جملات شریعتی درباره عبادت
در زندان ساواک صدای شکنجه شوندگان, به خصوص در شب ها قابل تحمل نیست. شب هایی که چنین وصفی بود همه به حد جنون می رسیدند و مقاومت ها می شکست. من وقتی طاقتم طاق میشد تنها راهی که داشتم این بود که به نماز بایستم!
در تنهایی سلول زندان, همه رابطه های انسان قطع میشود. به صورتی در می آید که حتی وقتی میخواهد زن و بچه اش یا پدر و مادرش را تصور کند] به ذهنش نمی آید و قیافه اش از یادش می رود؛ حتی اسامی و الفاظ و حرف زدن از یادش می رود. برای اینکه یک زندانی به سقوط مطلق برسد, باید او را به تنهایی مطلق رساند و در این حالت برای هر کاری آماده است و دیگر مقاومتی ندارد.
تجربه نشان داده است که در این حالات, درون گراها دیرتر به تنهایی می رسند, انسان هایی که می توانند ساعت ها تنها بمانند و با خودشان فکر کنند, بیشتر در برابر تنهایی مقاومت می کنند. نکته دیگری که در تمام دنیا تجربه شده این است که افراد مذهبی بیشتر مقاومت می کنند, تا افراد غیر مذهبی. در تنهایی زندان, انسان خود به خود به همه عواملی تکیه میکند و تقویت شان می نماید که موجب مقاومت بیشتر او در بابر تاثیر تنهایی خواهد شد.
در تلاشی که انسان برای مقابله با تنهایی میکند, یکی از عوامل برای درست کردن "ضد تنهایی", "سلام های نماز" است. این سه سلام مکانیسم عجیبی در پر کردن خلاء و در نفی تنهایی در راندن تنهایی دارد.
اولین کاری که سلام میکند و اولین نقشی که دارد احضار کسی است که مخاطب "سلام" شما است. امکان ندارد شما به فرد غایب, به آدمی که نیست به کسی که نیست سلام کنید. در آن فضایی که هیچ رابطه ای با هیچ کس ندارید, "سلام" شما را در یک رابطه ی مستقیم با یک مخاطب حی و حاضر که جلوی تان نشسته است, در اتاق تان حضور دارد, قرار می دهد, و این تنهایی را محدود میکند و یا آنرا از بین می برد.
این سه تا "سلام" سه تا احضار است, به سه مخاطب. "سلام" اول پیغمبر و نبی را احضار میکند, یعنی سلول زندان از حضور نبی پر میشود. نبی, سرچشمه ی همه ی اعتقادات و همه ی ایمان و همه ی پیوند ها و احساس های من است.
"سلام" دوم خود دو بخش است, یعنی دو سلام است, با سلام دوم, تمام حزب و جمعیت خود را اینجا آوردم و نشاندم. همچنین با همه ی انسان های پاک کردار و پاک اعتقاد و صالح و مصلح, در هر گوشه ای از زمین و زمان, رابطه برقرار میکنم. در "سلام" آخر] من یک رابطه ی وجودی با هستی پیدا میکنم, با همه ی جهان, با نیروها و آگاهی ها و شعورها و دست اندکارهایی که در راه حقیقت کلی هستی به طرف خدا حرکت میکنند.
مجموعه آثار 3 / ابوذر / ص 201
|