حزب برنامه یا حزب ایدئولوژیک
07_06_2010 . 02:41
#1
حزب برنامه یا حزب ایدئولوژیک
گامی فراپیش





دوستان گرامی!
حزب برنامه یا حزب ایدئولوژیک؟



ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
07_06_2010 . 11:35
#2
حزب برنامه یا حزب ایدئولوژیک
برنامه یکی از سه پایه‌ی اصلی‌ی هر حزبی است. وقتی نام سوسیال دمکراسی معنوی انتخاب شود، نکاتی از سمت‌گیری را در خود دارد. دیگر عصر ایدئولوژی گذشته است، و باید بر برنامه تاکید شود. درضمن ایدئولوژی عضوگیری حزب را محدود می‌کند.


تاریخ انتشار : ۱۷ / خرداد / ۱۳۸۹
ویرایش : یک بار / شروین
.
07_06_2010 . 18:03
#3
تعریف حزب برنامه یا حزب ایدئولوژیک
دوستان عزیز!

قبل از وارد شدن در این بحث، لازم است که تعریف دقیقی از "حزب برنامه" و "حزب ایدئولوژیک" صورت گیرد، تا بتوان در فضای روشنی به بحث بپردازیم.

بهتر است از دوستانی که در این موضوع مطالعاتی داشته یا رشته‌ی تحصیلی‌ی آنان شامل این موضوع می‌باشد، خواهش کنیم که ابتدا ابعاد مسئله را بیشتر بشکافند، تا زمینه برای بحث ایجاد شود.


تاریخ انتشار : ۱۷ / خرداد / ۱۳۸۹
ویرایش : یک بار / شروین
.
07_06_2010 . 18:14
#4
حزب برنامه یا حزب ایدئولوژیک
در سخنان دوست عزیزمان آمده است :

"... دیگر عصر ایدئولوژی گذشته است، و باید بر برنامه تاکید شود. درضمن ایدئولوژی عضوگیری‌ی حزب را محدود می‌کند..."

در سیاست کلمات و مفاهیم نقش بسزایی دارند، از این رو تا حد امکان می‌بایست کلمات و جمله‌بندی‌ها شفاف باشند. جمله فوق فاقد شفافیت لازم است، چون دو خوانش متضاد را در خود دارد :

خوانش نخست : عصر ایدئولوژی گذشته است و باید بر برنامه تاکید شود {در ضمن = چرا که} ایدئولوژی عضوگیری حزب را محدود می‌کند. در این خوانش مخاطب این را می‌فهمد که ایدئولوژی عضوگیری را محدود می‌کند و این یک ضعف است.

خوانش دوم : عصر ایدئولوژی گذشته است و باید بر برنامه تاکید شود {در ضمن = باید این را بدانید که} ایدئولوژی عضوگیری حزب را محدود می‌کند. در این خوانش مخاطب این را می‌فهمد که هر چند عصر ایدئولوژی گذشته است، اما باید در عضوگیری به ایدئولوژی افراد دقت شود و از ورود افرادی که به ایدئولوژی ما باور ندارند جلوگیری کرد.

در واقع من با طرح این موضوع سوالی را هم مطرح کرده ام که آیا از نظر شما در عضوگیری محدودیتی در این حزب وجو دارد یا خیر؟


تاریخ انتشار : ۱۷ / خرداد / ۱۳۸۹
ویرایش : یک بار / شروین
.
07_06_2010 . 18:25
#5
نقد قدرت یا کسب قدرت
با سلام

هم‌فکران گرامی، قبل از انتخاب "حزب برنامه" یا "حزب ایدئولوژیک"، باید هدف حزب را مشخص کنیم تا بتوانیم به انتخاب دست بزنیم:

۱. اگر در پی تشکیل حزبی هستیم که هدف‌اش حضور در جامعه‌ی مدنی و ایفای نقش روشنفکری‌ی خویش، یعنی "نقد قدرت"، "نقد ثروت"، و "نقد معرفت"، است، باید گزینه‌ی "حزب ایدئولوژیک" را برگزینیم.

۲. اما اگر در پی تشکیل حزبی هستیم که هدف‌اش کسب قدرت سیاسی است، بی‌شک باید گزینه‌ی "حزب برنامه" را انتخاب کنیم، چرا که گزینه‌ی "حزب ایدئولوژیک" به شدت از تعداد اعضای حزب خواهد کاست، و چنین حزبی توان کسب، اداره، و نگهداری‌ی یک نظام سیاسی را نخواهد داشت.

من بر این باورم که شریعتی خواهان تشکیل حزبی بود که در درون جامعه‌ی مدنی و در کنار توده‌ها حاضر بوده، و با "نقد قدرت"، "نقد ثروت"، و "نقد معرفت"، به خودآگاهی و رهائی‌ی توده‌ها یاری رساند، و از کسب قدرت سیاسی توسط خویش خودداری ورزد.


