درود مهمان گرامی!ورودثبت نام


Close
ورود...


گذرواژه‌تان را فراموش کرده‌اید؟


حالت‌های نمایش موضوع
حافظ ۱
23_10_2010 . 02:33
#1
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
حافظ ۱
اشعار حافظ





فهرست اشعار :

منم که شهره‌ی شهرم، به عشق ورزیدن
رخ تو، در نظر من، چنین خوشش آراست
سَحَر، کرشمه‌ی وصلت، به خواب می‌دیدم
ـــــ
ـــــ
ـــــ
ـــــ
ـــــ
ـــــ
ـــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــ
.
     
23_10_2010 . 02:41
#2
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
منم که شهره‌ی شهرم، به عشق ورزیدن

منم که شهره‌ی شهرم، به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده‌ام، به بد دیدن

وفا کنیم و، ملامت کشیم و، خوش باشیم
که در طریقت ما، کافری است رنجیدن

به پیر میکده گفتم، که چیست راه نجات
بخواست جام می و گفت: عیب پوشیدن

مراد دل، ز تماشای باغ عالم، چیست؟
به دست مردم چشم، از رخ تو، گُل چیدن

به می‌پرستی از آن، نقشِ خود، زدم بر آب
که تا خراب کنم، نقش خود پرستیدن

به رحمت سر زلف تو واثقم، ور نه
کشش، چو نبود از آن سو، چه سود کوشیدن

عنان، به میکده خواهیم تافت، زین مجلس
که وعظ بی‌عملان، واجب است نشنیدن

ز خط یار بیاموز، مهر با رخ خوب
که گرد عارض خوبان، خوش است گردیدن

مبوس جز لب ساقی و، جام می، حافظ!
که دست زهدفروشان، خطاست بوسیدن



بر اساس نسخه‌ی زنده‌یاد احمد شاملو
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
     
25_11_2010 . 12:41
#3
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
رخ تو، در نظر من، چنین خوشش آراست

چو بشنوی سخنِ اهل دل، مگو که خطاست
سخن‌شناس نه‌ای دلبرا، خطا این جاست!

چه راه بود که در پرده می‌زد آن مطرب
که رفت عمر و، هنوزم، دماغ، پر ز هواست

دلم ز پرده برون شد، کجایی ای مطرب؟
بنال، هان! که از این پرده، کار ما به نواست

نخفته‌ام ز خیالی که می‌پزم، شب‌هاست
خمار صدشبه دارم، شراب‌خانه کجاست؟

چنین که خرقه می آلوده‌ام، من از مستی
گرش به باده بشویید، حق به دست شماست

در اندرونِ منِ خسته‌دل، ندانم کیست
که من خموشم و، او، در فغان و در غوغاست

از آن به دیرِ مغانم عزیز می‌دارند
که آتشی، که نمیرد همیشه، در دلِ ماست

سرم به دنیی و عقبی فرو نمی‌آید
تبارک‌الله از این فتنه‌ها، که در سرِ ماست

مرا به کار جهان، هرگز التفات نبود
رخ تو، در نظر من، چنین خوشش آراست

ندای عشقِ تو، روزی، در اندرون دادند
فضای سینه‌ی حافظ، هنوز، پر ز صداست



بر اساس نسخه‌ی زنده‌یاد احمد شاملو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
     
25_11_2010 . 13:13
#4
shervin آفلاین
مدیر
ارسال‌ها: 2,717
تاریخ عضویت: Dec 2009
سَحَر، کرشمه‌ی وصلت، به خواب می‌دیدم
بنال بلبل! اگر با منت، سر یاری‌ست
که ما دو عاشق زاریم و، کارِ ما، زاری‌ست

در آن هوا، که نسیمی وزد، ز طره‌ی دوست
چه جای دم زدن از، نافه‌های تاتاری‌ست

نبسته‌اند درِ توبه، حالیا برخیز
که توبه وقتِ گل، از عاشقی، گنهکاری‌ست

بیار باده که رنگین کنیم، جامه‌ی زرق
که مستِ جامِ غروریم و، نام، هشیاری‌ست!

تو را چه سود که داری لباسِ سبز و کبود؟
که نورِ مهر، منزه، ز نقشِ زنگاری‌ست!

قلندرانِ حقیقت، به نیم جو، نخرند
قبای اطلسِ آن کس، که از هنر عاری‌ست

سَحَر، کرشمه‌ی وصلت، به خواب می‌دیدم
زهی مراتبِ خوابی، که به ز بیداری‌ست

خیالِ زلفِ تو پختن، نه کارِ خامان است
که زیرِ سلسله رفتن، طریقِ عیاری‌ست

جمالِ شخص، نه چشم است و، زلف و، عارض و، خال
هزار نکته در این، کار و بارِ دلداری‌ست!

لطیفه‌ای‌ست نهانی و، عشق از آن خیزد
که نامِ آن، نه لبِ لعل و، خطِ زنگاری‌ست

جفای دوست به غایت رسید و، می‌ترسم
که انتهای جفا، ابتدای بیزاری‌ست

دلش به ناله میازار و ختم کن، حافظ!
که رستگاری‌ی جاوید، در کم آزاری‌ست



بر اساس نسخه‌ی زنده‌یاد احمد شاملو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
     
« قدیمی‌تر | جدیدتر »
 موضوع بسته شده است 


  • مشاهده‌ی نسخه‌ی قابل چاپ
  • مشترک شدن در این موضوع
پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان

خانه بازگشت به بالا خوراک انجمن‌های تالار خوراک کلی تالار

kanoun
کانون آرمان شریعتی
قدرت‌گرفته از : مای بی بی
پشتیبانی از سایت : مای بی بی فارسی
فارسی‌سازی انجمن : پشتیبانی مای بی بی ایران
شبکه شریعتی در تلگرام _ سایت مرکزی شاندل _ تالار گفتمان جدید
جدید new
تلگرام
خبرنامه خبرنامه
.
حالت خطی
حالت موضوعی