جملات شریعتی درباره خودآگاهی
23_12_2009 . 14:58
#1
جملات شریعتی درباره خودآگاهی



دوستان گرامی!
جهت تهیه آرشیوی برای دسته‌بندی موضوعی اندیشه‌های شریعتی، جملات شریعتی درباره خودآگاهی را با ذکر شماره مجموعه آثار و صفحه مربوطه، در این بخش وارد نمائید.


ــــــــــــــــــــــــــــــ
.
09_01_2010 . 22:55
#2
آگاهی و خودآگاهی
"... آگاه باشیم تا با اشباع علمی،
خود را از نظر فکری،
اشباع یافته احساس نکنیم..."


مجموعه آثار ۰۰ / ـــــ / ص ۰۰
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : ۰ بار / شروین
.
09_01_2010 . 22:57
#3
فهمیدن
"... آدمی می‌تواند خود را بکشد،
اما نمی‌تواند تصمیم بگیرد که نفهمد..."


مجموعه آثار ۱۳ / هبوط در كوير / ص ۲۵۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : ۰ بار / شروین
.
15_01_2010 . 14:40
#4
فهمیدن
"... اگر مثل گاو گنده باشي، مي‌دوشنت،
اگر مثل خر قوي باشي، بارت مي‌كنند،
اگر مثل اسب دونده باشي، سوارت مي‌شوند.
فقط از فهميدن تو مي ترسند!..."


مجموعه آثار ۰۰ / ـــــ / ص ۰۰
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : ۰ بار / شروین
.
03_05_2010 . 18:05
#5
ارمغان‌ فلسفه‌ و‌ هدیه‌ عرفان
"... سال‌ها این‌ چنین‌ گذشت‌ و در آن‌ ایام‌ که‌ همبازی‌هایم‌ روزهای‌ شاد و آزاد و آسوده‌ای‌ را در عالم‌ خوش‌ بچگی‌ می‌گذراندند، من‌ دست‌ اندرکار این‌ معانی‌ بودم‌. مغزم‌ با فلسفه‌ رشد می‌کرد و دلم‌ با عرفان‌ داغ‌ می‌شد و گرچه‌ بزرگترهایم‌ بر من‌ بیمناک‌ شده‌ بودند و خود نیز کم‌‌کم‌ با "یأس‌" و "درد" آشنا می‌شدم‌ (اولی‌ ارمغان‌ فلسفه‌ و دومی‌ هدیه‌ عرفان‌) ولی‌ به‌ هر حال‌ پُر بودم‌ و سیر بودم‌ و سیرآب،‌ و لذت‌ام‌ تنها اینکه‌… آری‌ کارم‌ سخت‌ است‌ و دردم‌ سخت‌ و از هر چه‌ شیرینی‌ و شادی‌ و بازی‌ است‌ محروم‌، اما… این‌ بس‌ که‌ می‌فهمم‌! خوب‌ است‌… احمق‌ نیستم‌..."


مجموعه آثار ۳۳ / گفتگوهای تنهائی / ص ۹
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : یک بار / شروین
.
16_07_2010 . 02:18
#6
نیازهای یک نهضت
"... يك نهضت ، اندام زنده‌ای است كه با مغز دانشمندان‌لش می‌انديشد و با قلب مردم‌اش عشق می‌ورزد. در جامعه‌ای، اگر ايمان و اخلاص و عشق و فداكاری كم است، مسئول مردم‌اند، و اگر شناخت درست و بينائی و بيداری و آگاهی‌ی منطقی، و آشنائی‌ی عميق و راستين با مكتب، و معنی و هدف و حقايق، كم است، مقصر دانشمندان‌اند..."