تاریخ انتشار : ۱۷ / خرداد / ۱۳۸۹
ویرایش : یک بار / شروین
.
10_06_2010 . 23:16
#6
اندیشه نه ایدئولوژی
ایدئولوژی لیبرالیسیم، که درون خود آزادی‌ی طرف مقابل را به رسمیت می‌شناسد، حداقل در خود نظریه‌اش و پشتوانه فلسفی‌اش، حالا در عمل چه کرده بحث دیگری است، تنها ایدئولوزی‌ای است که به حذف و نابودی‌ی طرف مقابل نمی‌اندیشد، در حالی‌که سایر ایدئولوژی‌هایی که خود را حق می‌دانند و دیگران را باطل یا دیگران را کافر می‌دانند، این حق را برای خود قائل هستند که باطل را و کافر را نابود کنند، در حالی‌که تنها خداست که از قلب انسان ها خبر دارد. بنابراین برای حذف خشونت بهتر این است که یا ایدولوژی حذف شود یا طوری اصلاح گردد که خشونت‌طلب نباشد. داشتن اندیشه شرط اول حزب است، اما اندیشه می‌تواند ایدئولوژی نباشد. اگر اصرار بر وجود ایدئولوژی باشد، باید چنین ایدولوژی‌ای ساخته شود.


تاریخ انتشار : ۲۰ / خرداد / ۱۳۸۹
ویرایش : یک بار / شروین
.
29_06_2010 . 08:35
#7
حزب برنامه یا حزب ایدئولوژیک
با سلام به دوستان

اصولاً ايدئولوژي بايد ايدئولوژي‌ی عام نسبي باشد، نه خاص مطلق، كه امروز آنتي‌تز آن در وجود مردم ريشه دوانده و مردم از ريسمان سياه و سفيد مي‌ترسند. و اصولاً پايه‌هاي اساسي‌ی آن در اسلام نيز به نسبي بودن ايدئولوژي تاكيد دارد. چرا كه خدا و آيين آن مطلق است و بشر در هر حال نسبي، بنابراين هيچ كس نمي‌تواند سخنگوي خداوند مطلق باشد. و در روز رستاخيز هيچ كس جور هيچ كس را نمي‌تواند بكشد، حتي پدر و پسر، چه رسد به متوليان كه هر كدام تيول خاص خود را دارند.


تاریخ انتشار : ۸ / تیر / ۱۳۸۹
ویرایش : یک بار / شروین
.
02_07_2010 . 10:09
#8
حزب برنامه یا حزب ایدئولوژیک
اگر مساله‌ی محوری و مشکل محوری را پذیرفته‌ایم، آگاهی‌بخشی باید هدفی و مقصدی داشته باشد، و طبیعی است که حل مساله و بر طرف کردن مشکل فرد و جامعه برای تحقق‌بخشی به استعدادهایش هدف آن است. بنابراین، اگر رهروان این جریان به این نتیجه رسیده‌اند که دوران پراکندگی‌ی اجباری به سر رسیده است، و اکنون سیر معکوس انسجام و مدیریت واحد آگاهانه اول برای گروه‌های مختلف این جریان باید آغاز شود. باید در حین ادامه‌ی بحث‌های نظری به برطرف کردن مشکلات و حل مسایل نظری و عملی، چیزی بیش‌تر از "کلمات" به جامعه عرضه کنند، و فهرستی از مسایل و مشکلاتی که خود قبول دارند را اعلام و متولیی آن شوند. علی حسینی


تاریخ انتشار : ۱۱ / تیر / ۱۳۸۹
ویرایش : یک بار / شروین
.
05_11_2010 . 00:36
#9
مبارزه سیاسی آری، اما نه با هدف کسب قدرت
من این نظر دوست گرامی مهراوه را می‌پذیرم که :

"... شریعتی خواهان تشکیل حزبی بود که در درون جامعه‌ی مدنی و در کنار توده‌ها حاضر بوده، و با "نقد قدرت"، "نقد ثروت"، و "نقد معرفت"، به خودآگاهی و رهائی‌ی توده‌ها یاری رساند، و از کسب قدرت سیاسی توسط خویش خودداری ورزد..."


