نام مقاله : فلسفهی تاریخ چیست؟
نویسنده : دکتر شریعتی
موضوع: فلسفه تاریخ
فلسفهی تاریخ
بعضی "تاریخ" را هیچ میدانند، و یکی از اینها ـ که اصلاً به تاریخ معتقد نیست ـ جنابِ ناپلئون است که میگوید : "تاریخ هیچ نیست، جز دروغهای موردِ اتفاقِ همه".
در میان آدمهای حسابی هم هستند کسانی که به تاریخ به عنوانِ یک هنر مینگرند نه یک علم. " امری نف" معتقد است که تاریخ واقعیتِ عینیای چون کوه، طبیعت، دریا و یا انسان و جامعه و زندگی و... نیست، بلکه "شعر" است؛ شعر در عالمِ خارج یک واقعیت نیست که شاعر آن را کشف کرده باشد؛ مواد و عناصرِ گوناگونی را شاعر استخدام میکند و اثری میآفریند، اختراع میکند، ( آنچه را ) نیست، میسازد، بنابراین تاریخ، شعری است که مورخ میسُراید، نه واقعیتای در خارج که آن را کشف کند. لذا من به گونهای میسُرایم و دیگری به گونهای دیگر، هر کس آن چنان که بخواهد و بتواند.
شبیهِ این حرف را "رومن رولان" به طورِ جدیتری میگوید :
"تاریخ عبارت است از کوهستانی که من، مانند هر کسِ دیگر، برای بنای ساختمانای که طرحاش را با خود دارم، در آن به سنگ تراشی میپردازم" یعنی به گذشته میروم و هر چه دلم خواست و به هر شکلای که میل داشتم از آن انتخاب میکنم و بر میدارم و بعد میتراشم و تغییرش میدهم و سپس این قطعاتِ انتخاب شده و تراشیده را در یک بنای تاریخی ـ که خود بانی و معمارِ آنم و نیز طراحِ شکل و ِاستیل ـ بهکار میبرم، مثلاً "تاریخِ انقلابِ کبیرِ فرانسه". پس تاریخِ انقلابِ کبیرِ فرانسه واقعیتای نیست که مورخ بیان کند و کشف نماید؛ بلکه اثری است که مورخ خَلق میکند و انقلابِ کبیرِ فرانسه آن کوهستانای است که هر مورخای بسته به نیاز و هدف و پَسند و اعتقاد و هنرش در آن به سنگ تراشی میپردازد تا تاریخای که میخواهد بسازد.
اما فلسفهٔ تاریخ، به این عقیده ندارد که تاریخ عبارت باشد از حوادثِ متفرقی در گذشته، و واقعههایی که بعضی از شخصیتها و قدرتهای نظامی و قهرمانان و فاتحین، ساخته باشند، یا مواد و مصالحِ خام و بیشکلی که در گذشته انبار شده باشد و متفکری یا نویسندهای بر حسبِ سلیقه و نیازش از آن بردارد و بسازد، و یا مجموعه تصادفهایی که در گذشته روی داده باشد.
بلکه تاریخ را "جریانِ پیوستهٔ واحدی" میداند که از آغازِ زندگیِ بشر، طبقِ قانونِ جبرِ علمی، یعنی قانونِ علت و معلول، حرکت میکند، رشد میکند، منازل و مراحلِ مختلفی را جبراً میپیماید و از نقطههایی معین ـ که میشود پیش بینی کرد ـ میگذرد و بالاخره، قطعاً و جبراً به سَرمنزلی که میتوان طبقِ قوانینِ حرکتِ تاریخ ـ از پیش تعیین نمود، میرسد.
درست مثلِ نهالی که رشد میکند، جوجهای که بزرگ میشود، مثلِ کرهٔ زمین که در طولِ زمان حرکت میکند، تاریخ نیز یک واقعیتِ زندهٔ طبیعی است. پس طبقِ قانونِ علمی و اصلِ علت و معلول، حرکت و تحول دارد و بازیچهٔ این و آن و تصادفی و بیهدف و بیمنطق و حساب نیست.
بنابراین، چون سیرِ تاریخ، سیری علمی است، منی که در میانهٔ این سِیْر قرار دارم، اگر قوانینِ حرکتِ تاریخ را دقیقاً کَشف کنم، میتوانم پیش بینی کنم که سیصد سالِ بعد، سرنوشتِ جامعهٔ من، ـ جامعه یا جامعههای بشری، ـ به کجا خواهد کشید. مثلِ علمِ هوا شناسی که میتواند پیش بینیِ دقیق و قطعی کند و اگر میبینی که در ایران، از زمانِ مرحوم اَنوری تا آقای دکتر گنجی پیش بینیهایش غلط در میآید بهخاطر اینست که قوانینِ جو را درست نشناختهاند و یا همهٔ عوامل و عللِ موجود را به حساب نیاوردهاند وگرنه با شناختنِ قوانینِ جَو ـ که قوانینِ علت و معلولی و مُسلم هستند ـ میتوان دقیقاً تحولاتِ هوا، صعود و نزولِ منحنیِ گرما، وقوعِ طوفان و ابر و باران را در آینده پیش بینی کرد. وقتی ما سیرِ حرکتِ تاریخ را کشف کنیم، میتوانیم آیندهاش را هم پیش بینی کنیم.
کسی میتواند به این اصل معتقد شود، که به یک "فلسفهٔ تاریخ"، و به تعبیرِ درستتر به "علمِ تاریخ" اعتقاد داشته باشد و معتقد باشد که تاریخ یک واقعیتِ علمی است، حرکتی است بر اساسِ قوانینِ علمیِ ثابتی که تحقق پیدا میکند و بنابراین سرنوشتِ بشر در طولِ زمان تصادفی نیست، ساختِ اشخاص نیست و به درخواستِ این و آن، راکد یا متحرک، منحط یا مترقی نمیشود. بلکه طبقِ قوانینِ جبری و علمیِ موجود در متنِ جامعه و زمان حرکت میکند، و این حرکتی که در جامعه بر طبقِ قانونِ علمی انجام میشود، "تاریخ" است.
بنابراین، تاریخ، یک پیوستگیِ جاریِ جبری بر اساسِ قوانینِ قطعی است. این، اعتقاد به فلسفهٔ تاریخ است. اما چگونه حرکت میکند ؟ بر طبقِ کدام قوانینِ علمی ؟ چه پیش بینی میتوان کرد ؟ مسیرِ حرکت و سرنوشتِ نهاییِ آن چه و از کجا به کجا است ؟ پاسخ به اینها یک فلسفهٔ خاصِ تاریخ را در یک مکتبِ خاص به وجود میآوَرَد و هر مکتبای بهگونهای از آن میگوید و چون هنوز علمِ تاریخ کشف نشده است ـ آن چنان که موردِ اتفاقِ همه باشد ـ اینست که آن را به شکلِ یک مکتبِ اعتقادی طرح میکنیم و فلسفهاش مینامیم.
مجموعه آثار ۱۶ / اسلامشناسی ۱ / ص ۲۱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : یک بار / شروین