ناهمپوشانی دغدغههای زنان ایرانی و کنشگران فمینیست
سهیلا وحدتی :
"... اگر در یک نگاه گذرا، به دغدغههای زنان ایرانی، و فعالیتهای کنشگران فمینیست، نگاه کنیم، میبینیم که این دو با داشتن حوزههای جدی مشترک، حوزههای متفاوتی نیز دارند، که دارای همپوشانی نیست. در رابطه با دو بخش نظری و عملی فمینیسم، میبینیم که این دو بخش از همدیگر فاصله دارند. با اینکه فمینیسم در ایران جوان و نوپا است، به نظر میرسد که کنش فمینیستی پیشی گرفته، و تئوری به کندی پیش میرود..."
راه درازی برای گفتمانسازی و نظریهپردازی فمینیستی
سهیلا وحدتی :
"... کنشگران فمینیست در برجسته کردن مسائل تبعیض و خشونت علیه زنان بسیار موفق عمل کردهاند، اما هنوز راه درازی برای گفتمانسازی و نظریهپردازی فمینیستی دربارهی مسائل زنان در جامعه در پیش دارند. بهطور نمونه، در بحثهای مربوط به رابطهی زن و مرد و خانواده، حوزه علمیهی قم بیشتر از فمینیستها به پژوهش و نگارش میپردازد، و هنوز دیدگاه فمینیستی در این زمینه جای خود را در جامعه باز نکرده است. هدف از این صحبت، دعوت به نگرشی واقعبینانه به موانع رشد نظریی فمینیسم در ایران است. منظور از این نقد، نه ایرادگیری، بلکه تلاشی برای دعوت به ارزیابیی واقع بینانه است. باید واقعیت را همانگونه که هست ببینیم، تا بتوانیم آن را به گونهای که میخواهیم، دگرگون سازیم..."
"... جنبش زنان، به معنای حرکت اجتماعیی نیمی از جامعه، برای تغییر وضعیت موجود خویش، و بهدست آوردن حقوق بشر خود، بهدست گرفتن اهرمهای اقتصادی و سیاسی، و مشارکت در مدیریت اجتماعی، آغاز شده، و در این گذار، روان و وجدان اجتماعی را هم از طریق هنر و ادبیات و سینما و تئاتر تکان داده، و دگرگون میسازد. تغییر اجتماعی آغاز شده، و جنبش زنان به مثابهی یک حرکت یا خیزش گستردهی اجتماعی وجود دارد. ولی زنان هنوز دیدگاه خود را ندارند. رسیدن به جمعیت موثر لازم است تا زنان این دیدگاه جنسیتی را بیابند. جنبش آگاه زنان، یا فعالان فمینیست، خود را به دیدگاه جنسیتی مجهز ساخته، و برای احقاق حقوق زنان تلاش میکنند. اما تلاشهای آنان محدود به ابتداییترین حقوق بشر زنان، یعنی رفع تبعیض و خشونت، است..."
"... جنبش زنان ایران از دو بخش، یک) خودجوش، گسترده، و عمومی، و دو) آگاهانه و فمینیستی، تشکیل شده است، که در پیوند با همدیگر شکل گرفته است: بخش یک: حرکت خودجوش و گستردهی زنان در سراسر کشور بهصورتِ همزمان، گرچه بدون هیچگونه هماهنگی و سازماندهیی آگاهانه، آغاز شده و به پیش میرود. این حرکت را میتوان از جمله در هجوم زنان به دانشگاهها، ورود به همهی میدانها و حجرههای بازار کار(از کار دستی گرفته تا تخصصهای حرفهای)، افزایش میزان حضور در صحنهی ادبی و هنری، و پیشرفت در مدیریت اجتماعی و سیاسی، مشاهده کرد، و شناسههای حرکت را حتی در افزایش نرخ طلاق، و سهم تصمیمگیری زنان در امور خانواده هم مشاهده کرد. بخش دو: جنبش زنان در ایران یک بخش دیگر نیز دارد، که از زنان روشنفکر، آگاه، و کنشگر تشکیل شده است. من در اینجا این گروه را بخش آگاهانهی حرکت زنان مینامم، که خود از دو بخش درون مرزی و برون مرزی تشکیل شده است..."
"... فمینیستهای ایرانی بهشدت در تلاش بوده و هستند که با ترجمهی مقالهها و کتابهای فمینیستی، از انگلیسی و زبانهای دیگر، نظرات فمینیستی را شناسانده، و بر مبنای آن به اظهارنظر دربارهی جامعه ایران و وضعیت زنان بپردازند. طبیعی است که مطالب ترجمهشده همهی زمینههای بحث حرکت زنان در غرب را در بر نمیگیرد، و با همهی تلاشی که انجام میگیرد، با ترجمههایی تکهپاره از متن گستردهی بحثهای فمینیستی در غرب، گاه حتی تصویر نادرستی از جریان واقعیی فمینیسم و مبارزات زنان در غرب بهدست میدهد..."