این جمله‌ی شریعتی این نظر را تائید می‌کند :

"... روشنفکر رسالت‌ش رهبری کردن سیاسی‌ی جامعه نیست. رسالت روشنفکر خودآگاهی دادن به متن جامعه است، فقط و فقط همین، و دیگر هیچ. اگر روشنفکر بتواند به متن جامعه خودآگاهی بدهد، از متن جامعه قهرمانانی بر خواهند خاست که لیاقت رهبری کردن خود روشنفکر را هم دارند. و تا وقتی که از متن مردم قهرمان نمی‌زاید، روشنفکر رسالت دارد. یعنی که روشنفکر رسالت‌اش دادن خودآگاهی‌ی طبقاتی است در مقابل طبقه‌ی استثمارگر. بنابراین تمام رسالت روشنفکر در این جور خودآگاهی دادن است..." مجموعه آثار ۲۰ / چه باید کرد؟ / ص ۴۹۹


اما بر این باورم که :

پذیرش استراتژی "خودداری از کسب قدرت"، و پیگیری‌ی استراتژی‌ی "خودآگاهی دادن به متن جامعه"، به معنی عدم کار سیاسی نبوده، و حزب پیرو شریعتی باید در هر سه عرصه‌ی اصلی‌ی مبارزه‌، یعنی: مبارزه‌ی سیاسی، مبارزه‌ی احتماعی، و مبارزه‌ی فرهنگی، که از طریق "نقد قدرت"، "نقد ثروت"، و "نقد معرفت" صورت می‌گیرد، و حاصل این مبارزه‌ی چند ساحتی، خودآگاهی و آزادی توده‌هاست، جامعه را به سوی آرمان "عرفان، برابری، آزادی" رهنمون گردد.

شعار یک حزب پیرو شریعتی، در مقوله‌ی مبارزه‌ی سیاسی، را می‌شود چنین خلاصه کرد: مبارزه سیاسی آری، اما نه با هدف کسب قدرت سیاسی.


تاریخ انتشار : ۱۳ / آبان / ۱۳۸۹
ویرایش : یک بار / شروین
.
29_11_2010 . 21:05
#10
حزب برنامه یا حزب ایدئولوژیک
اولاً سئوال این است که چه فرقی میان برنامه با ایدئولوژی است؟ آیا برنامه همان ایدئولژی نمی‌باشد؟ اگر نمی‌باشد، لطفاً فرق این دو را بیان فرمائید، تا خواننده با شفافیت بتواند پاسخ بدهد. از نظر من این دو کلمه تقریباً به یک معنا است، و این تفکیک به‌نظر می‌رسد از جو جهانی که بر علیه ایدئولوژی‌های دیکتاتوری بوجود آمده است، نشات گرفته است، و الا در کشورهای به‌قول معروف دموکراسی هم ایدئولوژی حاکم است. فقط می‌توان گفت ایدئولوژی آنها نیم‌چه دموکراسی سرمایه‌داری است، و اینکه می‌گویند ایدئولوژی بد است، در واقع می‌خواهند خودشان را فوق ایدئولوژی معرفی کنند و این از یک انحصارطلبی نشات می‌گیرد، و الا ذر کشورهای بقولی دموکراسی، استبداد پنهان نهادینه شده، و سرمایه هم هست، و این سخن برای پنهان‌کاری از ایدئولوژی بودن سرمایه‌داری است. بطور خلاصه می‌توان گفت که یک حزب واقعاً مردم‌سالار حزبی می‌تواند باشد که اولاً برنامه یا ایده‌ای تدریجی برای انحلال سرمایه‌داری داشته باشد، و الا دموکراسی در سرمایه‌داری فریبی یش نیست. مردم غرب تحت استبداد سرمایه له شده‌اند و فریاد روشنفگران غرب نیز بلند شده است، و هیچ چاره‌ای نمی‌یابند. گراهام فولر گفته است: غرب در اندیشه به بن‌بست رسیده است و ما انتظار داریم شاید از شرق دوباره ایده‌ای پیدا شود، و به‌طور محتمل از ایران باشد. بنابراین برای نجات ایران و بشریت، حزب باید برای همه‌ی ابعاد زندگی بشر برنامه داشته باشد، و هر برنامه‌ای از یک جهان‌بینی نشات می‌گیرد که آن را داریم، فقط می‌ماند تنظیم این برنامه بر مبنای اهداف این جهان‌بینی. اهداف باید در درون برنامه ظهور داشته باشد، یعنی شکل عملی پیدا کند و مهمترین محورها باید آزادی، استقلال، و حقوق‌مداری بر پایه توحید، یعنی شامل عموم انسان‌ها، و برای همیشه تبعیضات تاریخی میان زن و مرد، و نخبگان و مردم را از میان بردارد، و واقعاً دولت و در درون دولت حکومت‌ها از آن عموم انسان‌ها شود. پس برنامه یا ایده از ضروریات فعالیت حزبی است، و فریب جدائی ایده و برنامه را نخورید، این فقط کلکی است برای رد گم کردن سرمایه‌داری جهانی. شما آنچه را که می‌خواهید برای مردم انجام بدهید فرقی نمی‌کند از چه منبعی بدست آورید، از دین بشر ساخته، یا از دین الهی، مهم این است که سه چیز را برای انسان تامین کند، که بیان شد که آزادی، استقلال، و حقوق‌مداری برای عمومیت مردم ایران، فارع از دین، مذهب، قومیت، زبان، نژاد، و... و مبداء بی‌طرفی دولت نسبت به همه ادیان و مرام‌ها و مذاهب و اندیشه‌ها رعایت شود.


تاریخ انتشار : ۸ / آذر / ۱۳۸۹
ویرایش : یک بار / شروین
.
30_11_2010 . 23:29
#11
حزب برنامه یا حزب ایدئولوژیک و شناختی روشن‌تر از مفهوم ایدئولوژی
ضرورت حزب = آری/خیر؟
آری= حزب به‌مثابه راه‌نامه و ضرورت تفکر درون‌ساختاری/تشکیلاتی = تجمع نیروهای فکری-عملی ذیل مرام‌نامه‌ای معین و منسجم و دموکراتیک
ورود به سیاست= جغرافیای عمل/امکان = (ایران) = خواسته - نا‌خواسته سیاسی خواهد بود.

* این نکته باید توجه شود حزب تنها شامل «روشنفکران» و «اندیشمندان» نمی‌شود. = با ورود حزب به عرصه‌ي سیاسی-اجتماعی-اقتصادی، روشنفکر و اندیشمند فاصله‌ي خود را از بدنه‌ي حزب حفظ می‌نماید. (تنظیم و تکوین تــز و نقد درون سازمانی)

حزب برنامه = حزب ایدئولوژیک

فهم ایدئولوژی در اندیشه‌ي شریعتی:
" با يك مثال توضيح مي‌دهم: زماني محسن مخملباف مي‌گفت كه «هر چه از ايدئولوژي دورتر مي‌شدم هنر در من رشد مي‌كرد.» من پرسيدم منظور شما از ايدئولوژي چيست؟ آن ايدئولوژي كه ما در حسينه ارشاد از شريعتي آموخته‌ بوديم اصولا با هنر آغاز مي‌شد. يعني با تئاتر و نمايشگاه نقاشي و كارگاههاي قصه‌نويسي و... در پيوند بود. اصلا شريعتي هنر را وارد اين حوزه كرده بود و با هنرمندان غيرمذهبي هم مثلا در تئاتر ابوذر همكاري مي‌كرد. ايدئولوژيك‌سازي در نگاه شريعتي يعني اينكه سنت موروثي ديني كه مانع تحول انديشه و فكر و هنر بود را به گونه‌اي قرائت و بازخواني كنيم كه موجب شكوفايي عقلانيت شود و بدين ترتيب پروژه نقادي و مدرنيزاسيون تحقق پيدا كند. بسياري گمان كردند كه ايدئولوژي يعني همين دگم‌هايي كه در سنت است. در نگاه شريعتي اين دگم‌ها آگاهي كاذب خوانده مي‌شد. ايدئولوژيزاسيوني كه شريعتي از آن سخن مي‌گويد به معني خوانش نقادانه دين است اين امر كه عناصر زنده و حياتي و معنوي آن را بگيريم و كاركردهاي تاريخي و طبقاتي و حقوقي آن را نقد كنيم و در نهايت آنچه مقدس است را براي امروز نگاه داريم. بنابراين ايدئولوژيزاسيون با اين معناي موجود و متداول آن ندارد. ايدئولوژي قرار بود در نظر ايدئولوگ‌هاي فرانسوي پروژه علوم انساني باشد. اينها اتفاقا مخالف ايده به مفهوم انتزاعي دكارتي بودند. شاگردان كندياك و جان لاك بودند كه مي‌گفتند بايد از روي حواس و تجربه و واقعيت، شكل‌گيري ايده‌ها را دنبال كنيم. اما ناشناخته بودن بحث دكتر شريعتي در تمام زمينه‌ها باعث مي‌شد كه كساني كه خود را شاگرد شريعتي مي‌دانستند هم دچار اشتباه مفهومي ‌‌شوند. دوستاني كه به دنبال پروژه بنيادگرايي و سنت‌گرايي رفته بودند، اساس رويكرد شريعتي را نشناخته‌‌اند مگر اينكه تاكتيكي به دنبال او رفته باشند. بنابراين من به آن معنا همچنان ايدئولوژيك هستم."دکتر احسان شریعتی
[size=x-small](همچنان آرمانگرا - انقلابی و ایدئولوژیک هستم)[/size]
.




موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  برنامه اقتصادی حزب shervin 2 1,626 22_07_2013 . 17:49
آخرین ارسال: kaveh.dadkhah

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان