"... شیعه همان ايراني و رومي و عرب محروم است كه از نظامهاي طبقاتي و اشرافي ، و براي رسيدن به رهبري انساني و عدالت و نفي تبعيضات طبقاتي و نژادي ، به اسلام پناه آورده است . و مي بيند كه همان اسلام وجود دارد ، و همان شعارهاست ، اما در دست قيصرها و موبدها و كشيش ها وپاپها ، كه نامي ديگر گرفته اند.
اكنون اين پناه آورده به اسلام ، مسلمان است و قرآن را كتاب وحي خويش ميداند و ميخواهد به قرآنش تكيه كند – همچنان كه ابوسفيان و ابوجهل به لات و عزي تكيه ميكردند و بر قرآن شميشير ميكشيدند – اما مي بيند ، و اين ، اسلام نيست و اينهمه نميتوانند مسلمان باشند ، اما چگونه فرياد كند ، و براي چه كس و كساني ، و دركجا؟ و قتي كه همه دستگاههاي تبليغاتي در خدمت دستگاه است وهمه مسجدها ، پايگاهها ي تبليغاتي خليفه ، و همه منبرها ، مسند آنها و تمام جماعت، نماينده هاي آنها ، و همه شعرا ، راديو هاي ترانزيستوري خليفه اند.
ميخواهد فرياد بزند و به دنيا اعلام كند كه تمامي رهبرانمان را انيها كشته اند ، حرها و ابوذرها و عمارها را اينان نابود كردند، و قتل عام هاي كربلا ، توابين و ملتهاي مسلمان بدست اينها بوده است . و همينها يند كه براي جزيه گرفتم، اسلام ملتها را نپذيرفتند ، تا انبانهاي آز خويش را بينبارند . اينهمه را ميخواهد بگويد و بمردم جهان اعلام كند ، اما با چه وسيله اي ؟ وسائل ارتباط جمعي و تبليغاتي آن زمان ، شعرا و خطبايند، و اين هر دو گروه نيز در خدمت دستگاه خلافتند ، ويا وابسته به سلاطين وابسته به خلافت . پس او ، اين مسلمان تازيانه خورده شكنجه ديده ، چه كند؟ او كه پيش از اسلام ،تنها گرفتار رجور حكمتهاي محلي بود، و اينك گرفتار همان حكومتها ، و قدرت خلافت بغداد. اكنون دوباره ساسانيان و هخامنشيان بازگشته اند . و بساط سلطنت گسترده اند ، اما با نام غزنويان و سلجوقيان و مغول . و رژيم خلافت عربي نيز به اينها افزوده شده است . واينهمه ، اسلام و قرآن و سنت نام گرفته است. وكسي چون محمود جلاد غازي را چهل و پنج هزار شاعر ، شب و روزمدح ميكنند ، و بعنوان شكننده بتها و نابود كننده گبرها ، و سومنات و كفر ، مي ستايند و در رديف پيغمبرش قرار ميدهند . همه چيز براي حكومت و درخدمت قدرت خلافت . و تمام شعئر و مراسم مذهب ، در كار پوشاندن جنايت حكومت و توجيه نظام بردگي و استثمار طبقاتي ، تقديس خواجه بازار و خان روستا و خاقان پايتخت ! معرفي جلاد در چهره مجاهد!
پس ، شيعه به كجا روكند و با كه گويد؟
دكترعلي شريعتي – كتاب شيعه