نظر مصباح یزدی
18_04_2011 . 20:31
#1
نظر مصباح یزدی
فهرست مخالفان





دوستان گرامی!
منتظر دریافت نظرات شما درباره این موضوع هستیم.

ــــــــــــــــــــ

فهرست مقالات :

مخالفت مصباح یزدی با آرای شریعتی / پوران شریعتت‌رضوی
تاثیر اندیشه‌های شریعتی بر حوزه‌های علمیه / پوران شریعتت‌رضوی


ــــــــــــــــــــــــــــــ
.
18_04_2011 . 20:50
#2
تاثیر اندیشه‌های شریعتی بر حوزه‌های علمیه
نویسنده : دکتر پوران شریعتت‌رضوی

موضوع : ـــــ





بروز جناح‌بندی در مدرسه حقانی را باید ناشی از نفوذ اندیشه شریعتی حتی در محافل سنتی دانست . علی که از همه سو آماج حملات و افتراها و دشمنیها قرار گرفته بود به خاطر طرح مسائل جدی و نو در عرصه دینی و دردمندی و اخلاص در بیان نیازهای نسل و عصر ، کم کم هوادارانی(۱) در گوشه و کنار محافل سنتی و حوزه های دینی ایران پیدا می کرد و به یکی از سوژه های اصلی در منازعات مذهبی بین موافقان و مخالفان خود تبدیل شده بود و اکنون بعد از قطب بندی در حسینیه ارشاد و تعمیق یافتن شکاف بین روحانیون و غیر روحانیون ، هیئت مدیره و هیئت مشورتی ، مکلا و معمم ، نوبت به مدرسه حقانی و دیگر مدارس و محافل سنتی و مذهبی رسیده بود . این شکاف در درسه حقانی در دو چهره روحانی جلوه گر شده بود: دکتر بهشتی و مصباح یزدی:

"... روابط آقای مصباح و مرحوم بهشتی که طی سال‌های ۳۷ به بعد در قم و بعدها تا رفتن شهید بهشتی به آلمان و بازگشت ایشان در سال ۱۳۴۹ بسیار صمیمی بود به تدریج در این وقت تیره گردید . شهید بهشتی مدافع مشروط اندیشه های شریعتی و آقای مصباح مخالف مطلق بود . در این زمینه نقد و ایرادهایی نیز میان آنان رد و بدل شد . بخشی از انتقادات آقای مصباح نسبت به شریعتی در بحث خاتمیت بود..."(۲)


مرحوم بهشتی درباره حسینیه ارشاد و نقش شریعتی در طرح مسائل نوین و بازتاب آن در مدرسه حقانی می نویسد:

"... پیرامون دکتر و کار او و افکار او و کتاب های او و سخنرانی های او و حسینیه ارشاد جنجالی بود ، خوب ، این جنجال بر سر ما هم می ریخت . مدام از ما می پرسیدند درباره دکتر چه نظری داری ؟ درباره کتاب های او چه می گویی ؟ من هم معمولا با صراحت بیان می کردم که دکتر یک قریحه سرشار سازنده و آموزنده است ، خطا و اشتباه و لغزش در کار او هست و نمی تواند نباشد . اما هیچ کس حق ندارد به خاطر این اشتباه ها و لغزش ها ، ارزش های عالی و سازنده او را نادیده بگیرد چه رسد به اینکه به او حمله کند..."(۳)

"... مکرر گفته بودم آن چیزی که قطعا از اسلام منحرف است روشی است که این آقایان در برخورد با دکتر در پیش گرفته اند . این قطعا ضد اسلام است . این قطعا با آن چیزی که قرآن به ما یاد می دهد که "فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هدا هم الله و اولئک هم اولوالالباب"(۴) ناسازگار است..."(۵)


۱. درباره میزان تاثیر گذاری شریعتی بر طلبه ها و پیدا شدن افرادی به هواداری از وی آقای سید محمد مهدی جعفری می گوید:

"... یک روز در دانشکده الهیات به نزد مرحوم مطهری رفته بودم که آقای سید هادی خسرو شاهی هم آمد . سر صحبت باز شد و آقای خسرو شاهی گفت : آقای مصباح رفته منبر و علیه دکتر شریعتی صحبت کرده طلبه ها گفته اند : به دکتر شریعتی چه کار دارید ؟ آقای مطهری خندید و گفت: بله طلبه‌ها درست می‌گویند دکتر شریعتی اشتباه دارد، اما نه چیزی که آقای مصباح متوجه شود..." شریعتی آن‌گونه که من شناختم ص۷۳

۲. جریان‌ها و جنبش‌های مذهبی سیاسی ایران صص ۱۶۶ و ۱۶۷

۳. دکتر شریعتی، جستجوگری در مسیر "شدن". دکتر سید محمد حسین بهشتی، انتشارات بقعه، چاپ اول، ۱۳۷۸، ص۲۲

۴. سوره زمر، آیه ۱۷

۵. همان، ص ۲۲


اتخاذ این مواضع از سوی مرحوم بهشتی ، حاکی از تاثیرات شگرف شریعتی بر اذهان و اندیشه های محافل سنتی – مذهبی است.(۱) به یاد بیاورید که مرحوم دکتر بهشتی جزو حلقه و یاران استاد مطهری در حسینیه ارشاد بود و همراه با مرحوم مطهری در هنگام قرائت متن اعلامیه کلاسهای شریعتی حسینیه را ترک کرد . اما اکنون در سالهای ۵۳ به بعد مرحوم بهشتی با تعدیل مواضع خود نسبت به علی و افکارش از مواضع مطهری دور شده و به رویارویی با مصباح یزدی بر سر افکار شریعتی می نشیند . شاید دلیل اصلی این تغییر نگرش نسبت به شخص علی و افکار او ، فقر فرهنگی حلقه مطهری نسبت به علی و هوادارانش باشد که در پاسخ به نیازهای نسل تشنه و آرمانخواه و داشتن تلقی درست از شرایط اجتماعی – سیاسی می توانستند با طرح مسائل نو و بدیع جوانان را به اسلام و ایمان و تعهد و مسئولیت و ایثار و اخلاق و مبارزه و… بخوانند .

جذب ۴ الی ۵ هزار دانشجو در کلاسهای علی و ایجاد شور و التهاب ایمانی – انقلابی در بین جوانان و دانشجویان ، حساس شدن محافل سنتی – حوزوی به اندیشه های نو و ابتکاری علی آزاد کردن نیروها جهت مبارزه با رژیم شاهنشاهی پهلوی ، بسته شدن حسینیه ارشاد و … همگی می توانست برای افرادی که دستی در کار دارند نشانه هایی ملموس و شناخته شده از اصالت ، انگیزه و پایداری و اهداف دست اندرکاران آن باشد . و همین تاثیرات شریعتی بر روی افراد بود که مرحوم دکتر بهشتی می گفت : دکتر شریعتی از استعدادها و قریحه های سرشار ، پرارزش و پرخروش زمان ماست .اجازه دهید نگویم "بود" چون او زنده است.(۲)

همین تغییر نگرش مرحوم دکتر بهشتی نسبت به علی بود که مرحوم مطهری آن را نمی پسندید و به گفته بهشتی : گاهی هم کار ایشان (مطهری) با من به اینجا می رسید که می گفت تو (نسبت به افکار شریعتی) آسان گیری می کنی چرا در معیارهای مکتبی سختگیر نیستی ؟(۳)

و وقتی دکتر بهشتی در معرض سوالات و انتقادات درباره شریعتی قرار می گیرد می گوید:

"... مواضع من در برابر دکتر شریعتی و کارهای او موضع بهره برداری صحیح است نه لگدکوب کردن نه لجن مال کردن و نه ستایش کردن و بالا بردن بلکه حسن استفاده از سرمایه ای در خدمت هدفی..."(۴)



۱. دکتر عبدالکریم سروش درباره نقش تاثیر گذاری شریعتی بر حوزه های دینی می گوید : مهمترین کاری که مرحوم شریعتی کرد این بود که حوزه های دینی و علمی ما را به اندیشیدن نسبت به سوالات جدید متوجه و بلکه مکلف کرد سوالاتی که تا قبل از او نسبت به انها حساسیت نشان نمی دادند . کتاب نوگرایی دینی (گفتگوی حسن یوسفی اشکوری با دکتر سروش) از انتشارات قصیده چاپ دوم سال ۱۳۷۸ ص ۱۱۱

۲. همان، ص ۱۵

۳. همان، ص ۳۰

۴. همان، ص ۶۴

برگرفته از کتاب "طرحی از یک زندگی" / جلد دوم / ص ۲۴۵


تاریخ انتشار : چاپ اول / ۱۳۸۳

منبع : سایت نیمه‌حرف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : ۰ بار / شروین
.
18_04_2011 . 20:53
#3
مخالفت مصباح یزدی با آرای شریعتی
نویسنده : دکتر پوران شریعتت‌رضوی

موضوع : ـــــ





مسائلی که آقای مصباح یزدی در مخالفت با علی و افکار او مطرح می‌کرد، حول سه مسئله بنیادی یعنی بحث خاتمیت و وحی، امامت و معاد بود . به گفته مرحوم بهشتی : "آقای مصباح گفته‌اند که شریعتی در این سه زمینه مطلبی را گفته که در بخش وحی و خاتمیت و معاد بر خلاف اصول مسلم اسلام است . و در بخش امامت بر خلاف اصول مسلم تشیع"(۱)

مباحث فوق از سوی آیت اله مصباح یزدی در جلسه پایانی درس نهایه در مدرسه منتظریه (حقانی) مطرح می‌شود(۲) و طلاب مدرسه نیز از دکتر بهشتی در این باره نظر خواهی می‌کنند و ایشان در طی تابستان در سفر سالانه به مشهد نزد عده‌ای از طلاب و علاقه مندان به مباحث طرح شده در مقام نقد دیدگاه مصباح یزدی برآمده و در نهایت متذکر می‌شوند که : "چنین نیافتم که شریعتی با این عبارات (تکامل عقل و تعداد زوجات) می‌خواسته بگوید ما باید یکسره از عقل استفاده کنیم و تعالیمی را که وحی برای ما آورده کنار بگذاریم".(۳)


۱. همان ص ۳۵

۲. همان مقدمه

۳. آقای سید محمد مهدی جعفری درباره‌ی اختلافات فیمابین دکتر بهشتی و مصباح یزدی بر سر آرای شریعتی و مبحث خاتمیت می‌گوید : در سال ۱۳۶۲ به اتفاق آقای سید محمد خاتمی، سید محمود دعایی و عده‌ای از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و شهید شاهچراغی به کردستان رفتیم . در کردستان در شهر نقده من و شهید شاهچراغی رفتیم به مقر سپاه پاسداران . در آن برخی از پاسدارها از آن شهید پرسیدند : نظر شماه درباره‌ی دکتر شریعتی چیست؟ شهید شاهچراغی داستانی تعریف کرد و گفت : ما طلبه‌ی مدرسه‌ی حقانی قم بودیم . رئیس مدرسه هم شهید قدوسی بود . یکی از استادان مدرسه نیز آقای محمد تقی مصباح یزدی بود . آقای مصباح روزی آمد و به ما گفت : دکتر شریعتی منکر خاتمیت است و وحی را به گونه‌ای تعبیر کرده که یعنی هنوز هم جریان وحی ادامه دارد .


