دوستان گرامی!
جهت تهیه آرشیوی برای دستهبندی موضوعی اندیشههای شریعتی، جملات شریعتی درباره خودسازی را با ذکر شماره مجموعه آثار و صفحه مربوطه، در این بخش وارد نمائید.
"... مقصود از خودسازی این نیست كه یا همچون "مرتاضان"، "رهبانان"، و "عابدان مذهبی"، مجرد از دیگران، مجرد از زمان، و مجرد از همهی رابطههائی كه میان خود و جامعه، هم "هست"، و هم "باید باشد"، خویش را بر اساس ارزشهای خیالی، ذهنی، موروثی، فرقهای، و قومی و یا ایدهآلهای ویژهای كه در اخلاق روحانی و صوفیانه هست بار آوریم، و یا همچون ماركسیستها خودسازی را تنها وسیلهای برای آمادگی شركتمان در یك حركت سیاسی زمان تلقی كنیم. بلكه، در عین حال، خودسازی عبارت است از: "خویش را انقلابی بار آوردن، به عنوان یك اصل و یك اصالت و یك هدف، یعنی به جوهر وجودی خود تكامل بخشیدن" كه لازمهی آن، شركت در سرنوشت مردمی است كه انسانیت و تكامل وجودی ما آن را ایجاب میكند..."
مجموعه آثار ۲ / خودسازی انقلابی / ص ۱۳۱ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
"... انسان نمیتواند در یک انقلاب اجتماعی، صادقانه، مطمئن، و تا نهایت راه وفادار و راستین بماند، مگر این که، پیش از آن و هماهنگ با آن، خود را انقلابی ساخته باشد و بسازد. اساساً "انسان انقلابی" تنها انسانی نیست که در یک انقلاب اجتماعی شرکت میکند.، چه بسا که "اپورتونیستها" و "ماجراجوها" و "خودخواهها" نیز در آن شرکت کنند، که میکنند، و جرثومهی انحراف همهی نهضتها، و ناکامیی همهی انقلابها شرکت اینان است، بلکه یک انقلابی، پیش از هر چیز، یک جوهر دگرگونهی خودساختهای است، انسانی است که "خویشتن خودساختهی ایدئولوژیک" را جانشین "خویشتن موروثی سنتی و غریزی" کرده است..."
مجموعه آثار ۲ / خودسازی انقلابی / ص ۱۳۳ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
"... خودسازی باید هدف داشته باشد. آنچه خودسازی را معنی میدهد، یک ایدئولوژی است و یک ایدهآل. خود را ساختن مفهوم ضمنیاش این است که برای کاری و برای نیل به خصوصیاتی و هدفی. بنابراین، پیش از آن که به "روش" بپردازیم، باید هدفها را تعیین کنیم. اگر کسی تمام ایدهآلاش شرکت در یک حرکت اجتماعی ـ سیاسی ـ اقتصادی عصر خویش است، بیشک خودسازی را در محدودهی ویژهی این ایدهآل تعیین میکند، و اگر هدفاش رشد ارزشهای وجودی و درونی است، نیز همچنین، و یا اگر پرورش بینش فکری و علمی و فلسفی است، همچنین. باید پیش از پرداختن به شیوهی خودسازی، ایدئولوژی را مشخص کرد. برای ما مسئلهی خودسازی پس از تعیین ایدئولوژی مطرح میشود..."
مجموعه آثار ۲ / خودسازی انقلابی / ص ۱۳۷ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
"... خودسازی یعنی رشد هماهنگ این سه بعد(عرفان، برابری، آزادی) در خویش، یعنی در همان حال که خویش را مزدکی احساس میکنیم، در درون خویش عظمت بودائی را بر پا سازیم، و در همان حال آزادی انسانی را تا آنجا حرمت نهیم که مخالف را و حتی دشمن فکری خویش را به خاطر تقدس آزادی، تحمل کنیم، و تنها به خاطر این که میتوانیم، او را از آزادیی تجلیی اندیشهی خویش و انتخاب خویش، با زور باز نداریم، و به نام مقدسترین اصول، مقدسترین اصل را، که آزادیی رشد انسان از طریق تنوع اندیشهها و تنوع انتخابها و آزادی خلق و آزادی تفکر و تحقیق و انتخاب است، با روشهای پلیسی و فاشیستی پایمال نکنیم، زیرا، هنگامی که "دیکتاتوری" غالب است، احتمال این که عدالتی در جریان باشد، باوری فریبنده و خطرناک است، و هنگامی که "سرمایهداری" حاکم است، ایمان به دموکراسی و آزادی انسان یک سادهلوحی است. و اگر به تکامل نوعیی انسان اعتقاد داریم، کمترین خدشه به آزادیی فکری آدمی و کمترین بیتابی در برابر تحمل تنوع اندیشهها و ابتکارها، یک فاجعه است. در همان حال که خود را مزدکی بار میآوریم، باید بودائی بیندیشیم، و در همان حال که به نیروانای بودائی، که جوهر آدمی را به اطمینان نفسانی و درونی میرساند میاندیشیم، باید از حرمت ابتکار و انتخاب و ایمان و اندیشهی دیگران باز نایستیم. چگونه میتوان مارکس را و حلاج را و سارتر را در خویش با هم آشتی داد؟ بی آن که هیچ کدام را قربانی دیگری کرد؟ این کاری دشوار است، اما کاری است که باید کرد..."