"... اگر فرض کنیم همهی مطالب فمینیستی که در غرب وجود دارد، به فارسی ترجمه شود، باز هم اندوختهی نظریی لازم برای نظریهپردازی دربارهی جنبش زنان در ایران فراهم نمیشود. تاریخ ایران با تاریخ غرب تفاوت دارد، فرهنگ و رسوم و ذهنیت مردم ایران با فرهنگ و رسوم و ذهنیت غربی تفاوت دارد. حتی خواستههای زنان ایرانی با خواستههای زنان غربی متفاوت است. بهطور نمونه، عمدهترین مشکلات زنان ایرانی، مانند مساله چند همسری و ناموس و غیرت و ناموسکشی، در غرب وجود نداشته، و فمینیسم غربی در این زمینه هیچ بحث و نظری ندارد..."
"... جنبش زنان ایران، نیاز به گفتمانهای فمینیستی در چارچوب جامعهی ایران دارد، نظریههائی فمینیستی که برخاسته از شرایط اجتماعی و فرهنگی همین کشور باشد، یا به بیان دیگر، فمینیسم بومی میتواند با پژوهشها و بحثهای نظری و گفتمانها شکل بگیرد، و ابزار نقد و بررسیی فمینیستی در بسیاری از زمینهها را فراهم سازد. در مجموع، تئوری فمینیستی یک گام عقبتر از کنش فمینیستها است. یا با نگاه خوشبینانهتر میتوان گفت که: کنش فمینیستی یک گام پیشتر از تئوری است..."
"... فمینیسم مبحث جدیدی در زبان فارسی است. هنوز حتی بر سر مفهوم این واژه بحثهای گوناگون وجود دارد. اما در پی تلاشهای فراوان و آگاهانهی زنان در سالهای اخیر، برداشت کلی از فمینیسم، به معنای دفاع از حقوق زنان و یا دفاع از برابری حقوق زن و مرد، در میان همگان تا حدودی جا افتاده است. از این رو، حرکت فمینیستی به معنای حرکت حق خواهانهی زنان ایرانی مفهوم پیدا کرده، و مبارزه زنان، به مفهوم فمینیستی آن و به شکل آگاهانه، درجریان است. نظرات فمینیستی در میان زنان آگاه ایرانی بهسرعت رشد کرده، و خوشبختانه زنان ایرانی بهسرعت در حال فراگیریی همهی ابعاد فمینیسم هستند، و در این راه با ترجمهی مطالب به یادگیری دیگران، و رشد آگاهیی عمومی در این زمینه، یاری میرسانند. و خوشبختانهتر اینکه، برخی مردان ایرانی نیز در این راه یاور زنان هستند..."
"... در پرداختن به ضروریترین مسائل پیش روی زنان، مطالعهی فمینیسم از راه ترجمهی مطالب نوشتهشده توسط فمینیستهای غربی، ابتداییترین و اساسیترین گام است. ترجمه در واقع ساختن پلی میان غرب و شرق است که تئوریی فمینسم غربی را انتقال میدهد. این گام اساسی اکنون برداشته شده، و زنان ایرانی ابزار شناسائی و پژوهش و رودررویی با دو مسالهی عمدهی تبعیض حقوقی و خشونت خانگی علیه زنان را دارا هستند. گام بعدی در راه رشد نظری فمینیسم، پژوهش و نظریه پردازی فمینیستی مناسب با شرایط ایران است، تا جایی که نقد و نظر و نگاه فمینیستی در همهی عرصههای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی بروز پیدا کند، و در حرکت آیندهی جامعه تاثیرگذار باشد..."
"... بخشی از انرژی فمینیستهای ایرانی در رویاررویی حملههای مردان اصلاحطلب، که جنبش زنان را انکار میکنند و یا نادیده میگیرند، صرف میشود. از آنجایی که حرکت دمکراسیخواهی هم در ایران نوپاست، افراد سیاسی گاه به جای همراهی با حرکت حقخواهانهی زنان، خود را در رقابت با آن مییابند، و تلاش برای به حاشیه کشاندن آن دارند..."
"... اهمیت پیشبرد دیدگاه جنسیتی در برخورد به مسائل از این روست که مسالهی زنان یک مسالهی ملی است. بدون داشتن نگاه جنسیتی نمیتوان از اصلاحطلبی و دگرگونی وضعیت موجود، از گذار به دمکراسی، از پیشرفت اقتصادی، و از توسعه صحبت کرد. بهطور نمونه، حل مسالهی اقتصادی در گرو برخورد واقعبینانه و در نظرگرفتن وضعیت جنسیتیی جامعه است، لازمهی در نظر گرفتن وضعیت جنسیتیی نیروی کار و اشتغال در جامعه، رسیدگی به وضعیت حقوقیی نیمی از جمعیت کشور، و جایگاه آنان در بازار کار است. دیدگاه عقبماندهای که منبع اقتصادیی بخش عمدهای از زنان را "صیغه" شدن آنان میداند، جلوی پیشرفت اقتصادیی همهی جامعه را گرفته است. ضرورت دیدگاه جنسیتی، فقط به خاطر تحقق حقوق بشر زنان و نجات آنان از خشونت و تبعیض نیست، بلکه برای حل بسیاری از مسائل ملی، از اقتصاد گرفته تا بهداشت، و از مسائل قومی گرفته تا مدیریت سیاسی، اهمیت دارد. به همین ترتیب، دیدگاه جنسیتی برای پیشرفت در همهی عرصههای جامعه ضروری است..."
"... در مقابل دیدگاه جنسیتی فمینیستی، یک دیدگاه جنسیتی ضدفمینیستی نیز وجود دارد، که بهشدت فعال و مشغول نظریهپردازی است. بخش بزرگی ازاین جبههی مخالف، حوزهی علمیهی قم است، که اکنون رشتهی مطالعات زنان نیز براه انداخته است. شاید کمتر کسی در میان ما به خودش زحمت دهد که به سایت حوزهی علمیهی قم سربزند و نوشتههای آنان را در مورد زنان بخواند. اما جالب اینجاست که کسانی که در حوزهی علمیهی قم در این زمینه کار میکنند، بیشتر نوشتههای فمینیستی را از نظر گذرانده، و در جهت خلاف آنها نظریهپردازی میکنند، و با استفاده از تریبونهای گوناگون، به تبلیغ این نظرات و نظریهها در جامعه میپردازند. این واقعیت ضرورت توجه به دیدگاه جنسیتی را روشنتر میسازد. ..."
"... آیا زنان باید به گفتگو با حکومت بپردازند، کارگزاران حکومتی را بهطور مستقیم مخاطب قرار داده و لابی کنند، از هر امکانی برای گفتگو با مقامات و طرح و پیشبرد خواستههای خود استفاده کنند؟ و نکتهی مهم دیگر اینکه، در صورت گفتگو با حکومت، آیا راه عملی این است که خوانش اسلامی از خواستههای خود را به حکومت ارائه کنند؟ این پرسشها معمولاً در دو راستا مطرح میشود: ۱. هویت حرکت، و ۲. استراتژی و تاکتیک، که بیارتباط با هویت نیست. پرسش هویت این است که: آیا حرکت برابریطلبانهی زنان برای بقای خویش در چارچوب یک حکومت اسلامی باید به مذهب تکیه کند و برای خود هویت مذهبی بتراشد؟ یا اینکه میتواند مستقل و یا به بیانی، سکولار باقی بماند؟ از نظر استراتژیک پرسش این است که آیا جنبش زنان میتواند از تعبیرهای متفاوت از آیههای قرآن و تفسیرهای مترقیی مذهبی سود جوید، و خواستههای خود را پیش ببرد؟ از نظر تاکتیکی، آیا این درست است که زنان نزد فقها و مراجع مذهبی رفته و از آنها بخواهند که با استفاده از نفوذ خویش به وضعیت آنان کمک کنند؟ ..."
"... پرسش این است که آیا جنبش زنان در ایران باید تلاش کند تا حقوق خود را با استراتژیی سکولار "حقوق زن، حقوق بشر است" بهدست آورد، بدین معنا که جدای از اینکه اسلام و یا حکومت اسلامی چه تعریفی از حقوق زن ارائه میدهد، بر تعریفهای شناختهشدهی بینالمللی پافشاری نموده، و حقوق بشر زنان در همهی زمینهها را راهنمای عمل خود قرار دهد. یا اینکه میتواند در این راستا، که "حقوق زن در چارچوب اسلام قابل تحقق است" حرکت کند؟ که در این صورت در حقیقت به گونهای هویت اسلامی برای خود میپذیرد. گروههای مختلف زنان در ایران پاسخهای متفاوتی به این پرسش دارند. جالب اینکه خانم شیرین عبادی، با اینکه هیچگاه بر تعریفهای مذهبی تکیه نکرد، و بر حقوق بشر پای میفشرد، همواره بیان کرده که به اسلام اعتقاد دارد، و حقوق زن در چارچوب اسلام قابل تحقق است. ایشان نمونهی بارزی از تلاش برای آشتی دادن این دو گفتمان است. ..."
"... با رشد فمینیسم در میان زنان با فرهنگهای گوناگون، کمتر کسی پیدا میشود که به خود اجازه دهد تعریف خاصی از فمینیسم ارائه دهد. فمینیسم غربی، که مطابق با خواستهها و نیازهای زنان غربی شکل گرفته است، را نمیتوان به کشورهای شرقی وارد کرد. زنان هر کشوری باید بر اساس نیازهای خود تئوری فمینیستی لازم را برای مبارزه عملی خود بسازند. و امروزه میدان فمینیسم به اندازهای گسترده است که، حتی واژهی "فمینیسم اسلامی" نیز در آن گنجانده شده است، و باکی نیست اگر تلاش کنیم و بتوانیم با گفتمان مذهبی، بحثهای فمینیستی را به پیش ببریم..."
"... با اینکه نواندیشی دینی در ایران خیلی رشد کرده، ولی کمکی به جنبش زنان نکرده، و نه تنها از نظر تئوریک راهی جلوی پای زنان نگشوده است، بلکه، یا مسائل زنان را نادیده گرفته، و یا همواره چندگام عقب بوده است. ما شاهد هیچگونه گفتمان نوین حقوق زن در اسلام نیستیم. از سوی دیگر میبینیم که زنان هیچ نقشی در پیشبرد گفتمانهای نواندیشی دینی ندارند، و علاقهای به آن نشان نمیدهند..."
"... اکنون شاهد یک موج نوین به اصطلاح "فمینیسم اسلامی" هستیم که ظاهراً در برخی کشورهای مسلمان پا گرفته، ولی در واقع توسط آکادمیسینهایی که در کشورهای غربی زندگی میکنند دارد تئوریزه میشود. تئوری فمینیسم اسلامی به عنوان یک جبههی مبارزه با بنیادگراییی اسلامی، یا به اصطلاح غربیها "اسلام سیاسی"، مورد تشویق غربیها قرار گرفته، و از سوی آنها حمایت میشود، و از همین روست که غلیظترین فمینیسم اسلامی در امریکا و اروپا به چشم میخورد. تقلید از این موج و پذیرش این مفهوم، زنان ایرانی را به جایی نمیرساند. گفتمان حقوق زنان بیش از یک سده است که در جهان مطرح شده، و همواره در چارچوب حقوق فردی و حقوق شهروندی مطرح شده، و گاه حتی همراه با شکستن تابوهای کهنهی فرهنگی و سنتهای مذهبی بوده است. در سطح جهان نیز گفتمان حقوق بشر زنان است که درحال حاضر بیشترین تاثیرگذاری و رشد را داراست. استفاده از نقاب مذهبی برای حقوقی که حقوق بشر ماست و هیچ نیازی به توجیه و توضیح ندارد، حتی بهصورتِ موقتی و تحت فشار حکومتها نیز نادرست است..."
"... از یک سو، زنان اصولگرا به میل خویش از خاستگاه اسلامی حرکت میکنند، و از سوی دیگر، برخی از زنان سکولار هستند که مصمماند به فعالیت خود به شیوهی سکولار و بدون هیچگونه دستاویز مذهبی ادامه دهند. در میان این دو گروه اما بسیاری از زنان فعال در کشور ما هستند که بهصورتِ فردی و یا گروهی فعالیت میکنند... و در میان دو هویت مذهبی و سکولار در نوسان و تردید هستند. طبیعی است که زنان در حرکت برای بهدست آوردن حقوق بشر خود میتوانند و باید از همه امکانات موجود استفاده کنند. همراهی و همیاری با زنان مذهبی و حتی بنیادگرا، مانند هم آوایی در مخالفت با لایحهی چندزنی که شاهد آن هستیم، از جمله امکانات مبارزه است. لابی با مردان بنیادگرا هم گاه میتواند سودمند باشد. تا هنگامی که هویت یک گروه مشخص است، با حفظ هویت خویش و احترام به این هویت و دفاع از همین هویت که در پیوند با هدفهای اوست، میتواند و حق دارد با همهی نیروهای دیگر اجتماعی و سیاسی به گفتگو و لابی و مذاکره بنشیند. مهم این است که هویت یک گروه فدای مذاکره و لابی و مبارزه نشود..."