نام مقاله : پرسش و پاسخ
نویسنده : حسن یوسفی اشکوری
موضوع : پرسشِ یک هموطن و خوانندهی تالار و پاسخ آقای اشکوری
پرسش :
جناب آقای حسن یوسفی اشکوری
سلام و عرض ادب
مطلب شما را مطالعه کردم و بر خود می دانم که کمی هم من به این مطلب بیافزایم .داستان مجاهدین و حکومت ایران داستان برادرانیست بی پدر که جز خون یکدیگر چیزی نمی خواهند . آنچه باید بدان اشاره کرد این است که سازمان پس از سال 54 به بی راهه رفت نه به دلیل مارکسیست شدنش بلکه به دلیل اینکه ضوابط سازمانی را جایگزین روابط انسانی کرد . دقیقا کاری که جمهوری اسلامی ایران با مردم خودش کرد . من اگر چه در دهه ۶۰ سن زیادی نداشتم اما به دلیل بی لیاقتی مسعود و توهمات ایدئولوژیکش شاهد بودم که چگونه جوانان هوادارش که در زندان ایران بودند به دلیل همراهی مسعود خائن با حزب بعث عراق بی گناه به اعدام محکوم شدند و فشار روانی و انسانی زیادی را به همه ایران تحمیل کرد حتی کسانی که در آن زمان نسبت به این اعدامها سکوت کردند و الان ادعای حقوق بشری دارند . من سرنوشت مسعود و حکومت ایران را چونان قوم لوت می بینم که به رقم فرمان الهی که هر لحظه جاری و ساریست نادیده می انگارند و همواره دلبسته گذشته کثیف خود هستند . سازمان در گذشته خود دفن شده است و تا زمانی که نیروهای سازمان به این موضوع پی نبرند که ایدئولوژیهایی از این دست تاریخ مصرفشان گذشته ناچارند که به نابودی تن دهند . من هم چون شما معتقد به پایمال شدن حق انسانهای بی گناه نیستم اما خدا به هر انسانی یک رسول باطنی داده است و به نظر من حرف شریعتی که می گفت آنچه سرنوشتش نابودیست باید نابود شود معتقدم که سخن شما نیکوست که سازمان باید تغییر رویه بدهد نه تغییر ایدئولوژی چرا که ایدئولوژی برای چنین سازمانهایی که انسان در آن هیچ جایگاهی ندارد کمکی به انسانی زیستنشان نمی کند . من هنوز عزا دارم فرزندانی هستم که بخاطر عدم شعور رهبرانش یا در جبهه ها کشته شدند و یا در زندانها و فکر می کنم این عذاب برای شما و نسل شما که درک بیشتری از شرایط داشتید طاقت فرسا تر است
به امید دیدار استاد
پاسخ :
با عرض سلام خدمت شما دوست نادیده اما همدل و همراه
کم و بیش با شما موافقم. متأسفانه به دلایل مختلف، از جمله خشم و قهر و توهم از دو سو، نسلی شاداب و فعال قربانی شد و هنوز هم دنباله دارد و پيامدهای ویرانگر آن دامن نسل انقلاب و بعد از آن و چه بسا نسل های دورتر را نيز گرفته و خواهد گرفت. شمار قابل توجهی از بهترین دوستانم اعدام شدند و با هر معیاري (حتي معیار فقه سنتی) اکثريت آنها شایسته مرگ نبودند و بسیاری شایسته چند ماه زندان نيز نبودند. به هرحال مافات مضی، اکنون باید به فکر بعد بود تا بار دیگر آن رخدادهای هولناک و ویرانگر تکرار نشود. از لطف تان ممنون. امیدوارم همواره آئینه دار تالار گفتمان شریعتی باشید.
ارادتمند / اشکوري
منبع : ایمیل ارسالی برای مدیران تالار
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : ۰ بار / شروین