"... شمع تنها موجودي است در اين عالم که در انبوه جمع تنها است، در بحبوحه خلق ساکت است، قلب انجمن است و بيگانه با انجمن. او را همه ميستايند، شاعران او را ميپرستند. و او در چشم ستايشگراناش، در جمع پرستندگاناش غريب است. شمع، مومي نرم و در دلش آتشي پنهان. هستياش؟ هستياش اندامي براي سوختن، افروختن. زندگیاش؟ زندگیاش اشک و آتش و همين! و در پايان؟ و در پايان افسردن و مردن در آغوش اشکهايش!..."
مجموعه آثار ۳۳ / گفتگوهای تنهایی / ص ۹۰۹
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