مجموعه آثار ۲ / خودسازی انقلابی / ص ۱۴۸ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
"... بزرگترین فاجعهی انسان امروز "یک بعدی" شدن است، نه تنها به آن تلقی که مارکوزه از آن دارد، بلکه با این تلقی که اگر تنها به یک سوسیالیسم مادی شده اکتفا کنیم، از دو بعد تکامل وجودی آدمی دور افتادهایم، آزادی او را قربانی کردهایم و ارزشهای معنوی و گسترش جوهری او را نیز از یاد بردهایم و اگر به دریای معنویت هندویسم و به نیروانای زلال بودائی بیندیشیم، به یک انزوای فردی دچار شدهایم و سرنوشت دیگران را به دست قدارهبندان سپردهایم، و در حالی که خود را به ارزشهای متعالیی انسانی سپردهایم، عزیزترین احساسهای انسانی را در زیر پا لگدمال کردهایم. و اما اگر حلاجوار در راه عشق بر دار رویم و در آتش جهل خصم بسوزیم، و سرافراز، شهادت خویش را به عنوان فدیهای از ضعفهای زندگی و وجود خود بپردازیم، در همان حال مرگی پاک در راهی پوک! کردهایم، زیرا، خود را به بهشت رساندن، در حالی که دیگران را در جهنم زندگی و زمین رها میکنیم، نوعی گریز ریاکارانه و رندانهای است که از طرز فکری تاجرانه سر میزند، و بهشت جای چنین انسانهائی نیست، که به گفتهی مسیح: "اگر یک لنگر بزرگ کشتی وارد سوراخ سوزنی شود، یک سرمایهدار به بهشت وارد خواهد شد"، و از همه مهمتر نباید فراموش کرد که پیش رفتن در هر یک از این ابعاد، از حرکت همزمان در ابعاد دیگر جدا نیست. کسی میتواند در درون خویش به پرورش ارزشهای خدائی بپردازد و گسترش فطریی خویش را و عظمت درونیی خویش را وجههی همت خویش کند و به انعکاس خداوند در فطرت خویش بپردازد، که در همان حال، با سرنوشت مردم ستمدیده و محروم در آمیزد، و رنج آنها را احساس کند، و در مسیر رهائیی آنان تلاش کند، و از پلیدیهای طبقاتیی خویش، برای سپردن خود به سرنوشت طبقاتیی مردمی که از همهی نعمتهای خداوند محروماند، در گذرد، و در همان حال، کسی میتواند در همدردی با تودهها تا این حد پیش رود و مخلصانه پیش رود و ایثار وجودی کند، که در درون خویش ارزشهای انسانی را پرورده باشد، و نیز کسی میتواند این دو را هماهنگ هم پیش برد، که از تنگنای جنینیی تعصب و خودپرستیی فکری و ذهنی رها گردد، و به آزادیی دیگران حرمت نهد، و تحمل عقیدهی مخالف را تا سرحدی که برای همهی متعصبان، جزمیها، دگماتیستها، حیرتآور است، به دست آورد. بنابراین خودسازی در هر سه بعد باید هماهنگ با هم ادامه یابد، به این معنی که انسان پیشرفت در هر بعد را با کار دو بعد دیگر قابل تحقق تلقی کند، چنان که پیش از آن نیز باید بداند که نمیتواند خودسازی را به عنوان مرحلهای جدا از شرکت در ساختمان زمان خویش تعبیر کند. چنان که احکام اسلامی نشان میدهد، انسانی که به سن تکلیف رسید، بیدرنگ مسئولیتهای فردی، که مرحلهی خودسازی او را در بر دارد، با مسئولیتهای جمعی، که رسالت اجتماعی و سیاسیی او را تشکیل میدهد، همانند با هم، به وی خطاب میشود. نماز و روزه، در همان حال تکلیف آدمی میشود، که امر به معروف و نهی از منکر..."
مجموعه آثار ۲ / خودسازی انقلابی / ص ۱۴۹ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
"... امروز مسائل به قدری شدید و حساس است که بهطور روزمره عوض میشود، و من میخواستم بپرسم که برای حفظ این نسل باید چکار کنیم؟ چه برنامهای داریم؟ خیلی ساده، نه کلیات، بلکه چه برنامهی عملیای داریم، که یک مقدار به این راه "جهت" بدهد، کار بدهد، و حتی راه خودسازی را نشان بدهد؟ در این جو که همهی عوامل برای فریب و مسخ و تغییر و فروریختن از درون و جذب و هضم این نسل در سطح جهانی بسیج شده است..."
مجموعه آثار ۲ / خودسازی انقلابی / ص ۲۵ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