"... اگر بهشتام،
جایی بود،
در آن سوی مرگام،
و آخرتام،
جهانی در آن سوی دنیا،
راه، روشن بود،
و می رفتم.
میدانستم چگونه بروم،
و میپرسیدم که چگونه باید رفت.
اما، دنیای من،
خودِ منام،
همین که اکنون هستم،
و آخرتام، بهشتام: آن که باید باشم.
و میانِ این دو،
راهی است به درازای ابدیت،
چه میگویم؟ ابدیت، لایتناهی.
راهی است که،
هرچه میرویم، به انتها نمیرسیم.
راه، چنان است که،
هرچه میوریم،
طولانیتر میشود،
و هرچه نزدیکتر میشویم،
دورتر.
و اساساً،
به اعتقادِ من،
به سوی خدا رفتن،
این چنین است..."
مجموعه آثار ۱۳ / هبوط در کویر / ص ۶۱۷
ویرایش : یک بار / شروین / بدون متن