را در من آفريده است، بيکسي نيست که تو کسم باشي، بي‌تويي است که اگر نبودي کم نبود..."

مجموعه آثار33 / گفتگوهای تنهایی / ص515

.
27_11_2011 . 22:36
#17
جملات شریعتی درباره تنهائی
"... تنهایی،
نه به آن معنی‌ی اجتماعی‌ی خنک‌اش،
تنهایی،
به معنی:
"انسان،
در غربتِ اين هستي،
مي هراسد،
مي‌گريزد،
ناآرام است،
در جستجوي یافتنِ آشنايي با "خود"ش،
در انتظارِ يافتن کسي،
هم چون خودش،
که در اين دنيا،
با هم،
يک "بودنِ" مطمئن و مأنوس و متکي به يکديگري،
داشته باشند"..."

مجموعه آثار ۳۳ / گفتگوهای تنهایی ۱ / ص ۵۵۵
.
30_11_2011 . 21:36
#18
جملات شریعتی درباره تنهائی
"... از تنهايی،
به ميانِ مردم
مي‌گريزم،
و از مردم،
به تنهايی
پناه مي‌برم..."


مجموعه آثار ۳۳ / گفتگوهای تنهایی ۲ / ص ۹۹۱
.
12_12_2011 . 03:23
#19
جملات شریعتی درباره تنهائی
"... تنهايي!
چه حصارِ استوار،
پناهگاهِ امن،
انيسِ خوب،
و اقليمی،
عظيم،
زيبا،
و پُر از هر چه دلخواه،
است..."

مجموعه آثار ۳۳ / گفتگوهای تنهایی ۲ / ص ۹۹۱
.
18_12_2011 . 03:01
#20
جملات شریعتی درباره تنهائی
"... انسان،
وقتی به تنهایی می‌رسد،
که احساس می‌کند،
دیگر جنس‌اش،
از جنسِ طبیعتِ مادی نیست،
و هنگامی احساس می‌کند
که اینجائی نیست،
که احساس کند،
نوعِ ساختمانِ فطری‌ی او،
با نوعِ ساختمانِ حیواناتِ دیگر،
اختلاف دارد،
و احساس کند که،
ایده‌آل‌هائی،
او را،
به طرفِ خودش می‌کشاند،
که آن ایده‌آل‌ها،
در طبیعت وجود ندارد..."


مجموعه آثار ۲۵ / انسان بی خود / ص ۱۴۰
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
18_12_2011 . 03:05
#21
جملات شریعتی درباره تنهائی
"... یکی از فضیلتهای تنهایی پیدا نکردن دلبستگی است..."


مجموعه آثار ۲۵ / انسان بی خود / ص ۵۴
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
18_12_2011 . 03:06
#22
جملات شریعتی درباره تنهائی
"... یکی از راههای از بین بردن دلبستگی، دل نبستگی یعنی تنهایی است..."


مجموعه آثار ۲۵ / انسان بی خود / ص ۵۴
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
18_12_2011 . 03:07
#23
جملات شریعتی درباره تنهائی
"... فرق است بین انسانی که اعجاب ما را بر می‌انگیزد با انسانی که ارادت ما را..."


مجموعه آثار ۲۵ / انسان بی خود / ص ۵۳
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
18_12_2011 . 03:08
#24
جملات شریعتی درباره تنهائی
"... تعریف انسان به عقیده من: «انسان حیوانی است اوتوپیست، متعصب، سیاسی، عصیان‌کننده، آفریننده، تفنن‌جو و منتظر»..."


مجموعه آثار ۲۵ / انسان بی خود / ص ۲۱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان