مراسم سالگرد شریعتی / سال ۸۷
03_04_2010 . 20:23
#6
شریعتی، عقلانیت و اشراق فراجنسی
سخنران : ناهید توسلی

موضوع : دغدغه‌ی اصلی شریعتی "انسان" بود


افسوس‌هایی که مرضیه مرتاضی‌لنگرودی از هدر رفتن امکانات و به مهلکه افتادن نیروها در این دو راه ذکر کرد، آغازگر سخنان ناهید توسلی، پژوهشگر و مدیر مسئول نشریه نافه، شد، تا او سخنان خود را با عنوان "شریعتی، عقلانیت و اشراق فراجنسی" ارائه دهد.

ناهید توسلی که سخنران بعدی این سمینار بود، ذکر نکته‌ای را لازم دید :

"... برای ما خوانش متن و اندیشه‌ی شریعتی به‌عنوان یکی از نواندیشان دینی، خوانشی شیفته‌وار و متعصبانه نیست، زیرا "شریعتی" تافته‌ای جدابافته از دیگر روشنفکران ما نیست. اما این‌که چرا به‌رغم این همه نقد و ایراداتی که به شریعتی می‌شود و این‌که چرا حتی طیف‌ها و گروه‌های مغایر و متضاد و متفاوت با هم، هر کدام هنوز میان خود و شریعتی نسبتی برقرار می‌کنند، در عین این‌که هیچ‌کدام به‌طور جدی شریعتی را به رسمیت کامل نمی‌پذیرند، و این در حالی است که دست از سرش هم برنمی‌دارند و در مواقع لزوم و نیاز از او و از اندیشه‌اش هزینه می‌کنند و هنوز به عنوان اندیشه‌ای نو مطرح است، بی‌شک دلایل ویژه‌ی خود را دارد که به نظر من یکی از آنها "جامعیت در زمانی و خطی اندیشه شریعتی در کنار جامعیت هم‌زمانی و عمقی‌ی اندیشه‌ی او" و نیز نگاه "انسان‌وارانه" به انسان، به عنوان واحدی خالی از جنس و نژاد و طبقه، می‌تواند باشد، نگاهی فراجنسی..."

توسلی با بیان این‌که موضوع زن، که در این دو دهه اخیر در ایران یکی از موضوعات محوری و بحث‌انگیز در حوزه اجتماعی/ فرهنگی/ سیاسی/ اقتصادی‌ی ما شده، در دورانی که شریعتی به فعالیت‌های نواندیشانه دینی و اسلامی‌ی جامعه‌ی ایران مشغول بود، موضوعی محوری نبود، گفت که: شریعتی در آن زمان به "انسان" می‌اندیشد، به پدیده‌ای "فراجنسی".


او گفت :

"... اکنون که این پدیده یعنی "وضعیت انسانی زن" در ایران به "مساله‌ای" جدی و کلان و بسیار حیاتی در همه‌ی حوزه‌ها بدل شده و بسیاری از روشنفکران ما بر این عقیده‌اند که "شرط لازم روشنفکری در ایران امروز دفاع از آزادی زنان و پشتیبانی‌ی قاطع از بایستگی برابری حقوق است"، باورمند هستیم که می‌خواهیم نسبت خودمان را در حوزه‌ی حقوق انسانی برابر و عادلانه‌ی زن در یک چنین جامعه‌ای تعریف کنیم..."


به این ترتیب توسلی با بیان این‌که در بینش و باور شریعتی پدیده‌ای به نام جنس، نژاد، رنگ، با ارزش‌گذاری‌های جنسیتی، نژادی، و رنگی غیرانسانی مردانه حاکم بر جهان علم و فلسفه، قرآن و دین، شعر و ادبیات وجود نداشت. در عین این‌که در اندیشه‌ی او مذکر/ مونث و کارکردهای متفاوت طبیعی و غیرذات‌انگارانه(بی‌هیچ‌گونه ارزش‌گذاری) دیده می‌شد، گفت:

"... ما به عنوان روشنفکر نواندیش، با توجه به شرایط زمانی‌ی خود، در برخی از مولفه‌های اندیشه‌واری او نمی‌توانیم با او همدلی و همراهی کنیم. بنابراین در آن حوزه‌ها منتقد شریعتی خواهیم بود، اما منتقدی سازنده..."


او با بیان این‌که، نگاه شریعتی به جهان، هم نگاهی تاریخی اسطوره‌ای بود و هم نگاهی اجتماعی، گفت:

"... این هر دو نگاه در تجمیع زیستی خود در شریعتی، او را به "انسانی" چند بعدی تبدیل کرده بود. او انسان را بیرون از طبیعت، و طبیعت را جدا از انسان مفهوم نمی‌کرد. نوعی توحیدنگری یا یکپارچه‌نگری در بینش او مشهود بود. یعنی آن دوانگاری و دوآلیسمی را که در جهان طبیعی وجود دارد، موجود او توحیدی و یکپارچه می‌دید. شریعتی مانند همه‌ی روشنفکران دوران‌های تاریخی، از جمله پیامبران، بر این باور بود که باید میان این شقاق و دوگانگی فرهنگی ـ تاریخی ـ اسطوره‌ای و در پی آن شقاق در ارزش‌گذاری نسبت به پدیده‌های برآمده از قدرت(که من آن را اقتدار مردپدرانه می‌نامم)، ایجاد وحدت و یکپارچگی کرد، زیرا این دوآلیسم موجود در طبیعت، چون به گونه‌ی دیالکتیکی عمل می‌کند، و هیچ‌گاه ایستا و متصلب نیست و بلکه پویا و دینامیک است، در نمودش در هستی، یگانه و یکپارچه و توحیدی است..."


توسلی سپس چنین نتیجه گرفت : شریعتی نواندیشی را در واسازی و بازسازی‌ی دوباره از هر پدیده می‌دانست.


اما توسلی ذکر نکته‌ای را ضروری دید :

"... فراموش نکنیم که شریعتی در دوران تاریخی زیستی‌اش، هم به مسائل "در زمانی" و هم به مسائل "هم‌زمانی" می‌پرداخت. شریعتی و متن او باید با همان ابزار، ساخت‌شکنی، بازسازی، تفسیر، و تاویل شود..."


او گفت :

"... شریعتی به عنوان نواندیشی دینی که به ساخت‌شکنی متن، آن‌سان که دریدا می‌گوید، و بازسازی و نوسازی‌ی اندیشه‌ای متن، آنچه اقبال لاهوری می‌گوید، در زیرمجموعه‌ی فرهنگی، که خودآگاهی دادن به جامعه است، بر مبنای اصلاح دینی، به نوعی، به پروتستانتیسم اسلامی در جامعه‌ی دینی‌ی ایران باورمند بود. در اندیشه‌ی او، نگاه تشکیلاتی، که نوعی نگاه متصلب است، بسیار ضعیف بود. شریعتی نواندیشی‌ی دینی را با تولید اندیشه و نقد سازنده روشنفکری مدنظر داشت..."


او در ادامه با اشاره به بینش و نگاه در کویریات شریعتی و حرف زدن او با مهراوه‌ی خویش، به داستان خلقت انسان در تورات، قرآن، اوستا و از نگاه شریعتی پرداخت.

او گفت : در نگاه شریعتی، رابطه‌ی خدا با انسان، رابطه‌ی مادر فرزندی است. خصلت اصلی‌ی خدا رحمن و رحیم است، که از نظر اتیمولوژی واژگانی هر دو واژه از ترحیم می‌آید، در عین اینکه خدا خصلتی و صفاتی سخت مردانه نیز دارد: جبار، مکار.


توسلی با بیان اینکه قرآن متنی فراجنسی است، قرآن متنی در زمانی/ هم‌زمانی است، گفت: اوج اندیشه‌ی فراجنسی شریعتی را در داستان عشق ابراهیم و هاجر در ساختن بنای کعبه می‌بینیم. دامن هاجر در خانه‌ی کعبه نماد طواف بر مادر است.


او با طرح این پرسش که آیا انسان به معنی خاص و انیس با خدا بودن‌اش فراجنسی نیست؟ گفت:

"... از ویژگی‌های اندیشه‌واری جامع‌نگر شریعتی، که در بحث امروز در مورد "زنان" می‌تواند بسط پیدا کند، بحث سنت و مدرنیسم است، و برزخ میان این دو. شریعتی، هم سنت را نقد می‌کند و هم مدرنیسم را. او سنت‌های متصلب دین و دینداری، هم‌زمان با عقلانیت مذکر مدرنیته را نقد می‌کند. در عین این‌که در همان حال متهم به ایدئولوژیک کردن دین، گونی‌پوش کردن زنان، خراب کردن وضعیت اقتصادی ایران، بی‌توجهی به جنبش مشروطیت، رمانتیک بودن، و خلاصه بسیار اتهامات دیگر نیز می‌شود. این نیست مگر آنکه شریعتی از عقلانیت خود همراه با اشراق درونی خویش، که در او فعال و زنده است و حیات دارد، نیز هزینه می‌کند..."


او با بیان اینکه دغدغه‌ی اصلی‌ی شریعتی "انسان" بود، گفت :

"... شریعتی را، چه در حوزه‌ی اجتماعی، چه در حوزه‌ی دینی، و چه در حوزه‌ی کویری، و نیز اجتماعی، هرگز نباید از زمانی که در آن می‌زیسته است، جدا کنیم. او گفت: انسان، برای شریعتی، مجموعه‌ی واحدی از زن و مرد انگاشته می‌شد..."


توسلی با اشاره به ابژه شدن زن از سوی حاکمیت مردانه، گفت که:

"... شریعتی در دورانی می‌زیست که کم‌کم مدرنیته گفتمان مسلط می‌شد. این مدرنیته که بر عقلانیت مردمحور استوار بود، انسان را از منشاء قدسی‌اش جدا می‌کند و انسان خودبنیاد می‌شود. اینجا، عقل غربی و مدرن، عقلی مذکر می‌شود، و به همین دلیل است که از درون عقلانیت مذکر مدرنیته، که پاسخ سرگشتگی انسان را نمی‌دهد، پست‌مدرنیسم بی‌تعریف بیرون می‌جهد..."


او با بیان این‌که شریعتی، همیشه از "انسان" و از آزادی و برابری و دموکراسی و عدالت و عشق و هنر و زیستن "انسان فراجنسی" سخن می‌گفت، افزود:

"... شریعتی، انسان را سوژه‌ای دینامیک، پویا و در حال شدن می‌دید: الی‌الله المصیر ـ شدن به سوی خدا، به سوی کل هستی. اگر به سه نوع "زن" در فاطمه فاطمه است اشاره می‌کند، مقصود زنانی‌اند که در حاکمیت مرد/پدر‌سالارانه‌ی پس از دوران کشاورزی جهانی، به ابژه تبدیل شده و با خویشتن انسانی خویش بیگانه‌اند. اینجاست که به زن نوع سوم اشاره می‌کند..."


او گفت :

"... شریعتی یک ژرف‌ساخت ـ زیرساخت اندیشه‌ای کلی و هم‌زمانی دارد که در حوزه‌های در‌زمانی از این ژرف‌ساز یا زیرساخت استفاده می‌کند. از ویژگی‌های بسیار کلان و مهم این اندیشه‌ی کیفی زیرساختی‌ی اصلی‌ی شریعتی، رهایی انسان از همان چهار زندان معروف طبیعت، تاریخ، جامعه، و خویش است، که در نهایت به آزادی و آزادگی انسان می‌انجامد..."


او در ادامه با بیان این‌که در این روند، انسان خود مسوول ساختن "سرنوشت" انسانی‌ی خود است، گفت:

"... اندیشه‌ی ژرف‌ساز کلان و عمده‌ی شریعتی بر پایه‌های "دین"، یعنی اسلام، استوار است، و او از این مولفه، که در جامعه‌اش گفتمانی نه تنها غالب بلکه فراغالب است، استفاده می‌کند. اینجاست که متهم به ایدئولوژیک کردن دین یا اسلام می‌شود. در حالی که اساساً شریعتی، چون نگاه دینامیک و پویا و زنده به دین یا به اسلام دارد، این اتهام در چارچوب ساختار اندیشه‌ای شریعتی جایی برای توجیه ندارد، مگر آنکه اتهامی عکس‌العملی در رابطه با زمان‌ حال باشد. در غیر این صورت، ایستا کردن دین، که از پایه پدیده‌ای دینامیک و روشنگرایانه است، ناگزیر به ذهنیت و تفسیر و تاویل خوانش گوینده باز می‌گردد و بی‌شک ناشی از عدم‌ درک نگاه سیال و غیر‌متصلب شریعتی به هر پدیده‌ای است..."


