درود مهمان گرامی!ورودثبت نام


Close
ورود...


گذرواژه‌تان را فراموش کرده‌اید؟


حالت‌های نمایش موضوع
خیام ۱
16_03_2010 . 01:16
#1
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
خیام ۱
شعرهای خیام





بر اساس نسخه تصحیح شده‌ی شادروان صادق هدایت


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
     
16_03_2010 . 01:20
#2
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
فلک دگر
گر بر فلک‌ام، دست بُدی، چون يزدان
برداشتمی، من اين فلک را، زِ ميان
از نو، فلکِ دگر، چنان ساختمی
کازاده، به کامِ دل، رسيدی آسان!
.
     
16_03_2010 . 01:28
#3
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
قد فرسوده
گردون، نگری، ز قدِ فرسوده‌ی ماست
جيحون، اثری، زِ اشکِ پالوده‌ی ماست
دوزخ، شرری، زِ رنجِ بیهوده‌ی ماست
فردوس، دمی، زِ وقتِ آسوده‌ی ماست
.
     
16_03_2010 . 01:33
#4
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
بی می ناب
من بی می ناب، زيستن نتوانم،
بي باده، کشيده، بار تن، نتوانم،
من بنده‌ی آن دم‌ام، که ساقي گويد:
"يک جام دگر بگير" و، من نتوانم.
.
     
16_03_2010 . 01:37
#5
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
عاشق و مست
گويند، که دوزخی بود، عاشق و مست،
قولی است خلاف، دل در آن نتوان بست
گر عاشق و مست، دوزخی خواهد بود
فردا باشد بهشت، هم‌چون کفِ دست!
.
     
16_03_2010 . 01:40
#6
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
افسوس
افسوس، که بی‌فايده، فرسوده شديم
وز داسِ سپهر سرنگون، سوده شديم
دردا و ندامتا، که تا چشم زديم
نا بوده به کام خويش،‌ نابوده شديم!
.
     
16_03_2010 . 01:43
#7
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
جان پاکان
از آمدن و، رفتن ما، سودی کو؟
وز تار وجود عمر ما، پودی کو؟
در چنبر چرخ، جانِ، چندين پاکان
می‌سوزد و، خاک می‌شود، دودی کو؟
.
     
16_03_2010 . 01:46
#8
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
ای کاش
ای کاش، که جای آرميدن بودی
يا اين رهِ دور را، رسيدن بودی
کاش، از پیِ، صد هزار سال، از دلِ خاک
چون سبزه، اميدِ، بر دميدن بودی!
.
     
16_03_2010 . 02:06
#9
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
اسرار ازل
اسرار ازل را، نه تو دانی و، نه من
وين حرف معما، نه تو خوانی و، نه من
هست از پس پرده، گفتگوی من و تو
چون پرده برافتد، نه تو مانی و، نه من
.
     
16_03_2010 . 02:09
#10
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
رفتن به کجا
دوری که در آن، آمدن و، رفتن ماست
او را نه نهايت، نه بدايت پيداست
کس می‌نزند دمی، در اين معنی، راست
کاين آمدن از کجا و، رفتن به کجاست؟
.
     
16_03_2010 . 02:13
#11
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
آمدن و رفتن
از آمدنم نبود، گردون را سود
وز رفتن من، جاه و جلال‌اش نفزود
وز هيچ کسی، نيز، دو گوش‌ام نشنود
کاين آمدن و رفتن‌ام، از بهر چه بود!
.
     
16_03_2010 . 02:16
#12
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
شمعِ اصحاب
آنان‌که محيطِ فضل و آداب شدند
در جمع کمال، شمعِ اصحاب شدند
ره زين شب تاريک، نبردند به روز
گفتند، فسانه‌ای و، در خواب شدند
.
     
16_03_2010 . 02:21
#13
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
جوانی
افسوس، که نامه‌ی جوانی، طی شد
و آن تازه بهارِ زندگانی، دِی شد
حالی که ورا، نام، جوانی گفتند
معلوم نشد، که او، کِی آمد، کِی شد!
.
     
16_03_2010 . 02:24
#14
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
سرمایه عمر
افسوس، که سرمايه، زِ کف، بيرون شد
در پای اجل، بسی جگرها، خون شد!
کَس، نامد از آن جهان، که پُرسم از وی:
کاحوالِ مسافرانِ دنيا، چون شد؟
.
     
16_03_2010 . 02:26
#15
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
پايان سخن
يک چند، به کودکی، به استاد شديم
يک چند، زِ استادیِ خود، شاد شديم
پايانِ سخن شنو، که ما را، چه رسيد:
چون آب، برآمديم و، چون باد، شديم
.
     
16_03_2010 . 02:28
#16
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
ای چرخ فلک
ای چرخِ فلک! خرابی از کينه‌ی تست
بيدادگری، پيشه‌ی ديرينه‌ی تست
وی خاک، اگر سينه‌ی تو، بشکافند
بس گوهرِ قيمتی، که در سينه‌ی تست!
.
     
16_03_2010 . 02:31
#17
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
اين راه دراز
از جمله‌ی رفتگانِ اين راهِ دراز
باز آمده‌ای کو، که به ما گويد راز؟
هان، بر سرِ اين دو راهه، از روی نياز
چيزی نگذاری، که نمی‌آيی باز!
.
     
16_03_2010 . 02:33
#18
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
رازِ هستی
می خور، که به زير گِل، بسی خواهی خفت
بی مونس و، بی رفيق و، بی همدم و، جفت
زنهار، به کس مگو، تو اين رازِ نهفت:
هر لاله که پژمرد، نخواهد بشکفت
.
     
16_03_2010 . 02:35
#19
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
ما لعبتکان‌ايم
ما لعبتکان‌ايم و، فلک، لعبت‌باز
از روی حقيقتی، نه از روی مجاز
يک چند، درين بساط، بازی کرديم
رفتيم، به صندوقِ عدم، يک يک، باز!
.
     
16_03_2010 . 02:39
#20
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
قصر
آن قصر، که بهرام، در او جام گرفت
آهو بچه کرد و، روبه، آرام گرفت
بهرام، که گور، می‌گرفتی همه عمر
ديدی که، چگونه، گور، بهرام گرفت؟
.
     
16_03_2010 . 02:41
#21
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
کوکو؟
آن قصر، که بر چرخ، همی زد پهلو
بر درگهِ آن، شهان، نهادندی رو
ديديم، که بر کنگره‌اش، فاخته‌ای
بنشسته، همی گفت که : "کوکو، کوکو؟"
.
     
16_03_2010 . 02:43
#22
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
کله‌ی کيکاووس
مرغی ديدم، نشسته، بر باره‌ی توس
در چنگ گرفته، کله‌ی کيکاووس
با کله همی گفت، که : افسوس، افسوس!
کو بانگِ جرس‌ها و، کجا، ناله‌ی کوس؟
.
     
16_03_2010 . 02:46
#23
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
هر ذره
هر ذره، که بر روی زمينی بوده است
خورشيدرخی، زهره‌جبينی بوده است
گرد از رخِ آستين، به آزرم، فشان
کان‌ هم، رخِ خوبِ نازنينی بوده است.
.
     
16_03_2010 . 02:48
#24
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
دامن گل
بنگر، زِ صبا، دامنِ گُل، چاک شدست
بلبل، زِ جمالِ گُل، طربناک شدست
در سايه‌ی گُل نشين، که بسيار اين گُل
از خاک، برآمده است و، در خاک شدست!
.
     
16_03_2010 . 02:50
#25
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
بی باده‌ی گل‌رنگ
ابر آمد و، زار، بر سرِ سبزه گريست
بی باده‌ی گل‌رنگ، نمی‌شايد زيست
اين سبزه، که امروز، تماشاگهِ ماست
تا سبزه‌ی خاکِ ما، تماشاگهِ کيست؟
.
     
16_03_2010 . 02:55
#26
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
لاله‌رويی
هر سبزه که بر کنارِ جويی، رُسته است
گويی ز لبِ فرشته‌خويی، رسته است
پا بر سرِ هر سبزه، به خواری، ننهی
کان سبزه، ز خاکِ لاله‌رويی، رسته است
.
     
16_03_2010 . 02:59
#27
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
خاک من و تو
زان کوزه‌ی می، که نيست در وی ضرری
پر کن قدحی، بخور، به من ده دگری
زان پيش‌تر ای پسر، که در رهگذری
خاکِ من و تو، کوزه ‌کند، کوزه‌گری
.
     
16_03_2010 . 03:01
#28
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
کو کوزه‌گر و...؟
در کارگهِ کوزه‌گری بودم دوش
ديدم دو هزار کوزه، گويای خموش
هر يک، به زبانِ حال، با من می‌گفت:
"کو کوزه‌گر و، کوزه‌خر و، کوزه‌فروش؟"
.
     
16_03_2010 . 03:03
#29
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
عاشق زار
اين کوزه چو من، عاشقِ زاری بوده است
در بندِ سرِ زلفِ نگاری بوده ا‌ست
اين دسته که بر گردنِ او می‌بينی:
دستی ا‌ست، که بر، گردنِ ياری بوده ا‌ست!
.
     
16_03_2010 . 03:10
#30
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
رخ لاله
چون ابر، به نوروز، رخِ لاله بشست
برخيز و، به‌ جامِ باده، کُن، عزم درست
کاين سبزه، که امروز، تماشاگهِ توست
فردا، همه، از خاکِ تو، برخواهد رست!
.
     
02_04_2010 . 13:18
#31
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
من زانِ "خود"م
گر من، ز میِ مغانه، مستم،‌ هستم
گر، کافر و گبر و بت‌پرستم، هستم
هر طايفه‌ای، به من، گمانی دارد
من، زانِ "خود"م، چُنان که هستم، هستم.
.
     
« قدیمی‌تر | جدیدتر »
 موضوع بسته شده است 




موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  خیام ۲ shervin 30 13,044 08_04_2010 . 14:01
آخرین ارسال: shervin

  • مشاهده‌ی نسخه‌ی قابل چاپ
  • مشترک شدن در این موضوع
پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان

خانه بازگشت به بالا خوراک انجمن‌های تالار خوراک کلی تالار

kanoun
کانون آرمان شریعتی
قدرت‌گرفته از : مای بی بی
پشتیبانی از سایت : مای بی بی فارسی
فارسی‌سازی انجمن : پشتیبانی مای بی بی ایران
شبکه شریعتی در تلگرام _ سایت مرکزی شاندل _ تالار گفتمان جدید
جدید new
تلگرام
خبرنامه خبرنامه
.
حالت خطی
حالت موضوعی