مجموعه آثار ۰۰ / ـــــ / ص ۰۰
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : ۰ بار / شروین
.
24_12_2010 . 22:29
#7
آدمک "بینا" شد. "عصیان" کرد. "آدم" شد.
"... روزی این جهان شاهد حیرت‌زده‌ی یک رویداد خارق‌العاده شد. معجزه‌ای که به چشم می‌دید و باور نمی‌کرد. در میان‌ بی‌شمار آدمک‌های کوکی که شکل‌شان، صداشان، و خط سیرشان، و پیچ و خم، و رفت و برگشت، و میدان و میزان نمایش، و اندازه‌ی کر و فرشان هم از پیش معین شده بود، و در ساختمان‌شان تعبیه شده بود، و طبیعتآ قابل پیش‌بینی و همگی بسته‌ی نخ‌های نامرئی، و سرنخ‌ها همه در دست دیگری. ناگهان جهان، با شگفتی، دید که یکی از همین‌ها "عصیان" کرد! دیگر فرمان نمی‌بَرَد، امر و نهی‌های کارگران غیبی را، دستی را که پشت‌صحنه پنهان است و سر تمامی نخ‌ها را به دست دارد، اطاعت نمی‌کُند. از خطی که برایش تعیین شده بود خارج شد، منع را شکست، از حکومتِ قدرت حاکم بر همه سر پیچید، و خودمختار شد.

آدمک‌ها، همه، به اقتضای "قضا"یی که بر آنها می‌رسد، و "قدر"ی که در ساختمان هر کدام از پیش تعبیه کرده‌اند‌، هم‌چنان می‌چرخند، و تنها اوست که زنجیر گسسته، و به خواست خویش در جولان است. به قضای اراده‌ی خویش حرکت می‌کند، و در تقدیر پیش‌ساخته‌ی خویش دست می‌بَرد و آن‌را تغییر می‌دهد. از هر مرزی می‌گذرد، هر حدی را می‌شکند، نظم را به هم می‌ریزد، و در کار دیگران نیز فضولی می‌کند. شگفتا، بر گردن آدمک‌های دیگر نیز نخ فرمان می‌بندد، و آنها را در پی خویش می‌کشاند. همه را به بازی می‌گیرد، از راه به در می‌کند، راه می‌بَرَد، جهت دیگر می‌گیرد، خود را بازآفرینی می‌کند، در ترتیبِ صحنه دست می‌برد، و می‌کوشد تا آن‌را به دلخواه تغییر دهد، استخدام می‌کند، ویران می‌کند، سد راه دیگران می‌شود، و راه تازه‌ی بدعت می‌نهد.

چه اتفاق افتاده است؟ این خدا است که در هیات آدمکی به زمین آمده است؟ نه. یکی از آدمک‌ها ناگهان به "خود" آمده است. چشمان‌اش باز شده است. آدمک ناگهان چشم گشود، دید، خود را شناخت، و "خودآگاه" شد. دید که آدمک است، زشتی‌های خویش را حس کرد. پس زیبایی را شناخت. اسارت خویش را یافت، پس "آزادی" را خواست. خود را بنده دید، پس خدا را جست. آدمک "بینا" شد. "عصیان" کرد. "آدم" شد.

"آگاهی" یافت و "آزادی" و "آفرینندگی". و "سالاری" و "رهبری". و در‌عین‌حال، از نظر وجودی دگرگونی‌ی جوهری در او پدید آمد..."


مجموعه آثار ۲۴ / انسان / ص ۲۴۳
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : یک بار / شروین / بدون متن
.
12_11_2011 . 02:36
#8
جملات شریعتی درباره خودآگاهی
"... تو نمي‌داني که فرزند خويشتن بودن، تازه زادن، آغاز شدن، بي‌بند هيچ پيوندي بودن، گذشته نداشتن، سنگيني بار هيچ خاطره‌اي را نکشيدن، آينه بي‌لک بودن، يعنی چه. نمي‌داني اما باش..."


مجموعه آثار ۳۳ / گفتگوهای تنهایی / ص ۳۷۸
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
29_11_2011 . 01:18
#9
جملات شریعتی درباره خودآگاهی
"... فلسفه، در نهایت آگاهی، به "تنهایی" می‌رسد. اگزیستانسیالیسم جدید را ببینید! اما، خودآگاهی‌ی عرفانی، "جدایی" را مطرح می‌کند. "تنهایی"، "بی‌کسی" است. و "جدایی"، "بی‌اویی»! و طبیعی است که در آنجا، آدمی به "یأس" می‌رسد، و در اینجا، به "عشق"..."


مجموعه آثار ۵ / ما و اقبال / ص ۱۸۱
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان