جملات شریعتی درباره شیعه و سنی
05_03_2010 . 14:17
#1
جملات شریعتی درباره شیعه و سنی



دوستان گرامی!
جهت تهیه آرشیوی برای دسته‌بندی موضوعی اندیشه‌های شریعتی، جملات شریعتی درباره شیعه و سنی را با ذکر شماره مجموعه آثار و صفحه مربوطه، در این بخش وارد نمائید.


ــــــــــــــــــــــــــــــ
.
05_03_2010 . 14:35
#2
شيعه كيست؟ سني كيست؟
"... كافر كيست؟ مسلمان كيست؟ شيعه كيست؟ سني كيست؟ مرزهاي درست هركدام، كدام است؟

من آرزو می‌كنم كه روزي سطح شعور و شناخت مذهبي‌‌ در اين تنها كشور شيعه‌ی جهان به جايي برسد كه سخنگوي رسمي مذهب ما فاطمه را آن‌چنان كه سليمان كتاني، طبيب مسيحي، شناسانده است، و علي را آن‌چنان كه دكتر جورج جرداق، طبيب مسيحي، توصيف مي‌كند، و اهل بيت را آن‌چنان كه ماسينيون كاتوليك تحقيق كرده است، و ابوذر غفاري را آن‌چنان كه جوده‌السحار نوشته است، و حتي قرآن را آن‌چنان كه بلاشر، كشيش رسمي كليسا، ترجمه نموده است، و پيغمبر ما را آن‌چنان كه ردنسن، محقق يهودي، مي‌بيند، بفهمد، و ملت شيعه و محبان اهل‌بيت و متوليان رسمي "ولايت" و مدعيان مذهب حقه جعفري روزي بتوانند به ترجمه‌ي آثار اين كفار رسمي! توفيق يابند.

و آنگاه اين‌ها حسين حامل پرچم سرخ تاريخ و وارث تنهاي آدم و مجسمه‌ي زنده‌ي جاودان اعجاز انسانيت را عاجز و نالان نشان مي‌دهند كه در لحظه‌ي مرگ از دژخيم به زاري و ترحم آب خوردن التماس مي‌كند! اين‌ها كه علي مظهر شرف انساني و رب‌النوع شهامت و حريت را كه زبان‌اش در گفتن حق همچون شمشير در كوبيدن ناحق شهره‌ي تاريخ است، عنصر سست و جان‌ترس و شخصيت لرزاني معرفي مي‌كنند كه از ترس جان با رژيم ظلم بيعت مي‌كند و از ترس جان غاصب را خليفه‌ي رسمي پيامبر مي‌خواند و از ترس جان به "امام كذاب" اقتدا مي‌كند و از ترس جان عضو شوراي نامشروع مي‌شود و از ترس جان مقام امامت شيخ را كه همچون مقام نبوت پيغمبر به نصب الهي است به راي و شورا مي گذارد و از ترس جان ديگري را در مقامي كه خدا بايد معين كند، به رسميت مي شناسد، و حتي مظهر جوانمردي و سرخيل آزادگي و عظمت انساني، از ترس جان به حرام‌زاده‌ي كافر غاصب و فاسدي دخترش را به زني مي‌دهد، كه انحراف جنسي هم دارد، كه غصب را او بنياد كرده است، كه غلام‌اش همسر عزيز او را كتك زده است، كه خودش خانه‌ي او را به آتش كشيده است، كه در خانه‌اش را او به پهلوي فاطمه زده است، كه او پهلوي فاطمه را شكسته است، كه محسن شش ماهه را ضربه‌ي وحشي او موجب سقط شده است.

اين‌ها كه فاطمه را، زني كه به تصريح شخص پيغمبر: "يكي از چهار زن ممتاز تاريخ بشر است" كه "پيشواي همه‌ي زنان عالم است"، زني كه شخص پيغمبر دست‌اش را به حرمت مي‌بوسد، زني كه همسر و هم‌دل علي بزرگ است، دختر پيغمبر بزرگ خداست، كه حسين را پرورده است و زينب را...زن نالان و گرياني نشان مي‌دهند كه فقط آه مي‌كشد و نفرين مي‌كند و ناله از درد پهلويش و شكايت از قطعه زميني كه دولت از او گرفته است!

اينان كه زينب را، زني كه وقتي حسين به سوي مرگ هجرت مي‌كند و انقلاب شگفت خويش را تصميم مي‌گيرد، شويش را طلاق مي‌گويد! تا براي اسارت در راه جهاد آزاد باشد، او كه هر شهيدي از خاندان‌آش بر خاك مي‌افتاد هم‌چون بازي پريشان كه از خيمه بيرون مي‌پريد و شيون‌كنان بر سرش مي‌نشست و به درد مي‌ناليد و بر او مرثيه مي‌گفت، هنگامي كه دو فرزند خويش كه آنان را نيز به قربانگاه آورده بود، به خاك افتادند، باز همه‌ي چشم‌ها به خيمه‌ي زينب دوخته شد، اما خيمه اين بار ساكت ماند. حتي صداي پاي اشكي بر گونه‌اي برنخاست! زينب را در زنجير اسارت و در بازگشت از قتلگاه همه‌ي‌ خاندان‌اش، فريادهاي علي‌وارش بر سر شهرهاي دژخيمان و كاخ‌هاي جلادن هنوز در گوش تاريخ طنين‌افكن است و زمين را زير پاي ستم‌گران مي‌لرزاند، زني نوحه‌گر مي‌شناسانند بر مرگ برادر و ديگر هيچ!

و اين‌ها كه پرچمدار انقلاب كربلا را كه از يادش حماسه مي‌جوشد و چهره‌اش مروت و مردانگي را تصوير مي‌كند، قهرمان پارتي‌هاي زنانه كرده‌اند و سمبل سفره هاي ابلهانه!

اين‌ها شيعه‌اند! شيعه‌ي علي! تنها پيروان اهل بيت، تنها ملتي كه حق را تشخيص داده‌اند و چهره ي پرشكوه علي را و عظمت‌هاي خاندان علي را كه همسايه‌ي سنت است و سرچشمه‌ي راستين و نخستين حقيقت يافته‌اند؟ و دكتر بنت‌الشاطي استاد دانشگاه و نويسنده ي توانايي كه قلم‌اش و عمرش همه در خدمت زنان اهل‌بيت كه مي‌گفت: "من در اين خانه زندگي مي‌كنم"، سني است؟

و بلاشر كه روحاني رسمي مسيحيت بود و چهل سال در تحقيق و ترجمه‌ي قرآن رنج برد و بر روي آيات كور شد، و ماسينيون كه دريايي از دانش بود و ۲۷ سال تمام در زندگي سلمان، تخستين بنيانگذار تاريخ شيعه در ايران، غرق شد و تمام عمر را به تحقيق و جمع همه‌ي اطلاعات موجود در طول تاريخ و در همه ي اسناد و آثار و مآخذ عربي و فارسي و لاتين و تركي و حتي مغولي راجع به زندگي و شخصيت و تاثير شخصيت حضرت فاطمه پس از مرگ‌اش در تاريخ ملت‌ها پرداخت و هرگاه از فاطمه از عرفان اسلامي و از سلمان سخن مي گفت سراپا مشتعل مي شد كافر؟


مجموعه آثار ۰۰ / ـــــ / ص ۰۰
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : ۰ بار / شروین
.
16_07_2010 . 00:21
#3
پيروی از رسم‌ها
"... خدايا!
به من بگو تو خود چگونه می‌بينی؟ چگونه قضاوت می‌كنی؟ آيا عشق ورزيدن به "اسم"ها تشيع است؟ يا شناختن "مسمی‌ها"؟ و بالاتر از اين، يا پيروی از "رسم‌ها"؟..."


مجموعه آثار ۸ / نیایش / ص ۰۰
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : ۰ بار / شروین
.
16_07_2010 . 01:17
#4
اسلام منهاي عدل و امامت
"... اين شيعه نيست كه دو اصل "عدل" و "امامت" را بر اسلام افزوده است، اسلام منهاي عدل و امامت، "دين اسلام منهاي اسلام است". يعنی: دين . همان‌كه در مسيحيت هم هست، در يهود، زرتشی، و ودائي، بودائی، و تائوئيسم... هم هست. اين "جاهليت جديد" بود كه "حكومت" و "نژاد" و "طبقه" را بر اسلام افزود، و جنگ شيعه و سني، در گذشته(نه حال، كه جنگ كلامي و تاريخی و فرقه‌ای شده است)، جنگ "امامت" و "عدل" بود با استبداد و ظلم، و همه‌ی اختلافات اعتقادی و تفسيری و تاريخی و فلسفی و مذهبی و غيره از همين جبهه سر زده است..."


مجموعه آثار ۲۱ / زن / ص ۰۰
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : ۰ بار / شروین
.
16_07_2010 . 02:10
#5
سنی‌ترين مذهب اسلام
"... برخلاف آنچه امروز دشمن و دوست می‌پندارند، "شيعه، سنی‌ترين مذاهب اسلام است". اساساً ، اختلاف اصلي بر سر اين است كه علی و شيعيان راستين و آگاه‌اش از آغاز كوشيدند تا، در برابر بدعت‌ها، سنی بمانند، سنت را نگاه دارند..."


مجموعه آثار ۰۰ / ـــــ / ص ۰۰
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : ۰ بار / شروین
.
15_10_2010 . 03:36
#6
کمسیون ایدئولوژی‌سازی
"... آن مارکسیسم است که یک کمیسیون "اوریانتاسیون فکری" از طرف دولت دارد، و این کمیسیون است که ایدئولوژی را درست می،کند. ولی نه، ما کمیسیون نداریم، و نه کمیسیون‌بازی در شیعه هست، و این یکی از بهترین امتیازات شیعه است که همیشه راه را برای حرکت و حرکت‌ها باز گذاشته و شخص می‌تواند از تیول هر مرجعی، هر رهبری، هر امامی، و هر ولی‌ای بیرون بیاید و راه دیگری را انتخاب کند. این امکان را دارد که خودش ملایش را انتخاب کند، ملا او را انتخاب نمی‌کند، و این امر نشان می‌دهد که تشیع یک جهت مردمی و از پائین به بالا دارد..."


مجموعه آثار ۲ / خودسازی انقلابی / ص ۳۴
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : یک بار / شروین
.
29_12_2010 . 21:00
#7
شیعه کیست؟
"... شیعه همان ايراني و رومي و عرب محروم است كه از نظامهاي طبقاتي و اشرافي ، و براي رسيدن به رهبري انساني و عدالت و نفي تبعيضات طبقاتي و نژادي ، به اسلام پناه آورده است . و مي بيند كه همان اسلام وجود دارد ، و همان شعارهاست ، اما در دست قيصرها و موبدها و كشيش ها وپاپها ، كه نامي ديگر گرفته اند.

اكنون اين پناه آورده به اسلام ، مسلمان است و قرآن را كتاب وحي خويش ميداند و ميخواهد به قرآنش تكيه كند – همچنان كه ابوسفيان و ابوجهل به لات و عزي تكيه ميكردند و بر قرآن شميشير ميكشيدند – اما مي بيند ، و اين ، اسلام نيست و اينهمه نميتوانند مسلمان باشند ، اما چگونه فرياد كند ، و براي چه كس و كساني ، و دركجا؟ و قتي كه همه دستگاههاي تبليغاتي در خدمت دستگاه است وهمه مسجدها ، پايگاهها ي تبليغاتي خليفه ، و همه منبرها ، مسند آنها و تمام جماعت، نماينده هاي آنها ، و همه شعرا ، راديو هاي ترانزيستوري خليفه اند.

ميخواهد فرياد بزند و به دنيا اعلام كند كه تمامي رهبرانمان را انيها كشته اند ، حرها و ابوذرها و عمارها را اينان نابود كردند، و قتل عام هاي كربلا ، توابين و ملتهاي مسلمان بدست اينها بوده است . و همينها يند كه براي جزيه گرفتم، اسلام ملتها را نپذيرفتند ، تا انبانهاي آز خويش را بينبارند . اينهمه را ميخواهد بگويد و بمردم جهان اعلام كند ، اما با چه وسيله اي ؟ وسائل ارتباط جمعي و تبليغاتي آن زمان ، شعرا و خطبايند، و اين هر دو گروه نيز در خدمت دستگاه خلافتند ، ويا وابسته به سلاطين وابسته به خلافت . پس او ، اين مسلمان تازيانه خورده شكنجه ديده ، چه كند؟ او كه پيش از اسلام ،تنها گرفتار رجور حكمتهاي محلي بود، و اينك گرفتار همان حكومتها ، و قدرت خلافت بغداد. اكنون دوباره ساسانيان و هخامنشيان بازگشته اند . و بساط سلطنت گسترده اند ، اما با نام غزنويان و سلجوقيان و مغول . و رژيم خلافت عربي نيز به اينها افزوده شده است . واينهمه ، اسلام و قرآن و سنت نام گرفته است. وكسي چون محمود جلاد غازي را چهل و پنج هزار شاعر ، شب و روزمدح ميكنند ، و بعنوان شكننده بتها و نابود كننده گبرها ، و سومنات و كفر ، مي ستايند و در رديف پيغمبرش قرار ميدهند . همه چيز براي حكومت و درخدمت قدرت خلافت . و تمام شعئر و مراسم مذهب ، در كار پوشاندن جنايت حكومت و توجيه نظام بردگي و استثمار طبقاتي ، تقديس خواجه بازار و خان روستا و خاقان پايتخت ! معرفي جلاد در چهره مجاهد!

پس ، شيعه به كجا روكند و با كه گويد؟

دكترعلي شريعتي – كتاب شيعه

.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان