یکی از رسالتهای امروز نوگرایان، نقد بیرحمانهی نظام مردسالار حاکم بر اندیشهی اکثریت افراد جامعه ماست. چه مرد و چه زن. آنچه صورت میگیرد، "نق زدن" به حاکمان است، و نه "نقد" نظام مردسالار.
روشنفکران فعال در جنبش زنان، علیرغم اعتراضهای جانانه به عملکردهای حاکمیت، هنوز تقدی بنیادی بر افکار مردسالارانه، که حتی بر بخش بزرگی از خود زنان جامعه ما حاکم است را آغاز نکردهاند.
یکی از نهادهای حافظ نظام مردسالار، خانواده است. و من درشگفتم که چگونه میتوان هم نظام خانوادهی موجود را حفظ کرد و هم نظام مردسالار را از میان برداشت. نظام خانوادگی همواره حافظ نظام مردسالار و عامل اسارت زنان بوده است. چگونه میتوان با حفظ زندان، شعار رهانی سر داد. دفاع فعالان جنبش زنان از نظام خانواده از یک سو، و آرزوی رهائی زنان از سوی دیگر، یک پارادوکس بهتآور است.
نظرات دربارهی این مطلب :
وحید : نهاد خانواده، یا مناسبات کنونیی نهاد خانواده؟
مهراوه : خود نهاد خانواده. همانگونه که قوانین اجتماعی در اثر تکامل ساختارهای اجتماعی تغییرپذیر است، نهادها نیز تغییرپذیرند. زمانی نهاد روحانیت از ضروریات جوامع بوده و در آینده اثری از آن نخواهد بود.
محمد خوشنود : استدلال شما برای این مدعا که نهاد خانواده نهادی حافظ مردسالاری است چیست؟
مهراوه : تاریخ! با الهام از این آیه قرآن که : به تاریخ بنگرید. صحبت از قاعده است. استثناء را به رخ نکشید. اگر تنها به خانهی گلین علی و فاطمه بنگریم، به اشتباه خواهیم افتاد. هرچند در آن خانه نیز فاطمه شویندهی شمشیر شویش بود!
محمد خشنود : اما من هنوز از شما استدلالی ندیده ام.شما با یک کلمه ی کلی به نام تاریخ را نمیتوانید استدلال بنامید.یعنی چه؟کمی واضح تر صحبت کنید تا بحث موثر ممکن شود.وگرنه من هم با یک کلمه ی کلی به نام تاریخ میتوانم به شما بتازم! قاعده چیست؟از کجا آن را استخراج کردید؟
مهراوه : شما گویا به حاکمیت نظام مردسالار چندان باور ندارید. من در پی مجاب کردن کسی برای پذیرش این امر که نظام خانواده یک نهاد تاریخی است، و نه یک نظام فراتاریخی، نیستم. و بر این باورم که روشنفکران ما با تقدس قائل شدن برای نظام خانواده، که به باور من، حداقل در جهان امروز، هیچ قداستی را دارا نیست، آب در هاون میکوبند، و راهی به آزادی زنان نمیبرند.
محمد خشنود : متاسفم که هیچگونه پاسخ روشنی را از شما نمیبینم. دوست عزیزم. بیشتر از آن از این متاسفم که هیچ نسبتی میان حرفهایی که شما میزنید و اندیشه های شریعتی نمیبابم. لطفاً باز از این حرفهای کلی و نخنما نزنید که: "بله! شما از جامعهی بیطبقهی توحیدی غافلید"!!! قبل از داغ کردن، کمی بیاندیشید!
مهراوه : از اظهار لطفتان ممنون! از شریعتی آموختم که هدف گفتگو مجاب کردن دیگری به پذیرش حرفمان نیست، بلکه طرح اندیشهها و شناخت دیگری است. شما اگر غافل بودید که اینجا نبودید. بهتر است که به توصیه شما، بروم و کمی بیاندشم. ممنون
وحید : به نظرم، فتوای جهاد علیه نهاد خانواده، از سرِ فرافکنی در پذیرش مصائباش باشد! البته نه مصائب کهنهشویی بچه توی تشت آب، و نظایر آن، بلکه دشواری تکاپو برای برقراری نسبتی نه مسلَط نه مسلِط. خانواده مغتنمی است برای تحقق و محک باورهای ارتباطیمان. اینکه "نظام خانوادگی همواره حافظ نظام مردسالار و عامل اسارت زنان بوده است"، صرفا یک امکان محقق شرم آور بوده... از سویی، اگر عدم ضرورت نهاد خانواده را ساختارهای اجتماعی تعیین کنند، همچنان در سلطهی همان سلطانی هستی که بار اول با تحمیل ضرورت این نهاد بر تو چیره گشت.