توسلی با اشاره به انسان‌هایی که درون توأمان خود را به کار گرفته‌اند و برای احقاق حقوق انسان‌ها ندا سر می‌دهند‌، گفت:

"... شریعتی نمادهای متصلب دینی در جامعه‌ی دینی ما را ساختار‌شکنی می‌کند و کارکرد و خوانش تازه و نو و روزآمد از آن می‌دهد. نظریه‌ی مرگ و شهادت که شریعتی به آن متهم است، در نگاه اندیشه‌ی سیال و پویای شریعتی به مفهوم مرگ و مرگ‌اندیشی نیست، زیرا کسی که در پی آزادی و رهایی و قدم نهادن در راه شدن انسانی‌ی خود به سوی خداست، با مرگ(به مفهومی که در فرهنگ شرقی ما جا افتاده است) پارادوکس دارد..."


او با تبیین واژه‌هایی چون جهاد و شهادت از منظر شریعتی گفت که شریعتی در دیدگاه نواندیشی دینی‌اش از عشق می‌گوید، از رویش و زایش. عشق زن و مرد را شریعتی در هاجر و ابراهیم و بنای کعبه، همان‌گونه که گفتم، چنان شگفت‌انگیز بیان می‌کند که هیچ دینداری شهامت بیان آن را ندارد.

او افزود : "عشق" سائق هستی شریعتی است، اما چگونه است که او را مرگ‌دوست می‌خوانند؟ اگر می‌گوید بمیران یا بمیر، نه که می‌گوید: موتو قبل ان تموتو؟


خانم توسلی در ادامه با بیان این‌که این دو‌گانه درونه انسان در شریعتی در حوزه ایمان و عشق مفهوم می‌شود، گفت:

"... شریعتی عقل و عشق را با هم می‌آمیزد و برآیند هر دو را در انسان تجمیع می‌کند. اینجاست که عقل و اشراق در شریعتی فراجنسی و فراجنسیتی می‌شود و "انسان"، که مجموعه عقل و اشراق است، پدیده‌ای نه مرد و نه زن، بلکه پدیده‌ای دوگانه واحد تلقی می‌شود..."


با پایان سخنان ناهید توسلی، نوبت به آخرین سخنران این نشست رسید.


منبع : سایت رسمی دکتر شریعتی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : یک بار / شروین
.


پیام‌های داخل این موضوع
نواندیشی دیني و قرآن - توسط ehsan - 03_04_2010 . 20:21
من و شریعتی - توسط ehsan - 03_04_2010 . 20:22
شریعتی، عقلانیت و اشراق فراجنسی - توسط ehsan - 03_04_2010 . 20:23
چرا بحث زن - توسط ehsan - 03_04_2010 . 20:25



موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  مراسم سالگرد شریعتی / سال ۹۰ shervin 4 2,802 22_06_2011 . 00:38
آخرین ارسال: solange
  مراسم سالگرد شریعتی / سال ۸۲ shervin 2 2,386 21_04_2011 . 01:12
آخرین ارسال: shariati.group
  مراسم سالگرد شریعتی / سال ۸۴ shervin 4 2,501 06_08_2010 . 16:22
آخرین ارسال: ehsan
  مراسم سالگرد شریعتی / سال ۸۵ shervin 4 2,634 05_08_2010 . 10:08
آخرین ارسال: ehsan
  مراسم سالگرد شریعتی / سال ۸۶ shervin 19 10,138 09_07_2010 . 14:17
آخرین ارسال: shervin
  مراسم سالگرد شریعتی / سال ۸۹ shervin 2 2,380 23_06_2010 . 21:42
آخرین ارسال: shariati.group

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان