"...گاه پیش میآید که بار سنگین یک مسؤولیت، مسؤولیت یک فکر، مسؤولیت سرنوشت یک ملت، یک ایمان و یک عصر، بر دوش یک یا چند تن نهاده میشود. در اینجا «بایدها» فرق میکنند. وقتی حریقی در محلهای برپا میشود، وقتی وبایی در شهر میافتد و وقتی ایمانی را دارند، بسرعت دشمنان آگاه با همکاری دوستان ناآگاه و یا خائن نابود میکنند و وقتی نجات مردم، نجات یک نسل، به فریاد و فداکاری یک یا چند تن بسته است و او یا آنها، باید جان خویش را، تمام سالهای عمر خویش را و زندگی خویش را نثار کنند، آنگاه مسئله زندگی عاقلانه منتفی است، نصایح مشفقانه فریب است و همه مواهبی که در حالت عادی برای فرد مجاز است و حتی مستحب و گاه واجب، حرام میشود و حرام!..."
مجموعه آثار 1 / با مخاطبهای آشنا / ص142