ما طلبه‌ها با این حرف مخالفت کردیم . ایشان نیز بر سر حرفشان پافشاری کردند . چون مخالفت ما با آقای مصباح بالا گرفت شهید صدوقی ما را تهدید به اخراج از مدرسه کرد و گفت : اگر شما با آقای مصباح مخالفت کنید ما همه را از مدرسه اخراج می‌کنیم . ما داوری در این باره را پیش شهید بهشتی بردیم او هم یکی از مدرسین مدرسه بود.

شهید بهشتی گفت : من هم باید گفته دکتر شریعتی را بخوانم و هم گفته‌های مصباح را بدانم تا بعد بتوانم قضاوت بکنم .

مدتی گذشت همه ما در مشهد جمع شدیم . همه استادان و طلبه‌ها . در آنجا شهید بهشتی ما را دعوت کرد که بیایید تا من نظرم را بگویم . رفتیم ایشان گفتند : من کتاب دکتر شریعتی را خوانده‌ام . به هیچ وجه چنین چیزی که آقای مصباح می‌گویند از گفته‌ی دکتر شریعتی استشمام نمی‌شود . برعکس دکتر شریعتی معتقد به خاتمیت است و وحی به پایان رسیده . مثل خود ما ایشان هم اعتقاد دارند که بعد از خاتمیت این عقل است که می‌تواند داوری بکند. شریعتی آن گونه که من شناختم صص ۸۱ و ۸۲


موضع‌گیری و انتقاد بر سر آرا و افکار علی هم‌چنان بعد از مرگ او نیز از جانب هر دو جناح مدرسه حقانی ادامه داشت : "این انتقادها طی سال‌های ۵۶ و ۵۷ همزمان با اوج‌گیری نشر آثار شریعتی به صورت جدی‌تر در قم و برخی از شهرهای دیگر از جمله اصفهان مطرح می‌شد"(۱) و هر جناح له یا علیه شریعتی داد سخن می‌داد . کما این‌که در سال ۱۳۶۲ یکی از طرفداران و دوستان نزدیک آقای مصباح کتابی تحت عنوان شهید مطهری افشاگر توطئه(۲) نوشت که انگیزه اصلی نگارش آن به اصطلاح افشای ماهیت محمد همایون بنیانگذار و یکی از موسسان ارشاد و نیز شخص دکتر شریعتی بود . نویسنده کتاب با آمیختن دروغ و دوشاب به هم تلاش مذبوحانه‌ای کرده بود تا با سندسازی و ارائه تحلیلهای توطئه گرایانه، حسینیه ارشاد و فعالیتهای علی را در امتداد خط مشی فراماسونری ارزیابی کند .

از آنجا که تحلیلهای توطئه گرایانه درباره‌ی اشخاص و رویدادها به ساده‌سازی مسائل و سفید و سیاه دیدن پدیده‌ها ختم می‌شود از این رو فرد علاقه‌مند به این شیوه تحلیل با کنار هم چیدن نمونه‌های ظاهری از رفتار پدیده‌ها، ارتباطی صوری و شکلی بین آنها برقرار می‌سازد و پیچیدگی و پویایی پدیده‌ها را به ذهن ساده ساز و معیوب خود تقلیل می‌دهد . همین رویکرد ساده سازانه و باور به تئوری "توطئه" در سال‌های اخیر به برخی از دست پروردگان مدرسه حقانی اجازه می‌دهد که با چاپ اسناد ساواک درباره‌ی علی، شیوه‌ها و تمهیداتی را که یک زندانی گرفتار رژیم ستمگر و جهنمی آن هم در زیر بار انواع فشارهای جسمی و روحی و شرایطی جهت پوشانیدن چهره اصلی خود به کار می‌برد به عنوان مکنونات قلبی و ضمیر هوشیار و آگاه و صریح وی منتشر کنند، راهی آسان و عوام پسندانه برای تحلیل ماهیت و عملکرد علی : از اتهام وابستگی وی به فراماسونری و اینک همکاری با ساواک و رژیم شاهنشاهی پهلوی!

اما جالب‌تر از همه این‌ها، این چهره ماندگار و رازآلود شریعتی است که در هر دوره و عصری و در نگاه هر فرد و جریانی وجهی از آن برجسته می‌شود : در ایران شیعی، متهم به سنی گری و وهابیت(۳)


۱. جریانها و جنبشهای مذهبی – سیاسی ایران ص ۲۹۷

۲. کتاب مزبور که از سوی انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم منتشر شده بود واکنش برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی و نیز برخی مراجع مانند آیت اله منتظری را به دنبال داشت . آقای حسن یوسفی اشکوری هم نقدی مفصل بر ان نوشت و نگرش توطئه گرایانه نویسنده را با استناد به آرا و افکار شریعتی رد کرد . ن . ک نقدی بر کتاب شهید مطهری افشاگر توطئه چاپ سهامی انتشار سال ۱۳۶۳

۳. شریعتی در اتهام فوق نوشته است : اول که قرار شد حسینیه ارشاد و من کوبیده بشویم شعاری که انتخاب شد ناشیانه و بی‌ مطالعه انتخاب شد و پیراهنی را که برداشتند تا پیراهن علی کنند، پیراهن عثمان از آب درآمد! کار خراب شد و معرکه نگرفت! اول فقط براساس این ملاک و نیاز شعار را انتخاب کردند که تهمتی باشد که در میان توده مردم مذهبی ما نفرات زیادی ایجاد کند . این بود که از میان دشنام‌های مختلف مسیحی، یهودی، بابی، کمونیست، اگزیستانسیالیست، شیخی، صوفی و غیره دیدند که با در نظر گرفتن احساسات مردم شیعه ایران، تهمت سنی گری و آن هم بدتر از همه وهابیگری از همه نفرت آمیزتر است و این را تعیین کردند و بخشنامه هم شد و از این نظر درست فکر کرده بودند اما انچه را فکر نکرده بودند این بود که درست است سر و کار آنها با عوام الناس است ولی تهمت باید طوری انتخاب شود که لااقل با زور هم که شده بتوان به وسیله خروارها سریشم دروغ و چسب سفسطه چسباند . بخشنامه به همه شعبه‌ها رسید و شایعه سازان با تمام نیرو دست به کار پخش دستور شدند که خوش‌بختانه به همت حسینیه ارشاد و همکاری فداکارانه گروهی از همفکران که این توطئه‌ها در آنان مسئولیتی را پدید آورده بود درسها و کنفرانسها و نوشته‌های قدیم و جدید من با پلی کپی و چاپ و حتی نوار همه‌جا پخش شد و دانشجویان گمنام نیز در هر دانشکده‌ای و شهری هم به ابتکار شخصی در حد توانایی خود یکی از این گفته‌ها را پلی کپی کرده‌اند و منتشر ساختند و بسیاری از عقاید من درباره‌ی شیعه و اهل بیت و ائمه و به‌ویژه علی و فاطمه و حسین و امام موعود (ع) بر افکار صاحبفکران عرضه شد و مته چاه کنان به سنگ خورد و ماند . دیگر در دورترین مسجد یا حسینیه و حتی در مجالس روضه‌های خانگی و دوره‌های سنتی بانوان طرح چنین تهمتی مشتی محکم بر دهان را در پی داشت و بدنامی و رسوایی! م . آ ۲۲ صص ۳۲۲ و ۳۲۳

در عربستان سعودی، شیعه غالی!(۱)

نه در مسجد گذارندم که رندی / نه در میخانه کاین خمار خام است

میان مسجد و میخانه راهی است / غریب‌ام، سائل‌ام، آن ره کدام است؟

برگرفته از کتاب "طرحی از یک زندگی" / جلد دوم / ص ۲۴۸


تاریخ انتشار : چاپ اول / ۱۳۸۳

منبع : سایت نیمه‌حرف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : ۰ بار / شروین
.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان