"... دستم را قلم میکنم، و قلمم را از دست نمیگذرام، حتی زبانم را میبرم و لبم را میدوزم، اما قلمم را به بیگانه نمیدهم..." (دکتر علی شریعتی)
نظر به مسدودسازی آدرس وبلاگ شخصی دکتر احسان شریعتی از سوی مسئولین و مجریان "فیلترینگ" سازمان مخابرات، این گروه لازم میداند نسبت به روشن شدن برخی امور، که احیانا منجر به فیلتر شدن این تارنما گشته است، مطالبی را ارایه کند.
بر اساس
فهرست مصادیق محتوای مجرمانه، و مصادیق قانون جرایم رایانهای، کلیهی انحرافات و جرائم موردنظر قانونگذار به ۷ دستهی اصلی تقسیم میگردد، و با استناد بر همین قوانین، فیلترینگ و مسدودسازیی پایگاههای اینترنتی محقق گشته و اجرا میگردد. دستهبندیی جرایم مذکور بدین شرح است:
الف) محتوای علیه عفت و اخلاق عمومی
ب) محتوای علیه مقدسات اسلامی
ج) محتوای علیه امنیت و آسایش عمومی
د) محتوای علیه مقامات و نهادهای دولتی و عمومی
ه) محتوایی که برای ارتکاب جرایم رایانهای به کار میرود (محتوای مرتبط با جرایم رایانهای)
ز) محتوای مجرمانه مربوط به امور سمعی و بصری و مالکیت معنوی
و) محتوایی که تحریک،ترغیب، یا دعوت به ارتکاب جرم میکند (محتوای مرتبط با سایر جرایم)
حال اینجانب، به عنوان مدیر وبلاگ دکتر احسان شریعتی، و یکی از اعضاء این گروه، که از نزدیک با تمامیی رویدادها و مطالب و مندرجات این تارنما آشنا بوده، و خود تمامیی مطالب و پیوندهای این مجموعه را مدیریت و منتشر میسازم، از مسئولین فیلترینگ این پرسش را دارم که به چه مناسبت و با استناد به کدام یک از مفاد فوق، وبلاگ ایشان را فیلتر نمودهاند!؟
طبق نامهی ارسالی از کارگروه فیلترینگ، که مقدمهاش را در ذیل میخوانید، هیچ دلیل و علت مشخصی برای این اقدام ذکر نشده، و از ما خواسته شده تا با پیگیریی این مسئله، به مسئولین امر اثبات نماییم که جرمی مرتکب نشدهایم، و انحرافی از قوانین نداشتهایم!
"تارنمای اینترنتی مورد نظر شما در اجرای قانون جرایم رایانهای، و به دستور "کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه"، مستقر در دادستانی کل کشور، "پالایش" شده است. در صورتی که صاحب دامنه یا مدیر مسول تارنما بوده، و تمایل داشته که کارگروه به شکایت شما رسیدگی نماید، مقتضی است اقدامات ذیل را انجام دهید" (عین نامه همراه با اطلاعات ارسال نزد ما موجود است.)
سخنی با پالایشگران!!
از آنجا که تمامی مصادیق فیلترینگ را مرور نمودهایم، و تمامی بندهای زیرمجموعهی مفاد فوق را جستجو کردهایم، در نهایت تنها و تنها به یک مورد از این مصداقها برخوردهایم، که احتمال میرود ضابطین فیلترینگ، بر اساس استناد به آن مورد خاص، اقدام به انسداد آدرس ما کرده باشند. (که اگر اینچنین نباشد، جای بسی تاسف است!)
در بند سوم "محتوای مرتبط با سایرجرایم" (گزینهی و) فهرست محتوای مجرمانه آمده است: " باز انتشار و ارتباط (لینک) به محتوای مجرمانه تارنماها و نشانیهای اینترنتی مسدود شده، نشریات توقیف شده، و رسانههای وابسته به گروهها و جریانات منحرف و غیر قانونی".
در این رابطه، باید اذعان داشت که قانونگذار محترم، هیچگونه الگو و نمونهی مشخصی را در این باره مشخص ننموده و ذکر نکرده است، و مطمئناً تشخیص گروههای منحرف و غیرقانونی امری نیست که برای هر کاربر اینترنتی مشخص و معین باشد، و مطمئناً صرف دادن پیوند به یک پایگاه غیرقانونی(به زعم برخی...)، و آنهم نه به جهت تبلیغ، بلکه جهت مطالعهی بیشتر خواننده در یک بخش غیر اصلی در وبلاگ، نمیتواند معیار و مصداق مشخص و درستی برای مسدودسازی یک پایگاه شخصی و غیردولتی و غیرسیاسی و غیر گروهی باشد!
بعنوان نمونه فرض بفرمایید که پایگاه ما، بدون دلیل روشنی و پیگیری مشخصی از سوی ما در نهایت به همین شکل(پالایششده!) باقی بماند. یک تارنما و یا وبلاگ دیگری که اساساً ارتباطی با محتوای مندرج در وبلاگ ما و مسائل مطرح در این پایگاه ندارد، برحسب اتفاق یکی از مطالب و یا پستهای وبلاگ ما را پسندیده و نیت به پیوند(لینک) آن مطلب با بلاگ یا سایت خود نماید. آیا در این شرایط باید صرف پیوند کردن آن موضوع خاص و مشخص در وبلاگ خودش، مورد محبت و پالایش عزیزان کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه قرار گیرد!؟!
تمامی مطالب وبلاگ ما مربوط به شخص آقای دکتر احسان شریعتی بوده و هست، و تمامی اخبار، اطلاعیهها، و مطالب منتشرشده در این تارنما مشخصاً در ارتباط با شخص ایشان، و یا خانواده و طیف فکری دکتر شریعتی میباشد. تنها در یک بخش از وبلاگ، نیــمنگاه،، و آنهم با تذکر قبلی (مطالب فوق لزوماً مورد قبول و تایید دکتر شریعتی و مدیر وبلاگ نمیباشند) که در وبلاگ بهخوبی مشخص و آشکار است، برخی مطالب و مقالات مربوط به دیگران را پیوند میدهیم، که چنانچه این دوستان پالایشگر زحمتی بخود میدادند، و قدری بیشتر این پیوندها را جستجو میکردند، متوجه میشدند که بخش اعظم این مطالب نیز بهگونهای (مستقیم یا غیرمستقیم) مرتبط و پیرامون دکتر علی شریعتی میباشند، که در پایگاههای دیگری پیشتر منتشر شدهاند.
جدای از تمامی موارد فوق، مسئولین امر باید بدانند و متوجه این امر باشند که، بهر روی این وبلاگ و پایگاه، مربوط به شخصیتی است که تمامی سبقه و سابقهاش در علوم انسانی، و مشخصاً در علم "فلسفه" مصروف گشته، و شالوده و بنیان اساسی و غاییی رشتهی تخصصی ایشان نیز بهشدت نیازمند "آگاهی"بخشی، پژوهش، تحقیق، و گفتمان مسالمتآمیز با سایر نحلهها و اندیشهها و افکار، له و علیه، میباشد. از این رو، فضای غالب چنین پایگاههایی بهناچار و با درنظر گرفتن تمامی محدودیتها و عوامل منحط کننده!، بهسوی پرداختن به سایر اندیشهها، مکتبها، و مرامهای فکری و فلسفی معطوف خواهد گشت، و معرفی و شناساندن آثار و مقالات و دستنبشتههای دیگر اشخاص و روشنفکران و اندیشمندان(داخل یا خارج از کشور)، اساساً نمیتواند جرم تلقی شده، و مصداق "تحریک، ترغیب، یا دعوت به ارتکاب" محتوای مجرمانه تلقی شود، و اساساً آن نهاد نه میتواند، و نه این صلاحیت را دارد که محتوا و مندرجات چنین دیدگاهها و اندیشههایی را بررسی نموده، و تصدیق یا تکفیر نماید!
جدای از تمامی موارد فوقالذکر، این نهاد میبایست پاسخگو باشد که، اساساً به چه دلیل مشخص و مستندی، اقدام به چنین کاری کرده است؟ مطلب یا مطالب موردنظر خویش را فهرست نموده، و با ذکر جزئیات و دلایل قانونی و مشخص، اعلام نمایند که، بنابه کدام یک از مصادیق محتوای مجرمانه، به خود چنین اجازهای را دادهاند!؟ اگر اشکال یا انحراف از قوانین از ما باشد، مطمئناً گردن مینهیم، و رویهی خود را عوض خواهیم نمود، و اگر این دوستان پالایشگر صرفاً بر اساس دیدگاه شخصی و امیال و افکار درونی خویش اقدام به چنین پالایشی کردهاند، که اساساً موضوع دگرگون شده، و جای شاکی و متهم عوض خواهد شد!
از این رو بر این باوریم که شوربختانه با یک دیدگاه فلهای و رویکردی کاملاً غیرتخصصی و غیرحقوقی، حاصل زحمات و تلاشهای چندی از جوانان علاقمند به دکتر شریعتی، و میراث فکری و اسلامی او، اینچنین تحقیر میگردد، و جایگاه و مقام والای یک "آموزگار" و استاد دانشگاه و اندیشمند ملی و مذهبی، که از قضا فرزند شهید دکتر علی شریعتی نیز میباشد، مورد بیاحترامی و ناسپاسی قرار میگیرد.
همچنین به باور برخی از مخاطبان و علاقمندان وبلاگ، که طی این روزها اذعان داشته بودند که به دلیل واکنش آقای دکتر احسان شریعتی نسبت به خبر غیرواقع آن خبرگزاری چنین اقدامی(پالایش!) صورت گرفته نیز باید متذکر شویم که ما امیدواریم چنین پالایشهایی اساساً ارتباطی با چنان اخبار و خبررسانیها نداشته باشد. یعنی قانون، شرع، شرافت، و خرد نیز حکم میکند که چنین نباشد. اما بر فرض مثال هم که این اتهام وارد باشد، طبق همان فهرست مصادیق فیلترینگ، و بر اساس
قوانین جرایم رایانهای باید مدعی شد که، طبق فصل پنجم آن قوانین، و براساس مادهی ۱۸ این فصل، اتفاقاً آن خبرگزاری و آن بنگاه خبررسانی میبایست مورد پالایش قرار گیرد، و به دلایل مختلف و متعدد از جمله: "نشر اکاذیب و نقلقول خلاف واقع" مورد پیگیری و پالایش عزیزان پالایشگر قرار گیرد!
بنابه این قانون :
فصل پنجم : هتک حیثیت و نشر اکاذیب
ماده (۱۸) : "هر کس به قصد اضرار به غیر، یا تشویش اذهان عمومی یا مقامات رسمی، به وسیله سیستم رایانه یا مخابراتی اکاذیبی را منتشر نماید، یا در دسترس دیگران قرار دهد، یا با همان مقاصد اعمالی را برخلاف حقیقت، رأساً یا به عنوان نقلقول، به شخص حقیقی یا حقوقی یا مقامهای رسمی بهطور صریح یا تلویحی نسبت دهد، اعم از اینکه از طریق یادشده به نحوی از انحاء ضرر مادی یا معنوی به دیگری وارد شود یا نشود، افزون بر اعاده حیثیت، به حبس از نود و یک روز تا دو سال، یا جزای نقدی از پنج تا چهل میلیون ریال، یا هر دو مجازات، محکوم خواهد شد".
براساس مستندات موجود (از جمله فیلم و تصاویر کامل سخنرانی اصفهان) و شاهدان عینی و حاضر در سالن همایش، و همچنین اظهارات برگزارکنندگان این همایش، تمامی اخبار و گزارشهای کوتاه و غیرمستند خلاف واقع و توهینآمیز آن خبرگزاری، شامل این قانون شده و مصداق بارز نسبت ناروا و نقل قول اخبار غیرواقع، به شخص حقیقی یا حقوقی و ضرر مادی و معنوی به کلیهی برگزار کنندگان، سخنرانان، شرکتکنندگان، و دانشجویان حاضر در آن همایش دانشگاهی میباشد.
پایان سخن اینکه، ما همچنان در راه و هدف و برنامههای خود کوشا خواهیم بود. چه فیلتر شویم و چه نشویم!
با امید به وسعتنظر و تامل بیشتر کارگروه فیلترینگ اینترنتی