گزارش سخنرانی و مصاحبه رحمانی
14_02_2010 . 02:59
#1
گزارش سخنرانی و مصاحبه رحمانی
تقی رحمانی





دوستان گرامی!
منتظر دریافت اطلاعات شما در این مورد هستیم.

ـــــــــــــــــــــ

گزارش‌های موجود در این صفحه :

وظیفه امروز ما نقد ساختاری جایگاه دین در جامعه و حکومت است
چراغ راه داریم، نقشه راه نه
مشکل ما قانون نیست، نبود نهادهای مدنی فراگیر است
آفت حکومت دینی ریاست است
شرکت در انتخابات، راه مقابله با راست افراطي نيست
انتقاد از برخورد با تشکل‌های غیر دولتی
روشنفکر ایرانی می‌گوید: مرا نقد نکن!
نهاد سازی و طرفداران شریعتی


ـــــــــــــــــــــــــــــــ
.
15_02_2010 . 13:12
#2
وظیفه امروز ما نقد ساختاری ...
گزارش سخنرانی تقی رحمانی

موضوع : وظیفه امروز ما، نقد ساختاری جایگاه دین در جامعه و حکومت است


مقدمه :

سلسله جلسات سخنرانی هم‌زمان با شب‌های قدر طی ۵ شب توسط جمعی از فعالین انجمن‌های اسلامی دانشجویان دانشگاه‌های شرق کشور در مشهد برگزار می‌شود و طی آن در اولین شب این سلسله جلسات تقی رحمانی از فعالین ملی ـ مذهبی با عنوان "شیعه، جامعه، و حکومت" لب به سخن گشود.


گزارش :

رحمانی در حالی به ایراد این سخنرانی در مشهد پرداخت که قرار بود این موضوع به عنوان چهارمین جلسه از سلسله جلسات وی در رابطه با شیعه‌گری در حسینیه ارشاد تهران برگزار شود که به دلیل مخالفت برخی نهادها این امر ممکن نشد.

با این حال تقی رحمانی در سخنرانی خود با اشاره به اینکه امروزه روشنفکری دینی باید به جای بحث‌های کلامی و انتزاعی در مورد دین، به نقد ساختاری جایگاه دین در جامعه پرداخته و از آن خروجی‌های حقوقی بگیرد، گفت:

"... جایگاه ساختاری دین یعنی آنچه که دین را تبدیل به قدرت می‌کند..."


وی با بیان این مطلب که عدم تبدیل گفتمان انتزاعی روشنفکران در مورد دین به یک راهبرد در دوره اصلاحات نشان دهنده کافی نبودن مجادلات کلامی است، بیان داشت:

"... حکومت همواره در خود مقداری پنهان کردن حقیقت را دارد و درست به همین دلیل است که امام صادق از رسیدن به قدرت خودداری کرد و دین را در متن جامعه گسترش داد و ما امروز نیاز به استفاده از این الگو داریم..."


این پژوهش‌گر دینی هم‌چنین یادآور شد :

"... اولین بار پاپ‌ها بودند که نظریه حکومت مطلقه دینی را ارائه کردند، اما چنین نگرشی نسبت به دین در تاریخ شیعه بی‌سابقه بوده است. و آنچه امروز به عنوان حکومت دینی می‌بینیم در تاریخ شیعه بی‌سابقه است..."


وی سپس به نقد آرمان‌گرایی دینی پرداخت و افزود :

"... ما امروز باید برخی از باورهای خود را به چالش بگیریم، و از آن نتایج حقوقی استخراج کنیم، چرا که این فقه و حقوق است که در زندگی مردم جریان دارد، و نه عرفان و آرمان‌های دینی..."


وی در ادامه به موضوع وجود قرائت‌های مختلف از "شیعه" اشاره کرد و یادآور شد :

"... قرائتی از شیعه‌گری معتقد است که ما باید حتماً‌ در قدرت باشیم تا گزاره‌های دینی محقق شوند، که من این نگرش را "شیعه مصداقی" و نه "شیعه معیاری" می‌خوانم..."


وی در رابطه با تفاوت‌های شیعه مصداقی و شیعه معیاری نیز خاطرنشان ساخت :

"... شیعه مصداقی وقتی که در حکومت قرار می‌گیرد، خود را بر حق دانسته و دیگران، حتی اهل سنت را هم ،مسلمان نمی‌داند، و از موضع بی‌طرفی با شهروندان برخورد نمی‌کند، اما شیعه معیاری، امام علی را به‌عنوان کسی که مدافع حقوق فرد فرد شهروندان است، معیار گرفته، و فارغ از اندیشه‌های دینی شهروندان، کشور را اداره می‌کند..."


وی سپس تأکید کرد :

"... عده‌ای می‌پندارند که چون حضرت علی و امام حسین را قبول دارند، پس خودشان هم امام علی یا امام حسین هستند، و چنین نگرشی وقتی در حکومت قرار می‌گیرد، فاجعه می‌آفریند، و ملاک حکومت را مذهب مومنان در نظر می‌گیرد، و در چنین شرایطی است که حتی اهل تسنن اجازه داشتن یک مسجد را هم نمی‌یابند..."


تقی رحمانی در ادامه سخنرانی خود در جمع دانشجویان در مشهد عنوان داشت :

"... اگر چنین قرائت‌هایی در قالب NGO یا تشکیلاتی در جامعه مدنی بروز یابد مشکلی نیست، اما آسیب آنجاست که این قرائت‌ها خود را در حکومت نشان دهد..."


وی در همین حال ضمن تأکید بر لزوم گفتگوی ساختاری در مورد جایگاه دین با مدعیان دین‌داری و بی‌دینی یادآور شد:

"... در موضع حکومت، "قانون" حرف می‌زند، و نه باورهای حاکمان، و چنین است که وقتی کسی در حکومت قرار می‌گیرد نباید "اعتبارات کشور" را خرج "باورهای خود" کند، بلکه وظیفه دارد قانون را به اجرا گذاشته و مدافع حقوق فرد فرد اعضای جامعه باشد..."


وی در ادامه به موضوع شعار اسلامی‌کردن دانشگاه‌ها که طی سال‌های اخیر طرح شده است، اشاره کرد و بیان داشت:

"... اگر جمعی از دانشجویان و اساتید به شکلی خودجوش این کار را پیش ببرند، منعی ندارد، اما نباید حکومت ابزارها و قدرت خود را صرف پیشبرد این امر نماید، چرا که توجه به اندیشه‌ای خاص، تبعیض آمیز است و از دل چنین دخالت‌هایی، دانشگاه نه اسلامی می‌شود و نه علمی..."


وی "ریا" را آفت حکومت دینی و "بی‌بند‌و‌باری" را آفت حکومت غیردینی برشمرد، و اظهارداشت :

"... ما باید مراقب هر دو آفت باشیم، و بهترین راه برای مراقبت از این آسیب‌ها، جاری کردن حکومت در ظرف "ایران" است، و حکومت می‌بایست به‌وسیله‌ی قانون مدافع حقوق ایرانیان باشد..."


تقی رحمانی، از جمله چهره‌های شاخص ملی ـ مذهبی، در ادامه صحبت‌های خود که هم‌زمان با شب قدر در مشهد صورت می‌گرفت، به اهمیت "رواداری مذهبی" به عنوان بخشی از مسیر تحقق حقوق بشر نیز اشاره کرد و خاطرنشان ساخت:

"... رواداری دینی یعنی اینکه این فقط من نیستم که به بهشت می‌روم، بلکه ممکن است کسی که غیر از من می‌اندیشد هم به سعادت برسد..."


وی افزود :

"... یکی از اشکالات آقای خاتمی در دوره اصلاحات این بود که گفتگوی تمدن‌ها را از منظری کلان طرح کرد، اما اجرای این گفتگو در داخل کشور را جدی نگرفت و بنیان‌گذار گفتگوی شیعه و سنی نشد، و به اصطلاح، به جای حل و فصل دعوای "هم‌خانه‌ها"، به دنبال رفع دعوا با "همسایه‌ها" بود..."


وی رواداری دینی را ضامن تساوی حقوقی انسان‌ها برشمرد و با بیان این مطلب که قرآن کتاب عمل است، به بیان محاسن رواداری دینی جهت رشد دین‌داران پرداخت و گفت:

"... دین با اجبار شکوه می‌یابد، اما رشد نمی‌کند و یک دین‌دار آنگاه می‌تواند ایمان دینی خود را پرورش دهد که در قالب جامعه مدنی به گفتگو با اندیشه‌های مختلف بپردازد..."


رحمانی سپس با تأکید بر اینکه "ما باید در جامعه دین‌محور باشیم و نه در دولت"، به شعارهای انقلاب اسلامی اشاره کرد و بیان داشت:

"... در نظام جمهوری اسلامی، اسلامیت صفتی برای جمهوریت است و نه قیدی بر آن، اما باید بدانیم هنگامی که دین در دولت باشد، دموکراسی که هیچ، مردم‌سالاری دینی هم پا نمی‌گیرد..."


وی هم‌چنین خواهان ارائه قوانین حقوقی به عنوان بدیل قوانین فعلی از سوی فعالین جامعه مدنی شده و تأکید کرد:

"... آرمان‌های بلند دینی و مباحث انتزاعی و کلامی در رابطه با نسبت اسلام با آزادی و دموکراسی باید خود را در قالب قوانین بروز داده و مورد استفاده در زندگی روزمره باشند و به این ترتیب وظیفه امروز ما تبیین ساختاری جایگاه دین و گرفتن نتایج حقوقی از آن است..."


گفتنی است که پیش از ایراد سخنرانی توسط تقی رحمانی در این جلسه، سید ابوالفضل حسینی، عضو سابق دفتر تحکیم وحدت با تأکید بر جایگاه والای رأی مردم در اندیشه سیاسی حضرت علی، حکومت ایشان را نمادی از تحقق حقوق شهروندی دانست و گفت: امام علی به ما یاد داد که چگونه حقوق مخالف را پاس بداریم و بر عدالت سیستمی و نه بخشش‌های فردی تأکید کنیم.

وی نامه حضرت علی به مالک اشتر را یک سند تاریخی حقوق بشر نامید و ضمن انتقاد از اینکه به جوانب حقوق بشر در فقه شیعی کمتر پرداخته شده است گفت: از نگاه امیرالمومنین "عدل" رعایت حقوق دیگران است و حکومت حق مردم می‌باشد.


تاریخ انتشار : ۳۱ / شهریور / ۱۳۸۷

منبع : سایت ادوار نیوز
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ویرایش : یک بار / شروین
.
15_02_2010 . 13:23
#3
چراغ راه داریم، نقشه راه نه
گزارش سخنرانی تقی رحمانی / گزارش‌گر : اردوان روزبه


گزارش :

دومین جلسه از سلسله جلسات جمعی از انجمن‌های اسلامی دانشجویان شرق کشور با سخنرانی دو نفر از شاخص‌های جریان روشنفکری دینی در مشهد برگزار شد.

تقی رحمانی، نویسنده، پژوهش‌گر و از چهره‌های ملی ـ مذهبی نیز سخن‌ران دیگر دومین شب از سلسله جلسات پاس‌داشت محرم بود که در جمع دانشجویان حاضر در این جلسه با انتقاد از آرمان‌گرایی بیش از اندازه روشنفکران، گفت:

"... مشکل ما در جامعه امروز اینجاست که اگر چه ما دارای چراغ راه هستیم، اما نقشه راه نداریم و به همین سبب حتی وقتی که روشنفکران به قدرت می‌رسند، راه‌کاری ندارند. صد سال است که داریم شعارهای مشابه می‌دهیم و به جواب‌های مشابه‌ای می‌رسیم، اما هنوز نفهمیده‌ایم که ایدئولوژی، استراتژی نمی‌شود..."


وی دلیل غلبه مخالفان بر روشنفکران را در فقدان یک استراتژی مشخص در بین آنها خواند و با اشاره به حرکت‌های امام صادق در زمانه خود گفت:

"... در آن زمان این دین نبود که حکومت را مشخص می‌کرد، بلکه حکومت دین را تعریف می‌کرد. چنین بود که در آن دوران امام صادق به جای حضور در مناصب حکومتی که به ایشان پیشنهاد می‌شد، اقدام به نهادینه کردن یک سازمان مدنی (سازمان نمایندگان) کرد و فعالیت خود را در جامعه مدنی بسط داد و از طریق کار فرهنگی بر جامعه تأثیر گذاشت..."


وی با بیان این مطلب که جایگاه واقعی قدرت نه در کرسی‌های دولتی و حکومتی که در دل مردم و در خیابان‌ها است، ادامه داد:

"... با استفاده از منش امام صادق می‌توان گفت: امروز شاید راهبرد عاشورایی برای ما جواب ندهد، اما فرهنگ عاشورا، بیعت نکردن با ظالم زمان و حاضر به تأیید او نشدن، امری است که می‌تواند گره‌گشا باشد..."


رحمانی سپس گریزی به مسائل روز جامعه زد:

"... هنوز هم استراتژی زمانه ما دولت‌محوری است. با اینکه ۱۸۰ سال از دولت امیرکبیر و ۱۰۱ سال از تأسیس مجلس می‌گذرد، اما هنوز نتوانسته‌ایم به یک پارلمان درست با نظام حزبی برسیم. ما "دوری حلزونی" می‌زنیم، زیرا، اگر چه آسمان ایده‌آل‌های ما پر از ستاره است، اما زمین واقعیات امروز بسی خاموش است..."


این روشنفکر دینی، دولت بدون جامعه مدنی را خودسر دانست و تأکید کرد:

"... ما خیلی عجول هستیم. در طول ۱۰۰ سال اخیر هر فرصتی را آخرین فرصت دانسته‌ایم، در حالی‌که از این فرصت‌ها بسیار است و ما باید رقیب را وادار به پذیرش دموکراسی کنیم که این به جز ایجاد تحول در متن جامعه ممکن نیست..."

وی تقویت طبقه متوسط را از الزامات دموکراسی دانست و اضافه کرد:

"... نقشه راه یک استراتژی قدم به قدم است و در این راه نباید از نهادهای صنفی و فعالان جامعه مدنی غافل شد. اگر به جای توجه به این نهادهای اجتماعی تنها به کسب قدرت بیاندیشیم، به همان نقطه‌ای می‌رسیم که عده‌ای به نام اصلاحات به آن رسیدند و تحصن‌ها و استعفاهایشان هیچ واکنشی را در میان مردم برنیانگیخت..."


در ادامه این مراسم همچنین علی طهماسبی و تقی رحمانی به سؤالات حاضران پاسخ دادند.

طهماسبی در پاسخ به پرسشی در رابطه با علت واقعه غدیر گفت:

"... کلمه "امیر" پس از رحلت پیامبر شکل می‌گیرد. این واژه در پاسخ به نیاز برای تشکیل حکومت مورد توجه قرار گرفته است، اما باید دقت کرد که در مختصات تاریخی، زمان بعثت، "ولی" به معنای "امیر" نیست، بلکه معنای همراهی می‌دهد. پس از رحلت پیامبر عده‌ای دنبال این بودند که نبوت برای وراث پیامبر به ارث برسد که مثلاً بنی‌عباس با ادعای رسیدن میراث نبوت به عباس، عموی ایشان، حکومت بنی‌عباس را تشکیل دادند، اما در قرآن تمام این بنی‌فلان‌ها نفی می‌شود و بنی‌آدم جایگزین می‌شود...ولایت، میراث نبوت نیست، بلکه به معنای الگو شدن و نمونه شدن است که فراتر از امارت، می‌تواند جامعه و آینده مردم را بسازد، نه اینکه فقط وضع موجود را سامان دهد..."


رحمانی نیز در پاسخ به سؤالی در رابطه با تبدیل شدن ابتذال به اپوزسیون یک نظام سیاسی گفت:

"... وای به حال نظامی که ابتذال اپوزسیون آن شود. اپوزسیون باید ایدئولوژی داشته باشد که ابتذال یک ایدئولوژی نیست..."


وی با بیان اینکه نباید اجازه دهیم که ابتذال، ارزش شود، گفت:

"... این از خطرهای حکومت‌های سخت‌گیر است که اخلاق را از بین می‌برد..."


وی در پاسخ به سوال دیگری، به تبیین فعالیت‌های حزبی پرداخت، و در توضیح تلقی خود از فرهنگ عاشورایی که می‌تواند کاربرد امروزی نیز داشته باشد، گفت:

"... فرهنگ عاشورایی یعنی اینکه عده‌ای ایثار کنند، و البته توقع رسیدن به قدرت نداشته باشند، و یک جریان اجتماعی را به وجود آورند..."

تاریخ انتشار : ۷ / بهمن / ۱۳۸۶

منبع : سایت رادیو زمانه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ویرایش : یک بار / شروین
.
15_02_2010 . 13:32
#4
مشکل ما قانون نیست...
گزارش مصاحبه با تقی رحمانی / مصاحبه‌کننده : میترا شجاعی

موضوع : مشکل ما قانون نیست، نبود نهادهای مدنی فراگیر است


با انتشار اخبار شکنجه و تجاوز در زندان‌های ایران، میرحسین موسوی یک بار دیگر بر ضرورت ’’اصلاحات عمیق‘‘ در ایران تاکید کرد. اما آیا این اصلاحات در چارچوب قانون اساسی فعلی امکان‌پذیر است؟

تقی رحمانی، پژوهش‌گر و فعال ملی مذهبی، مشکل اصلی جامعه کنونی ایران را نه در قانون اساسی و نه در تفسیر آن، بلکه در ضعف نهادهای مدنی کارآمد برای تقویت قانون‌مداری می‌داند. این نویسنده که ۱۴ سال از عمرش را در زندان‌های جمهوری اسلامی گذرانده معتقد است که: در هیچ جای قانون، بازداشت بدون وکیل بیش از ۲۴ ساعت جایز شمرده نشده و سخت‌گیری بر زندانیان حتی آنانکه ’’اراذل و اوباش‘‘ خواند می‌شوند، مجاز دانسته نشده است.

به نظر این فعال ملی مذهبی، حتی در چارچوب قوانین اسلامی نیز می‌توان به تفسیر دموکراتیکی از قانون اساسی فعلی دست یافت، آن‌گونه که به گفته‌ی وی عالی‌ترین مرجع تقلید کنونی یعنی آیت‌الله منتظری برای بهائیان حقوق شهروندی و حق آزادی بیان قائل است.

از سوی دیگر وی معتقد به وجود دو دیدگاه در جامعه کنونی ایران است، یکی دیدگاهی که از موضع قدرت دست به تفسیر غیردموکراتیک از قانون می‌زند و دیگر دیدگاهی که از موضع پشتوانه مردم، تفسیری دموکراتیک از قانون ارائه می‌دهد.

تقی رحمانی معتقد است، تمامی این چالش‌ها و کشمکش‌های قانونی در یک بستر جریان مدنی و جنبش اجتماعی بهتر نمود پیدا می‌کند. او می‌گوید، مشکل اساسی جامعه کنونی ایران ضعف نهادمندی و حمایت‌ نیروهای دموکراتیک است، حمایتی که می‌تواند به تغییر قوانین نیز منجر شود.

به اعتقاد رحمانی، مشکل اصلی جامعه ایران قانون نیست، این است که نیروهای دموکراسی‌خواه آنقدر قوی نیستند که بتوانند در تفسیر و تغییر قوانین تاثیرگذار باشند. به گفته‌ی وی با وجود نهادهای مدنی کارآمد و فراگیر می‌توان هم به تفسیر دموکراتیک از قانون رسید و هم حتی در صورت لزوم قانون را تغییر داد.

رحمانی اعتقاد دارد که هم‌اکنون بخش بزرگی از درون حاکمیت به پرسش‌گری از حاکمیت و قدرت رسیده‌اند، مثلاً به گفته‌ی وی هاشمی رفسنجانی که پیش از این توجه چندانی به آزادی بیان نداشت، الان نبود این حق را به پرسش می‌گیرد. به نظر وی، این پرسشگری درون حاکمیت و این به چالش گرفتن قدرت از سوی کسانی که خود روزی در قدرت بوده‌اند، یا هنوز هم هستند، می‌تواند به نهادهای مدنی کمک کند. او می‌گوید، نیروی خارج از حاکمیت در حال حاضر و در این مرحله خواهان یک فضای بازتر و دموکراتیک‌تر است. حال اگر این خواسته با یک تفسیر دموکراتیک از همین قانون فعلی برآورده شود، چه بهتر، ولی اگر نشد، در مرحله بعد خواست‌های دیگر را مطرح می‌کند.

از سوی دیگر، رحمانی به این نکته اشاره می‌کند که جناح حاکم فعلی به هیچ روی قانون‌مند نیست و حتی از قانون فعلی نیز تبعیت نمی‌کند. او از مراسم تحلیف احمدی‌نژاد یاد می‌کند که در آن علی لاریجانی رئیس مجلس، از لزوم قانون‌مندی رئیس‌جمهور سخن راند و احمدی‌نژاد از ضوابط دست و پاگیر اداری. وی نتیجه می‌گیرد که جریان حاکم، حاضر به اجرای هیچ قانونی نیست، بنابراین در مقابل این دولت باید ابتدا و در مرحله اول از لزوم پایبندی به همین قانون سخن گفت و بعد در مراحل بعدی خواستار اصلاح قوانین شد.


تاریخ انتشار : ۱۳۸۸

منبع : سایت رادیو دویچه وله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ویرایش : یک بار / شروین
.
15_02_2010 . 18:29
#5
آفت حکومت دینی ریاست است
گزارش سخنرانی تقی رحمانی / گزارشگر : باران محسنی


گزارش :

خوزنیوز / باران محسنی : یک روشنفکر دینی گفت: تجربه دینی در ایران نشان داد که باید به جای طرح آرمانی و انتزاعی مذهب، به تعیین جایگاه ساختاری دین در حکومت پرداخته شود.

تقی رحمانی در اولین شب از مراسم احیای شب‌های قدر که به همت جمعی از فعالان انجمن‌های اسلامی دانشجویان در مشهد برگزار شد، با بیان اینكه روشنفکران دینی و مذهبی سقف بلندی از آرمان‌های شیعه را مطرح کردند که جامعه هنوز به آن‌ها نرسیده است، افزود: تجربه دینی در ایران نیز نشان داده که باید به جای طرح آرمانی و انتزاعی مذهب، به تعیین جایگاه ساختاری دین در حکومت پرداخت و مسئله امروز این است که دین در مناسبات اجتماعی مردم عینیت پیدا كند.


وی خاطرنشان کرد :

"... آنچه که دین را در جامعه به عنوان امر آرمانی معرفی می‌کند در ساختار قدرت می‌آید و امروز با حکومتی در ایران مواجه هستیم که مدعی پیاده كردن احکام دینی در جامعه می‌باشد..."


وی اضافه کرد :

"... عنوان مطلقه دینی را برای اولین بار پاپ‌ها به خود دادند، اما آنچه که امروز به عنوان حکومت دینی مطرح می‌شود و به گفته روشنفکران مذهبی، اسلام توجهی به حقوق بشر ندارد، اساساً ورود به این بحث‌ها انتزاعی است، چرا که امروز دولت مطلقه به مسائل خصوصی مردم هم ورود پیدا می‌كند و همه چیز در اختیار اوست..."


رحمانی با بیان اینکه امروز جایگاه دین مورد سوال جدی قرار گرفته است، گفت :

"... روشنفکران ما باید به دین یک نگاه ساختاری داشته باشند، چرا که نمی‌شود به جای فقه، عرفان را جایگزین كرد و زندگی مردم با فقه و حقوق در ارتباط است..."


وی تصریح کرد :

"... عدالت آن چیزی نیست که در مفاهیم انتزاعی مطرح می‌شود، و ما باید بخشی از باورهای غلط را نیز مورد چالش قرار دهیم..."


این نواندیش دینی با ذکر مثالی خاطرنشان کرد :

"... باید وارد مسائل حقوقی شویم و همین عقب‌نشینی حقوقی که در موضوع لایحه خانواده صورت گرفت، معنادار است، و مواردی دیگر از قبیل اینكه در دنیای امروز رجل فقط شامل مردان می‌شود یا نه؟ این‌ها چالش‌های دوران جدید است که ما را به این سو می‌آورد..."


وی با بیان اینکه نقد ساختاری بسیار حائز اهمیت است، گفت :

"... قرائت از شیعه و تعریف جایگاه آن و اینکه باید در دولت باشیم تا بتوانیم عدالت دینی را پیاده کنیم، نه با تاریخ هم‌خوانی دارد و نه با باورها، چرا که این گرایش شیعی، مصداق را به جای معیار آورده است و شریعتی تلاش کرد مرز شیعه معیاری و شیعه مصداقی را مشخص کند..."


رحمانی افزود :

"... وقتی دین در دولت می‌آید و به نمایندگی از کل جامعه مطرح می‌شود، خود به خود نوعی تنگ نظری ایجاد می‌شود و نوعی لاقیدی و بی‌حیایی به وجود می‌آورد و بخشی از لجبازی‌های جوان امروز به خاطر سخت‌گیری‌های دینی است که حتی او را از کار و تلاش نیز مایوس می‌کند..."


وی با بیان اینکه علی شدن کار هر کسی نیست، تصریح کرد :

"... کسی که دین را در نهاد دولت می‌نشاند، کم‌کم فکر می‌کند كه خود او علی است، كه این یك فاجعه بزرگ است، در حالی که آنچه قانون است، باید اجرا شود نه باورهای شخصی..."


این فعال ملی مذهبی افزود :

"... اسلام دینی است که تماماً با مسائل سیاسی و اجتماعی ارتباط دارد و نمی‌توان دین را به کنج خانه بُرد. با داخل كردن دین در نهاد حكومت و دم زدن مدام ازعلی و اینكه سخنان ایشان را تكرار كنیم، ولی به آن‌ها عمل نشود، فایده‌ای ندارد..."


رحمانی خاطرنشان کرد :

"... از سوی دیگر، بی‌دینان نیز اجازه ندارند حکومت را در دست گرفته و مردم را بی‌دین کنند، و حکومت همان طور که وظیفه ندارد مردم را به زور به بهشت ببرد، همان‌طور نیز وظیفه ندارد کسی را دعوت به بی‌دینی کند، چرا که تجربه حکومت‌هایی مانند شوروی این مسئله را نشان داده است..."


وی با بیان اینکه تجربه امام صادق تجربه بسیار مهمی است، افزود :

"... اینکه مطرح می‌شود دانشگاه باید اسلامی شود، اگر این تلاش در جامعه مدنی صورت گیرد، موجه است، اما اگر با استفاده از امكانات و ابزار دولتی برای اسلامی و علمی كردن دانشگاه اقدام شود، نه دانشگاه علمی می‌شود و نه اسلامی و مانند انقلاب فرهنگی سال ۵۹ شکست خواهد خورد..."


رحمانی با بیان اینکه مردم جامعه انسان‌های متوسطی هستند، تصریح کرد :

"... آفت حکومت دینی، ریاست، و آفت حکومت غیر دینی، لاقیدی است، که ما با هر دو مرزبندی مشخصی داریم..."


وی افزود :

"... حکومت نه بی‌دین، نه متظاهر، و نه ریاكار مطلوب است. و اگر پذیرفته‌ایم که در كشوری به نام ایران با سلایق گوناگون قومی، فرهنگی، و مذهبی زندگی می‌كنیم، باید دوگانگی‌ها را کنار بگذاریم..."


رحمانی با ذکر مثالی خاطرنشان کرد :

"... در زمان شاه، کوروش داخل کتاب‌ها بود و علی و پیامبر بیرون از کتاب‌ها بودند. و امروز کوروش بیرون از کتاب‌هاست و علی و پیامبر داخل کتاب‌ها هستند. درحالی که نباید ایرانیت و اسلامیت را به جنگ یکدیگر برد، بلكه باید آن‌ها را آشتی داد و تمدن ایرانی را با فرهنگ اسلامی حفظ كرد..."


این فعال ملی، مذهبی تصریح کرد :

"... هنر ما این بود که ایرانیت و اسلامیت را در جایی با هم آشتی دادیم، چرا كه جنگ‌های درونی باعث می‌شود که لطیف نباشیم، در حالی که خداوند لطیف خبیر است..."


وی ادامه داد :

"... امروز تعریفی که از شیعه می‌شود، تعریف بسیار غیر روا‌دارانه‌ای است و امروز بدترین برخوردها با روشنفکران دینی و حتی فقها می‌شود..."


وی با بیان اینکه روا داری بخشی از حقوق بشر است، افزود :

"... در آمریکا جامعه مدنی قوی است و ربطی به دولت ندارد، چرا که حتی بهترین حکومت‌ها به دنبال منافع هستند و همواره بخشی از حقایق را می‌پوشانند..."


رحمانی خاطر نشان کرد :

"... ما نیز به عنوان شیعه، یک قرائت از اسلام هستیم، اما تنها قرائت از آن نیستیم و امروز نیاز داریم باورهای اجتماعی مردم را اصلاح کنیم، ما به صرف شیعه بودن به بهشت نمی‌رویم و یگانه فرقه ناجی جهان نیستیم. ما برای صلح با جهان نیازمند این دیدگاه و قرائت از اسلام هستیم..."


وی افزود :

"... اشتباه خاتمی این بود که در بحث گفت‌وگوی تمدن‌ها قبل از پرداختن به داخل، به خارج از کشور توجه كرد، در صورتی كه باید بین شیعه و سنی گفت‌وگو راه می‌انداخت، چرا که دعوا با "هم‌خانه" مهم‌تر از "هم‌سایه" است و گفت‌وگو باید از خانه شروع شود. گفتگوی تمدن‌ها باید از گفتگوی بین مردم خودمان شروع می‌شد، یعنی گفت‌وگوی ایرانی با ایرانی، شیعه با شیعه، و شیعه با سنی..."


وی ادامه داد :

"... اسلام حق دارد، به شرطی که درست تبیین شود و جایگاه ساختاری آن در حکومت مشخص شود، قرآن یک تعامل لحظه به لحظه با انسان است و عمل انسان است كه دلبری می‌کند و تاثیرگذار است نه حرف و شعار..."


این فعال ملی مذهبی با بیان اینکه امروز روشنفکری دینی باید به طور مصداقی وارد موضوعات شود، گفت :

"... باید روشنفکر دینی تبیین کند که علی چرا علی است، حسین چرا حسین است و اینکه آیا با گریه کردن برای حسین می‌توان به بهشت رفت و بردن این باورها به داخل حکومت و از آن استفاده کردن، می‌تواند چه نتایجی داشته باشد؟
وی افزود: روشنفکران دینی، اطلاعات دینی به مردم دادند، اما ایمان دینی مردم را بالا نبردند..."



رحمانی با بیان اینکه در پرداختن به موضوعات دینی به ویژه تعریف جایگاه شیعه باید رواداری بیشتری به خرج داد، گفت:

"... روشنفکر دینی خوب فهمید بود که مقام علی نه به دلیل داماد پیغمبر بودن اوست..."


وی خاطرنشان كرد :

"... انقلاب اسلامی به دنبال آزادی، استقلال، و جمهوری بود، و اسلامیتی كه صفت جمهوریت بود، تبدیل به قیدی برای جمهوریت شد، كه موضع جمهوریت را زیر سوال ‌برد..."


این نواندیش دینی با بیان اینکه بحث‌های آرمانی و انتزاعی باید تبدیل به بحث‌های عینی شود، گفت :

"... اینکه بتوانیم حكومتی ایجاد کنیم که عین عدل باشد غیر ممکن است، حتی دموکراسی و مردم‌سالاری دینی هم غیر ممکن می‌شود، چرا که ویژگی حکومت، پوشاندن حقایق است و باید وضع موجود را بهتر از گذشته توجیه کند و حكومت علی استثناء است..."


رحمانی با بیان اینکه امروز مردم به کاهش اضطراب نیازمندند، افزود :

"... استرس و اضطرابی که ناشی از گرانی، عدم امید به آینده، برخورد غیرروادارنه و خودی و غیرخودی است، جامعه را مضطرب کرده و جامعه مضطرب جامعه خوبی نیست..."


وی یادآورشد :

"... در گذشته می‌گفتند راه بهشت از میان مردم می‌گذرد و یک ضرب‌المثل ایتالیایی می‌گوید راه جهنم به نیت بهشت آسفالت می‌شود که بسیار نكته ظریف و مهمی است که باید بیشتر به آن دقت شود، چرا که انسان اجتماعی خلق شده است..."


وی با بیان اینكه شریعت، هدف قرب به خداوند نیست، بلكه مسیر قرب است، ابراز عقیده كرد :

"... دعای کمیل دستوری نیست که هر شب جمعه از تلویزیون پخش شود، بلکه این دعا برای علی نازل شده است و ما درک آن را نداریم، ما هنوز نمی‌توانیم یك عبارت از آن را بفهمیم كه به خدا می‌گوید "دوری تو را نمی‌توانم تحمل کنم". البته این دعاها نباید ما را از نیایش ناامید کند و ما باید راه خودمان را برویم و دعای خودمان را داشته باشیم، چرا که ایمان ما برای عقاب و نتیجه است، شریعت نیز یک امر صرفاً دستوری نیست، بلکه نماز، روزه، و حج نیز مراحلی دارند و قرار نیست برای رعایت اشکال، به ما پاداش بدهند..."


رحمانی افزود :

"... اگر هدف‌های بزرگ با نیایش همراه شود، از انسان، گاندی می‌سازد، و اگر نشود هیتلر و موسولینی خواهد ساخت..."


وی اضافه كرد :

"... جریان شیعه در آزمون سختی قرار گرفته است، تعریف جایگاه شیعه اگر درست صورت بگیرد، باید قرائت روادارنه‌ای از آن داشته باشیم، چرا که در جامعه ایران، هر ایرانی دارای حق است، یعنی همه حق "نیستند"، ولی همه حق "دارند" و نمی‌شود تنها حق را به یک گروه اختصاص داد..."


رحمانی افزود :

"... حکومت نمی‌تواند ایدئولوژیک باشد، ولی متاثر از ایدئولوژی قوانین را اجرا می‌کند، بنابراین حکومت قانون‌مند می‌خواهیم نه قانونی، چرا كه حکومت و قوانین یک امر قراردادی است..."


شایان ذكر است وی در ابتدای سخنرانی خود به این موضوع اشاره داشت كه بنا بود این سخنرانی با موضوع شیعه، جامعه و حکومت در شب ۲۳ ماه رمضان در حسینیه ارشاد مطرح شود، اما بنا به دلایل و محدودیت‌هایی ممکن نشد.


تاریخ انتشار : ۱ / مهر / ۱۳۸۷

منبع : سایت خوز نیوز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ویرایش : یک بار / شروین
.
15_02_2010 . 18:43
#6
شرکت در انتخابات، راه مقابله با راست افراطي نيست
گزارش سخنرانی تقی رحمانی / گزارشگر : ـــــ


‏"... مبارزه سياسي براي يك نيروي داخل حاكميتي یک برنامه است، زيرا آن نظام را پذيرفته و در چارچوب آن حركت ‏پذيرفته شده است و لذا قانوني است، ولي وقتي شركت در انتخابات تبديل به تكليف مي‌شود طبيعتاً از فاز ‏مبارزه سياسي خارج شده و شكل اعتقادي خاصي پيدا مي‌كند. من مخالف ايدئولوژي نيستم، ولي اينكه بگوييم ‏شركت در انتخابات وظيفه ملي است، به نظر من دوره‌اش گذشته است..."‏


تقي رحماني از فعالان ملي ـ مذهبي كه در دفتر جنبش مسلمانان مبارز سخنراني مي‌كرد، ضمن اظهار مطلب ‏بالا افزود:

"... اين موضوع با آمدن جمهوري اسلامي ديگر جواب نمي‌دهد، زيرا تدوين قوانين انتخاباتي ‏جمهوري اسلامي منجر به ايجاد محدوديت‌هايي شده كه لااقل در گذشته نبوده است. بين سالهاي ۱۳۲۰ تا ‏سالهاي ۱۳۴۰ افراد خود را كانديدا مي‌كردند، اين افراد نه رد صلاحيت و نه احراز صلاحيت مي‌شدند. البته ‏اين امكان وجود داشت كه آراء ريخته‌شده در صندوق‌ها خوانده نشود، حتي بعد از كودتاي ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ‏هم افراد مي‌توانستند كانديدا شوند، ولي نام‌شان از صندوق بيرون نمي‌آمد...".


وي سپس با اشاره به اينكه رويه‌هاي غيردموكراتيك امروز كه تبديل به قانون شده، اساساً آن زمان خلاف ‏قانون بوده گفت:

"... از اين رو شركت در انتخابات از شكل تكليف و يك وظيفه ملي درآمده و به راهبرد و برنامه ‏نزديك شده است...".
‏ ‏

رحماني با اشاره به اينكه وي در سال ۱۳۷۷ معتقد بود برخي گروه‌ها هنوز اپوزيسيون هستند (برخلاف حميد‌رضا جلايي‌پور كه در دانشگاه اميركبير گفت: از اين پس در ايران اقليت ـ اكثريت داريم) تاكيد كرد:

"... از آن ‏جا كه حكومت همه نحله‌هاي فكري و سياسي را در چارچوب يك نظام فراگير نپذيرفته بود، از اين رو امكان ‏پذير نبود تا اقليت و اكثريت ايجاد شود، و حتي امروز نيز جريان اصلاح‌طلب اگر بخواهد روي اصول خود ‏بايستد، بايد به اپوزيسيون تبديل شود..."


وي در ادامه سخنان خود با تاکيد بر اينکه قوي‌ترين جناح حاكميت، انتخابات را در راستاي سياست آمريكا به ‏منظور تغيير رفتار و در نهايت تغيير نظام جمهوري اسلامي مي‌بيند، گفت:

"... به نظر من سال‌ها است كه ‏سياست داخلي ايران تحت تاثير سياست خارجي شكل گرفته كه داراي تعريف بلندپروازانه‌اي بوده است. ‏براساس اين تعريف جمهوري اسلامي معتقد است كه به يك قدرت منطقه‌اي تبديل شده كه قادر است ‏بر معادلات جهاني تاثيرگذار باشد، به نحوي‌كه مي‌تواند با آمريكا طرف شده و به مقابله بپردازد..."‏


‏وي سرمقاله‌هاي روزنامه كيهان را نشان دهنده اين سياست دانست و گفت :

"... اگر به سرمقاله‌هاي كيهان توجه ‏كنيد، مي‌بينيد جمهوري اسلامي به عنوان قدرت بديل در نظام جهاني معرفي شده و به دليل سياست‌هاي ‏آمريكا كه خواهان تنش محدود و به رسميت نشناختن تهران و گفت‌وگو با ايران از سرناگزير است، اين جناح ‏نيز استراتژي منازعه محدود با آمريكا در منطقه براي وادار كردن آمريكا به گفت‌وگو را انتخاب كرده، چون، ‏نه آمريكا ايران را به رسميت مي‌شناسد، و نه حاكميت ايران مي‌تواند آمريكا را به رسميت بشناسد، مگر آنكه ‏آمريكا پا پيش بگذارد. از اين رو با يك قفل‌شدگي اوضاع مواجه هستيم..."‏


تقي رحماني با اشاره به اينكه كشمكش ايران با آمريكا در داخل ايران نيست، بلكه اين كشمكش در داخل منطقه ‏بوده و ايران مايل است از موضوع هسته‌اي به‌گونه‌اي بيرون بيايد كه اصول‌گراها مجبور به واگذاري بازي ‏به اصلاح‌طلبان نشوند گفت:

"... اينكه ايران بخواهد خود را بديل آمريكا مطرح كند اين امر به نسبت نابرابر ‏است و اين ديدگاه در بخشي از حاكميت به نام راست افراطي وجود دارد و مي‌خواهد از اين طريق به نوعي ‏توسط آمريكا به رسميت شناخته شود. وي افزود: "در حقيقت اين راست افراطي است كه درايران داراي ‏راهبرد شورانگيز است كه هرچند خيلي زود به عرق مي‌افتد، اما جذابيت داشته و مي‌تواند به بسيج نيرو ‏بپردازد..."


تقي رحماني اصلي‌ترين هدف در مجلس هشتم را اين دانست كه "سكوت محض" بر آن حكم فرما باشد. وي ‏افزود:

"... از اين رو ۱۹۰ و حتي بيش از ۲۰۰ كرسي از قبل بسته شده و حتي كساني كه حاضر نيستند اين ‏سياست را بپذيرند مانند مشاركت، به‌هيچ‌وجه پذيرفته نخواهند شد..."‏


وي در ادامه گفت:

"... اقليتي كه در مجلس پذيرفته خواهند شد، اقليتي خواهند بود كه از نظر اصول‌گرايان نبايد ‏صداي موثري داشته باشند. ضمن آنكه براي راست كلاسيك، مجلس هشتم جايي است كه راست افراطي را ‏كنترل كرده و در عين‌حال بتوانند از يك اكثريت نسبي يا يك اقليت قوي برخوردار باشند، تا بتواند در انتخابات ‏رياست جمهوري، رييس جمهوري فعلي را عوض كنند..." ‏


وي با ذكر اينكه راست كلاسيك به‌هيچ‌وجه حاضر نيست اصلاح‌طلبان تعيين‌كننده شرايط انتخابات بشوند ‏گفت:

"... اين استراتژي راه ورود بسياري از كانديداهاي اصلاح‌طلبان را به انتخابات بسته به نحوي كه رد ‏صلاحيت‌ها تا آن جا پيش رفته كه صداي احمد توكلي و آيت‌الله‌هاي قم را نيز درآورده است..."


تقي رحماني در بخش ديگري از سخنان خود گفت :

"... بزرگترين مشكل هاشمي رفسنجاني اين است كه نمي‌خواهد تبديل به اپوزيسيون نظام شود، ضمن آنكه او با سياست‌هاي دهه ۶۰ خود بسياري را تبديل به ‏اپوزيسيون كرده است. در عين‌حال هاشمي رفسنجاني مي‌داند كه در اين بافت نيز يك اقليت قابل ملاحظه‌اي ‏در مجلس طرفدار او خواهند بود..."


تقي رحماني انتخابات مجلس را چشم‌اندازي براي انتخابات رياست جمهوري براي كروبي ذكر كرد و گفت:

‏‏"... كروبي بايد چند نفر نيرو در مجلس داشته باشد تا بتواند در انتخابات رياست جمهوري شركت كند..."‏


‏وي افزود :

"... به نظر من در بازي انتخابات مجلس هشتم، بازنده بزرگ خاتمي بود، چون اگر تركيب درستي از ‏كانديداها را در مجلس نداشته باشد، عملاً نمي‌تواند اميدي در انتخابات رياست جمهوري داشته باشد..." ‏


رحماني مواضع مشاركت را در انتخابات مجلس تعيين‌كننده ندانست و گفت :

"... در اين شرايط بايد به دنبال ‏نيروهاي اصلاح‌طلب برود كه با اين دنباله‌روي، مشكل رهبري و بدنه براي او به وجود مي‌آيد. زيرا بدنه ‏مشاركت اين سياست‌ها را نمي‌پذيرد..."


‎‎انتخابات و اپوزيسيون داخلي‏‎‎

تقي رحماني انتخابات را براي نيروهاي اپوزيسيون داخلي، هم‌چون ملي ـ مذهبي‌ها، نيروهاي ملي و... وابسته ‏به ميزان تعيين‌كنندگي آنان با توجه به حفظ اصول ذكر كرد و با اشاره به اينكه جبهه ملي موضع عدم مشاركت ‏و نهضت آزادي موضع نظارت بين المللي برانتخابات را مطرح كرده، گفت:

"... طرح نظارت بين‌المللي موضع ‏خوبي بود كه به درستي مطرح نشد و متاسفانه برخي از اصلاح‌طلبان نيز به اين موضع به نحو بدي حمله ‏كردند كه نمي‌بايد چنين مي‌كردند، چون بعدها مشخص شد كه اين ايده قابل تاملي است..."


رحماني با اشاره به اينكه جريان ملي ـ مذهبي يك برخورد سه مرحله‌اي براي انتخابات در نظر گرفت و اينكه ‏اگر ۲۰۰ كرسي از قبل بسته شده باشد، شركت در انتخابات به چه بهايي بايد صورت بپذيرد گفت:

"... اين مجلس ‏بايد چيزهايي را به تصويب برساند كه دفاع از آن براي آدم‌ها در آينده شايد امكان‌پذير نباشد. ضمن آنكه ما ‏نمي‌دانيم فضاي چهار سال آينده ايران به چه سمتي رفته و نسبت سياست خارجي كه در جامعه ايران تعيين‌كننده ‏شده است، چه سرنوشتي براي ما رقم خواهد زد؟..."‏


‏وي افزود :

"... برخي از دوستان اين مجلس را تريبوني براي اعتراض دانسته و برخي نيز آن را براي عدم ‏حذف از صحنه سياسي كشور مي دانند.."


وي درادامه با اشاره به اينكه درمجلس چهارم اصلاح‌طلبان داراي قدرت نبودند ولي حذف نشدند، گفت:

"... در ‏شوراي سوم و هم‌چنين مجلس هفتم با حضور ۷۰ نماينده به‌عنوان اصلاح‌طلب، چه اقدام موثري انجام شد؟ ‏يكي از نمايندگان جناح اصلاح‌طلب اخيراً در گفت‌وگويي اعلام كرده بود كه دوستان ما در مجلس آن قدر از ‏روحيه نظامي برخوردارند كه ما جرات نمي‌كنيم كوچك‌ترين انتقادي از آنان به عمل بياوريم. از اين منظرگاه ‏شركت نكردن به عنوان يك كنش سياسي نسبت به شركت كردن مهم‌تر مي‌شود..."


وي در ادامه با اشاره به اينكه اگر اصلاح‌طلبان با شروط مشخصي وارد انتخابات مي‌شدند و در ۱۸۰ حوزه ‏مي‌توانستند لااقل رقابت كنند افزود:

"... در اين شرايط دو اتفاق مي‌افتاد : ۱. يا همگي رد صلاحيت مي‌شدند ‏و به‌عنوان يك نيروي منتقد باقي مي‌ماندند و مي‌توانستند مفيد واقع شوند، ضمن آنكه معتقدم حذف اصلاح‌طلبان در جمهوري اسلامي غير ممكن است. ۲. كساني كه بلند اعتراض مي‌كنند هيچ‌گاه نسبت به آنان ‏اعتمادي به وجود نمي‌آيد، مانند بي‌اعتمادي كه ميان جناح راست و حزب مشاركت ايجاد شده است. اصلاحات ‏زماني رخ مي‌دهد كه حاكميت، مردم، و اپوزيسيون حاضر به تعامل باشند و در ايران اصلاح‌طلبان مي‌خواستند با جرياني تعامل برقرار كنند كه به آنان اعتمادي نداشتند..." ‏


تقي رحماني در بخش ديگري از سخنان خود با اشاره به همه آنچه كه مطرح كرده، گفت:

"... آيا دلايل مطرح‌شده ‏به اين معني است كه ما بايد به سوي تحريم برويم؟..."‏


وي با اشاره به اينكه درانتخابات شهرستان‌ها معمولا كانديدا‌ها براساس وظايف ملي مورد انتخاب قرار نمي‌گيرند، گفت:

"... در پرتو يك استراتژي پيش‌برنده مانند ملي شدن صنعت نفت، تحقق دموكراسي و تحقق ‏اصلاحات مي‌توانيم به پارلمان معني بدهيم، و درغير اين صورت افراد تنها وارد پارلمان مي‌شوند. به عبارت ‏ديگر، شما اگر يك راهبرد پيش‌برنده نداشته باشيد، نمي توانيد در انتخابات پارلماني تاثيرگذار باشيد، بخصوص ‏به‌عنوان يك اپوزيسيون بيرون ازحاكميت..." ‏


وي در ادامه با اشاره به اينكه "اصلاحات در خرداد ۷۶ داراي سازمان راي در دانشجويان و در نهايت داراي ‏استراتژي پيش‌برنده بود و در حال حاضر ما فاقد چنين استراتژي‌ای هستيم" گفت:

"... ضربه‌اي كه جريان ‏دانشجويي متحمل شد، و فراز و نشيبي كه پيدا كرد، باعث شده اصلاحات آنان را ازدست بدهد. هم‌چنين تشكلات ‏معلمان، پزشكان، وكلا، و كارگران نيز دچار همين ضربه‌ها شده‌ند. به عبارتي، استراتژي به يك سازمان ‏مناسب نياز دارد كه در حال حاضر اين سازمان از دست رفته است و به همين دليل نمي‌توانيم نقش بسيج‌كننده ‏در انتخابات داشته باشيم و اين‌ها محدوديت‌هاي ما هستند. دراين چارچوب كسي نمي‌تواند انتخابات را عطف ‏به تكليف ملي كند، به اين معنا كه من امروز تكليف دارم از پيش‌روي راست افراطي جلوگيري به عمل بياورم. ‏به شكل ديگري نيز مي‌توان جلوي راست افراطي را گرفت اما با شركت در انتخابات، به نظر من جلوي راست ‏افراطي گرفته نمي‌شود..."‏


رحماني فضاي به وجود آمده را مخالف اتخاذ راهبرد براي شركت درانتخابات ذكر كرد و در ادامه با اشاره به ‏اينكه با اين فضا شما ديگر امكان هرگونه مشاركت را از دست مي‌دهيد گفت:

"... در چنين شرايطي انتخابات از ‏وجه تكليفي‌اش خارج شده، از اين رو يا برنامه است كه اصلاح‌طلبان داخل حاكميت دارند، يا راهبرد است ‏كه ما فاقد آن راهبردي هستيم كه انتخابات را براي ما موثر سازد. ما حتي فاقد راهبردي هستيم كه قادر باشيم در ‏حوزه تحريم انتخابات نيز موثرباشد، زيرا اين موضوع در شرايطي واقع خواهد شد كه ما نيز داراي رسانه ‏بوده و بتوانيم به مخاطبان خود موضع تحريم را اعلام كنيم..." ‏


رحماني با تاكيد بر اينكه مطمئناً ۲۰ تا ۲۵ ميليون نفر در انتخابات شركت نخواهند كرد گفت :

"... ولي راست ‏افراطي تصميم خود را گرفته و اصلاح‌طلبان زماني مي‌توانند شرايط را تغيير بدهند كه آن ۲۰ درصدي كه ‏در انتخابات شركت نمي‌كند را وارد ميدان كرده و به پاي صندوق‌هاي راي بياورند. اگر اين ۲۰ درصد ‏وارد انتخابات بشوند، چهره‌هايي را انتخاب خواهند كرد كه صد در صد به نفع جناح راست نخواهد بود. ولي ‏از آن‌جا كه جامعه مدني و ارتباطي در اين حوزه وجود ندارد، بنابراين تحقق اين موضوع امكان‌ناپذير است..."‏


‏وي بر اين اساس، گزينه عدم شركت را به‌عنوان يك گزينه خوب رد كرد و گفت :

"... اين گزينه يك گزينه ‏تحميلي بوده كه وقتي استراتژي به بن‌بست مي‌رسد بايد مقاومت اعتقادي انجام داد تا شرايطي مهيا شود كه ‏انتخابات منجر به تغيير مثبت در شرايط كلي كشور شود. به همين دليل ما در انتخابات كنوني شاهد چنين ‏شرايطي نيستيم..." ‏


‎‎مجلس هشتم‎‎

رحماني در بخش ديگري از سخنان خود به خصيصه اصلي دولت‌هاي شبه‌مدرن كه وجود بحران در آن است ‏اشاره كرد و گفت:

"... مشكل ما اين است كه تا ما يك راهبرد پيش‌برنده براي تحقق دموكراسي در ايران پيش‌بيني نكنيم و براي آن سازماني تدارك نبينيم، نمي‌توانيم پيش برويم. ضمن آنكه مشاهده مي‌كنيد كه تا جلسه‌اي ‏در يك شهرستان برگزار مي‌شود، صاحبخانه و... فرداي آن روز به وزارت اطلاعات احضار مي‌شوند..."‏


‏وي با رد هرگونه رفتار خشونت‌طلبانه و زيرزميني، همگان را به تامل در انتخابات سال ۱۳۸۴ فراخواند ‏و گفت :

"... ما نسبت به نيروي مقابل ارزيابي درستي نداريم، اين درحالي است كه او با دقت تمام همه‌ی نيروها از ‏جمله نيروهاي روحانيون را نيز در معرض رد صلاحيت قرار داده است..."


رحماني مجلس هشتم را داراي سه طيف ذكر كرد و گفت :

"... به نظر من در مجلس آينده، یک طیف اصلاح‌طلبان ميانه‌رو ‏يا مستقل، يك طيف از راست‌هاي كلاسيك، و يك طيف از راست‌هاي افراطي تشكيل خواهد شد و در عمل ‏مجلس هيچ‌كاره خواهد بود..."‏


وي مهمترين چالش جمهوري اسلامي ايران را در چند سال آينده موضوع هسته‌اي ذكر كرد و گفت :

"... هر چند ما ‏از اين حق بايد برخوردار باشيم و آمريكايي‌ها در اين باره گاهي زور مي‌گويند، ولي اين موضوع با تدبير ‏قابل‌حل بوده كه متاسفانه اين هوشياري و تدبير وجود ندارد..." ‏


‎‎چشم‌انداز آينده‎‎

‏رحماني چشم‌انداز آينده را بيش از اندازه باز دانست و گفت :

"... هنگامي كه راه‌هاي پيش‌رو متعدد مي‌شود، بايد ‏آن را در چند راه جمع‌بندي كنيم تا بتوانيم به عمل مناسب برسيم و امكان نتيجه گرفتن فراهم شود. اگر جامعه ‏مدني يا دموكراسي مي‌خواهيم، بايد با گفت‌وگوي تفاهم‌انگيز، راه‌ها را محدود كرده تا به نتيجه برسيم..."‏


‏رحماني در بخش ديگري از سخنان خود با تاكيد بر اينكه اين بسيار مهم بود كه خاتمي را در سال ۷۶ انتخاب ‏كنيد و در سال ۷۸ از او عبور كنيد گفت:

"... در اين مرحله، هم آقاي خاتمي مشكل داشت و هم آن كساني كه او را ‏بر روي دوش خود گذاشته بودند، مشكل داشتند..."‏


وي سپس با تاکيد بر اينكه براي اپوزيسيون بسيار مهم است يك شماي راهبردي به دست بياورد، در غير اين‌صورت، چنين نيرويي در تندبادها از بين مي‌رود، ضعيف شده، يا به بازي گرفته مي‌شود، با طرح اين سوال ‏گفت:

"...چرا آيت‌الله منتظري به خارج از كشور نرفت؟ براي اينكه حوزه، يك نهاد سنتي مدني بود و آقاي ‏منتظري احتياج نداشت به خارج از كشور برود. ولي چرا رهبران گروه هاي سياسي به خارج از كشور رفتند؟ براي اينكه بدون حضور جامعه مدني، حزب سياسي درست كرده بودند كه پس از عدم پذيرش دولت، مجبور ‏به خروج از كشور شدند..."‏


‏وي با اشاره به اينكه رفتن به خارج از كشور درحالي درست خواهد بود كه پايگاهي نيز در كشور وجود داشته ‏باشد گفت :

"... بايد درجامعه مدني ايستادگي كرد تا معيارهاي دموكراتيك اجرا شود. زيرا قدرت در جامعه مدني و ‏درخيابان است و گروه‌هاي ايراني فاقد اين قدرت هستند..."‏


رحماني نگاه خود را به سوي آينده دانست و گفت :

"... ما براي آينده بايد راهبردي بدهيم كه به مجاب كردن ‏نيروهاي سياسي و اجتماعي با همه اختلافات منجر شود. اين مجاب شدن به نحوي در انتخابات مجلس ششم ‏كاملاً به چشم مي‌خورد..."‏

وي در پايان با اشاره به ياس حاكم بر جامعه عنوان كرد كه :

"... ما در صد ساله اخير راهبرد كامياب نداشتيم و ‏درحال حاضر نيازمند راهبرد كامياب براي از ميان برداشتن ياس عمومي هستيم..."‏


تاریخ انتشار : ۲۲ / اسفند / ۱۳۸۶

منبع : سایت ادوار نیوز
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ویرایش : یک بار / شروین
.
15_02_2010 . 19:04
#7
انتقاد از برخورد با تشکل‌های غیر دولتی
گزارش مصاحبه تقی رحمانی / گزارشگر : خبرنگار ایلنا


یک پژوهشگر اجتماعی با بیان اینکه در جامعه مدنی، اصناف و طبقات اجتماعی نقش موثری در پیگیری مطالبات خود دارند؛ گفت: در جوامعی مثل ایران، تا زمانی که دولت به اتکای درآمدهای نفتی نقش فعال مایشاء را ایفا می‌کند؛ هرگونه جنبش صنفی برخواسته از مردم پس از مدتی دچار انحراف می‌شود.

به گزارش ایلنا، تقی رحمانی در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا گفت: وجود تشکل‌های صنفی غیر دولتی در بخش‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی علاوه‌ برآنکه از قدرت گرفتن بیش از اندازه دولت جلوگیری می‌کند؛ مانع بهره‌کشی استثمارگونه طبقات کارگر و کارمند توسط صاحبان سرمایه نیز خواهد شد.

وی با یادآوری اینکه در یک جامعه مدرن تقسیم‌بندی طبقاتی زمانی وجود خواهد داشت که منافع یک طبقه مورد هجوم طبقه دیگر قرار گیرد، گفت: نقش و کارایی صنوف تنها در این زمان به چشم می‌آید اما در شرایطی که دولت به اتکای قدرت اقتصادی در راس همه امور جای دارد؛ صنوف هیچ نقش و کاربردی نخواهند داشت زیرا در این ساختار اجتماعی دولت مسئول هرگونه تنش میان اقشار و گروه‌های مختلف جامعه است.

رحمانی افزود : در چنین شرایطی به دلیل خالی بودن جایگاه صنفی و غیر شفاف شدن خواسته‌های طبقات اجتماعی، هر آن احتمال دارد که دولت‌ها از احساسات مردمی به نفع خود سوءاستفاده کنند و یا یک فرد جامعه را بر علیه حاکمیت تحریک کند.

به گفته این فعال سیاسی و اجتماعی در تاریخ معاصر ایران، دولت‌ها همواره از شکل‌گیری طبقات اجتماعی و تشکیل و فعالیت صنوف غیر وابسته به سختی استقبال کرده و یا پس از مدتی از شکل‌گیری چنین نهاد‌هایی فعالیت آنها را به حاشیه رانده‌اند.

وی گفت : در جوامعی مانند ایران، قدرت بیش از حد دولت‌ها در کنار میل ذاتی دولت‌ها به گریز از پاسخگویی به مردم و گریز از نظارت توسط گروه‌های مدنی، باعث شده است تا از یک سو مسیر فعالیت تمامی نهادهای صنفی، کارگری، کارمندی و دانشجویی در دور تسلسل و باطل گرفتار شود و از سوی دیگر دولت‌های شبه مدرن در نقش قهرمانان ملی مدعی ‌شوند که نحوه اداره امور در بهترین حالت ممکن قرار دارد و جای هیچگونه انتقادی نیست.
وی با بیان اینکه در این جوامع اصناف و حتی احزاب، زایده دولت‌های به اصطلاح شبه مدرن بوده و فعالیت آنها به روابطشان با قدرت حاکم بستگی دارد؛ گفت: تاریخ معاصر به ویژه در سال‌های اول انقلاب نشان می‌دهد که هرگاه میان این تشکل‌های غیر دولتی با دولت و حاکمیت فاصله افتاد؛ قدرت حاکم در کوتاه مدت، اقدام به پاک‌سازی تمامی پایگاه‌ها و کانون‌های صنفی موجود کرده است.

به اعتقاد رحمانی این در حالی است که در جوامع مدرن غربی که مفهوم طبقه، قشر و صنف و حتی حزب از قبل تعریف شده است، نه تنها تشکل مدنی دولت ساخته وجود ندارد، بلکه این دولت‌ها هستند که هویت و محوریت خود را از تشکل‌های مدنی می‌گیرند.

وی افزود : در جوامعی که دولت‌های شبه‌مدرن بر آنها حاکم هستند؛ هیچگاه اجازه تقسیم‌بندی جامعه به طبقات مختلف داده‌ نشده ‌است و در نهایت همواره از تشکیل و قدرت گرفتن نهادهای صنفی، مستقل و مردم‌محور جلوگیری شده‌است.

وی از رویه‌ای که در شهرداری تهران برای برخورد با کارکنان این نهاد معمول شده است به عنوان شاهد مدعی خود یاد کرد و افزود: به عنوان مثال شهرداری تهران در سال‌های گذشته صحنه حرکت‌های صنفی افرادی بود که در این مجموعه شاغل هستند، اما مشاهده می‌کنیم که مسئولان شهرداری به جای رودررو شدن با نمایندگان این کارگران و مذاکره بر سر خواسته‌های آنها ترجیح می‌دهد که خود را با هزاران کارگری که ممکن است در یک مراسم یا جشن شرکت کنند روبرو کند.

به گفته رحمانی این مثال نشان می‌دهد که در جوامعی مانند ایران به واسطه شکل نگرفتن مفهوم طبقه و صنف، دولت‌ها نه‌تنها برای مذاکره و رودررو شدن با اصناف هیچ تمایلی ندارند بلکه حاضر هستند تا برای تبلیغ مردمی بودن؛ اصناف موجود را دور زده و مستقیم با کل جامعه طرف شوند.

وی با بیان اینکه هر دولت به طور ذاتی از محدود شدن قدرت خود گریزان است افزود: در این جوامع، وجود درآمد سرشار نفتی علاوه بر تشدید این وضع باعث شده تا دولت‌ها به جای توسعه برای حفظ قدرت خود تلاش کنند.

وی با بیان اینکه امروز در جوامع مدرن به دلیل فعالیت اصناف و سایر تشکل‌های مدنی؛ دستیابی به آرمان‌های کلان و کلی جای خود را به مطالبات محوری داده است، افزود: به عنوان مثال تا قبل از فروپاشی بلوک شرق عده‌ای به دنبال بنا کردن جامعه‌ای بی‌طبقه و یا توزیع کار و زمین میان کارگر و کشاورز و یا مبارزه با امپریالیسم و استکبار بودند اما در سال‌های اخیر پیگیری مطالبات خود و اساسی جایگزین این طرز تفکر شده است.

رحمانی افزود : بر این اساس در جوامع مدرن تشکل‌های صنفی برای مطالبات ریز و جزئی چون حق اعتراض، حق تجمع و یا حق اعتصاب با دولت‌ها و حتی احزاب مذاکره می‌کنند و دیگر به دنبال بنای آرامان شهرهای پیشین که در بر گیرنده مفاهیم و خواسته‌های کلی بود نیستند.

وی افزود : به عنوان مثال در همین سال‌های نخستین بعد از پیروزی انقلاب که میان گروه‌های مختلف سیاسی بر سر ساختار آرمان‌های کلان اختلاف نظر وجود داشت، نه‌تنها صحبتی از پیگیری مطالبات با محوریت گرایش‌های صنفی در میان نبود، بلکه حتی پیگیری این مطالبات امری زشت و ناپسند تلقی می‌شد و در نتیجه آزادی‌های فردی بسیاری برای تحقق آرمان‌های کلان فدا شد.

رحمانی افزود : در این فضا به عنوان مثال مسائلی چون تشکیل سندیکا یا به رسمیت شناختن حق اعتراض برای کارگران و کارمندان و معلمان از سوی گروه‌های مارکسیستی، عملی منسوب به جوامع بورژازی تلقی می‌شد.

وی افزود : امروز نیز هرچند مطرح کردن و پیگیری مطالبات صنفی در میان اهالی سیاست طرفدارانی پیدا کرده است اما هنوز هم در میان نخبگان سیاسی اشخاصی یافت می‌شوند که هیچ اعتقادی به این مساله ندارند و همچنان فکر می‌کنند که دولت باید به گروه‌های اجتماعی برای فعالیت صنفی اجازه فعالیت بدهد.

وی با مهم دانستن نقشی که رسانه‌ها به ویژه رسانه‌های متعلق به گروه‌های اجتماعی در نهادینه شدن مطالبات اجتماعی برعهده دارند، گفت: امروز متاسفانه به دلیل سیر تسلسلی نهادهای مدنی به ویژه اصناف، کارگران و کارمندان نسبت به گذشته کمتر به کسب اطلاعات و افزایش آگاهی خود اهمیت می‌دهند و احساس سرخوردگی دارند.

وی با بیان اینکه احزاب نیز برای توسعه و دوام فعالیت خود باید با از خود گذشتگی به تشکل‌های صنفی اجازه فعالیت داده و از سلطه‌گری بر آنها پرهیز کنند، گفت: برای رسیدن به جامعه‌ای که دارای دولت مدرن است، احزاب باید این فداکاری را بکنند و به جای تحت نفوذ قرار دادن اصناف با آنها بر سر خواسته‌های صنفی و اهداف سیاسی مذاکره کنند.


تاریخ انتشار : ۱۵ / آبان / ۱۳۸۸

منبع : آسمان دیلی نیوز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ویرایش : یک بار / شروین
.
15_02_2010 . 22:45
#8
روشنفکر ایرانی می‌گوید : مرا نقد نکن!
گزارش مصاحبه با تقی رحمانی / گزارشگر : سایت فرارو


مقدمه :

پس از اظهارات محمود دولت آبادی که به نقش سروش در جریان انقلاب فرهنگی اشاره کرده بود، عبدالکریم سروش هم‌چون روال گذشته، بیانیه‌ی بلند‌بالایی در این‌باره نگاشته و با زبان بسیار تند و گزنده‌ای به محمود دولت آبادی تاخت.

سروش پس از تغییر دادن یکی از اشعار حافظ در بیانیه‌ی خود این گونه نوشت :

"... به جستجو برآمدم که قصه چيست و محمود دولت‌آباد کيست؟ خبر آوردند خفته‌اي است در غاري نزديک دولت‌آباد که پس از ۳۰ سال ناگهان بي‌خواب شده و دست و رو نشسته به پشت ميز خطابه پرتاب شده و به حيا و ادب پشت کرده و صدا درشت کرده و با "سخافت و شناعت" از معلم‌ي به نام عبدالکريم سروش سخن رانده و او را "شيخ انقلاب فرهنگي" خوانده و دروغ در دغل کرده و متکبرانه با حق جدل کرده است. و اين همه عقده‌گشايي و ناخجستگي در مجلسي به نام و حمايت از مهندس موسوي که در پي پوشيدن قباي خجسته صدارت است..."


در همین راستا تقی رحمانی در گفت‌وگو با فرارو گفت :

"... روشنفکران ایرانی با هم خوب حرف نمی‌زنند. این سنتی است که روشنفکران ما از جلال‌ آل‌احمد به ارث برده‌اند و بعضی‌ها هم معتقد هستند که ریشه‌ی این زبان به شریعتی می‌رسد و این داستان به همین منوال ادامه پیدا کرده است. حتی روشنفکر برجسته‌ای همچون داریوش آشوری در پاسخ به یک مترجم جوان کلمات تندی به کار می‌برد، این روش به نوعی می‌خواهد بگوید که: مرا نقد نکن..."


این روشنفکر مذهبی ادامه داد :

"... درست است که این کار باعث می‌شود که انتخابات داغ شود، ولی اصل قضیه این است که وقتی این بحث‌ها داغ می‌شود، باعث می‌گردد که افراد به دنبال اثبات ادعاهای خود نباشند، بلکه دو طیف هوادار تشکیل می‌شود و کلمات و عبارات را تبدیل به گزکی می‌کنند که همدیگر را نقد کنند. در این قضیه هم این‌گونه است. اصل قضیه اینجا گم شده است. آقای دولت آبادی به انقلاب فرهنگی اعتراض کرده و جملاتی به کار برده که نسبت دادن بعضی از این جملات به آقای دکتر سروش غلط باشد، ولی سروش هم پاسخی تند‌تر و تیز‌تر داده در واقع اصل قضیه در این دعوا گم شده است . هم‌چنین آقای دولت آبادی می‌توانستند از مهندس موسوی در آن جلسه درباره‌ی ستاد انقلاب فرهنگی و نقش سروش سوال کنند ولی این کار را نکردند...»


وی ادامه داد :

"... بحث انقلاب فرهنگی که منجر به تصفیه‌ی ۶۰ هزار دانشجو از دانشگاه شد، به توان کشور ضربه زد، وظیفه‌ی ستاد انقلاب فرهنگی تصفیه‌ی اساتید و دانشجویان و گزینش آنها بود و این حرکت بر اساس علم نبود، بر اساس خودی و غیر خودی و عقیده بود و این به طبع به توان علمی کشور آسیب زد و دانشگاه‌های ما را کم‌توان کرد. در سال ۶۱ وقتی دانشگاه‌ها بازگشایی شدند، بیش از نیمی از اساتید دیگر نبودند. در اینجا اتفاقات مورد بررسی قرار نمی‌گیرد و این خوب نیست..."


رحمانی در ادامه اظهار داشت :

"... وقتی این گفت‌وگو‌ها تند می‌شود، صف‌بندی‌هایی هم ایجاد می‌گردد: مثلاً آقای اشکوری به دولت‌آبادی پاسخ می‌دهد که دولت آبادی می‌خواهد روشنفکری دینی را نقد کند، در صورتی که این گونه نیست. بحث دولت آبادی این است که سروش در انقلاب فرهنگی حضور داشته و دکتر سروش می‌گوید که من در انقلاب فرهنگی چندان کاره‌ای نبودم. نکته‌ی مهم این است که روشنفکران ایرانی واژه‌هایی را به کار می‌گیرند که راه گفت‌وگو را می‌بندد و در این حالت گفت‌وگو کردن خیلی سخت می‌شود..."


رحمانی با اشاره به انقلاب فرهنگی گفت :

"... در بحث انقلاب فرهنگی مهم این است که ابتدا اتفاقات را بر سی کنیم، بعد به نقش افراد در آن بپردازیم، و این بررسی به مفهوم محاکمه‌ی آن‌ها نیست و قبول اشتباهات از جانب افراد به این معنی نیست که اعمال درست‌شان زیر سوال برود. در انجیل آمده است که معمولاً آخری‌ها اولی می‌شوند، آخری‌ها ارج و قرب‌شان بالاتر از اولی‌ها می‌شود، مثل پولس ممکن است شان بیشتری پیدا کنند..."


این فعال سیاسی افزود :

"... بزرگ بودن کسی نباید اعمال غلط کسی در گذشته را توجیه یا لاپوشانی کند، در عین‌حال هم می‌شود در به کار بردن کلمات معقول و منصفانه عمل کرد. در غیر این‌صورت گفت و گوی مبارک روشنفکری در ایران صورت نمی‌گیرد. ما با این‌گونه زبان گفتگو از جانب هر کسی که باشد نمی‌توانیم به کنه قضیه پی ببریم. این واژه‌های به کار رفته در جدال سروش و دولت‌آبادی به معنی این است که ما نقد یکدیگر را دوست نداریم و این نقد به نفی می‌رسد و در نهایت گفت وگوی اثباتی از بین می‌رود..."


رحمانی با انتقاد از ادبیات روشنفکران ایرانی گفت :

"... سنت روشنفکری در ایران همیشه این‌گونه بوده است و متاسفانه گردن مارکسیست‌ها می‌اندازند، ولی این بیشتر غیر مارکسیست‌ها و لیبرال‌ها هستند که این‌گونه با هم سخن می‌گویند. از طرفی هم ادبیات غنی ما پر از کنایه و طنز و نیش است، ولی در قالب آن کنایه‌ها و طنزها گفت‌وگویی هم وجود دارد. هر چقدر این گفت‌و‌گو کم بشود، امکان درک روشنفکری ایرانی از هم پایین می‌آید. این عدم درک باعث می‌شود گفت‌و‌گو صورت نپذیرد و هر کسی با صدای بلند حرف خود را بزند..."


تقی رحمانی در ادامه در باره ی بیانیه‌ی حقوق شهروندی موسوی گفت :

"... موضوع مقدماتی که باید به آن پرداخت این است که دوره‌ی جدید سیاسی که در ایران به‌وجود آمده دوره‌ی مطالبه‌محوری است. مطالبه‌محوری موضوعی است که جلوتر از شعارمحوری است و حرکت از معیار به مصداق است. بیانیه‌های مطالبه‌محوری که ابتدا از جانب ملی مذهبی‌ها صادر شد، بعد هم زنان، دانشجویان، و معلمان این کار را صورت دادند. این بیانیه‌ها دارای نگاه عبور از شخص و کاریزماست و حرکت به سوی عرضه‌ی مطالبات و وارد شدن به عرصه‌ی مصداقی است..."


این فعال سیاسی افزود :

"... بیانیه ی آقای موسوی همانند بیانیه‌ی کروبی در کل یک قدم رو به جلو است، ولی مسئله‌ای که مطرح است بحث اعلام مواضع است که باید در آینده شفاف‌تر شود. مثلاً حقوقی که در قانون اساسی وجود دارد باید در باره‌ی اقوام ایرانی مشخص شود، آیا دادگاه ویژه‌ی روحانیتی که یک اهل‌سنت می‌رود باید با قوانین شیعه‌ی دوازده امامی با آن برخورد کرد؟ یا مسائل عدم تمرکز و آزادی بیان. برای تغییر این روند به دو رویکرد احتیاج داریم: اول اینکه چگونگی تحقق این اهداف مشخص شود. دوم اینکه مجریان این طرح‌ها هم مشخص شوند و سوال این است که وزراء و اعضای کابینه‌ی آقای موسوی چه کسانی هستند که می‌خواهند این برنامه‌ها را تحقق دهند؟ باید توجه کنیم که آقای موسوی هم‌چنان در شورای انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص حضور دارند و حداقل آنجا ایشان باید با سیاست‌های غلط فرهنگی مخالفت می‌کردند و این مخالفت را به بیرون انتقال می‌دادند..."


وی ادامه داد :

"... ما باید ببینیم این خواسته‌ها چگونه انجام می‌شود. مثلاً مدیریت غیر متمرکز در ایران آیا تبدیل به سفرهای استانی که چیز مطلوبی نیست می‌شود؟ و اینکه به مخالف نگاه امنیتی نداریم، این به چه معنی است، آیا مخالف حق انتخاب کردن هم دارد؟ آقای موسوی از حق کاندیدا شدن مثلاً ملی مذهبی‌ها دفاع جانانه می‌کند؟ آقای موسوی چه ضمانت اجرایی به این مطالبات می‌دهند؟..."


رحمانی اظهار داشت :

"... آقای موسوی می‌گویند که از سندیکاها حمایت می‌کنند، ما می‌دانیم که سندیکاها در ایران قانونی شناخته نشده‌اند. و سندیکای شرکت واحد تحت‌فشار است و دو تن از اعضایش در زندان هستند. ما می‌دانیم خانه‌ی کارگر که از حامیان موسوی است، اساساً با سندیکاها رابطه‌ی خوبی ندارد. آیا آقای موسوی می‌آید و این مشکل را حل خواهد کرد؟..."


این تحلیل‌گر مسائل سیاسی در مورد الگوی زیست مسلمانی یاران موسوی گفت :

"... آقای موسوی و همرهان‌اش مقوله‌ای به نام زیست مسلمانی دارند. اما مدل اثباتی زیست مسلمانی هنوز منتشر نشده است. آیا این الگوی زیست مسلمانی ایران را فقط یک کشور اسلامی می‌داند، یا همه‌ی شهروندان ایرانی در آن صاحب حق هستند؟ ما در کشوری زندگی می‌کنیم که قوانین در آن اکثریت پیدا می‌کنند، اگر کسی به این قانون اکثریت پیدا کرده اعتقادی نداشت، ولی ملزم به اجرای آن شد، آیا حق انتخاب شدن دارد؟..."


وی ادامه داد :

"... اوایل انقلاب دوران شعار بود، شعارهای کلی در سپهر آرمان، اما الان به معیار مصداق نزدیک می‌شویم. دو مسئله اینجا مطرح میشود. اول اینکه شما می‌گویید به آزادی بیان اعتقاد دارید، دوم می‌گویید من برای آزادی بیان قانون می‌گذارم و با قانون‌گذاری در حقیقت مشخص می‌کنیم چقدر به آزادی بیان اعتقاد داریم. اما اینکه می‌گویید من به آزادی بیان اعتقاد دارم، این یک چیز کلی است. این در مقام مدیریت اجرایی اعتباری ندارد. آقای موسوی باید بگویند که چه ماده قانونی را در این راستا به مجلس پیشنهاد می‌کند؟..."


رحمانی افزود :

"... بیانیه‌ی موسوی اگر قوانین و مواد قانونی مورد‌ نظر خود را مشخص می‌نمود، یک حرکت بسیار بلند و خوب بود. اگر این مسائل روشن شود، ذهن جامعه هم بهتر تصمیم‌گیری می‌کند..."


رحمانی در پاسخ به پرسش فرارو که چه اختلافی بین دو بیانیه‌ی حقوق شهروندی آقای موسوی و کروبی دیدید گفت:

"... صراحت در گفتار کروبی در مورد آزادی و برخورد‌های غیر قانونی بیش‌تر از موسوی است. موسوی هم نمی‌گوید من به این اتفاقات غیر قانونی اعتقاد دارم، ولی صراحت کروبی بیش‌تر است. مهندس موسوی بنا به شخصیت‌شان نمی‌تواند مانند کروبی به جدل با حسین شریعتمداری به پردازد، ولی این مهم نیست، مهم این است که این صراحت به مرحله‌ی دیگری برسد که چگونه مصداقی می‌شود و با چه کسانی می‌خواهد اجرا شود؟..."


رحمانی درباره‌ی نگاه موسوی به ملی مذهبی‌ها گفت :

"... مهندس موسوی می‌گویند ملی مذهبی‌ها مسلمان‌اند، اما اصلاً بحث مسلمان بودن ما نیست، اسلام ما را نه آقای کروبی و نه آقای موسوی و نه هیچ کس دیگری نمی‌تواند بحث کند. مسلمان بودن مهندس سحابی و مهندس بازرگان را که این افراد نمی‌توانند بررسی کنند. موسوی قبل از آشنایی با امام اسلام‌اش را از بازرگان و شریعتی یاد گرفت. این خیلی خوب است که موسوی می‌گوید این‌ها را شهروندان ایرانی می‌دانم، اما این شهروند چه حقوقی دارد؟..."


وی افزود :

"... در دوران اصلاحات هم از ترس جناح مقابل به ما مجوز فعالیت علنی داده نمی‌شد و فقط در بعضی‌جا‌ها تحمل می‌شدیم. این حرف موسوی که می‌گوید ما شهروند درجه دو نداریم، حرف بسیار خوبی است، اما چه مواد قانونی برای این موضوع ارائه می‌کند؟..."



تاریخ انتشار : ۳۰ / اردیبهشت / ۱۳۸۸

منبع : سایت فرارو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ویرایش : یک بار / شروین
.
12_03_2010 . 13:16
#9
نهاد سازی و طرفداران شریعتی
گزارش سخنرانی تقی رحمانی در دفتر پژوهش های دکتر علی شریعتی


مقدمه :

جمعه ۴ بهمن ۸۷ دفتر پژوهش های دکتر شریعتی بار دیگر میزبان جمعی از دوستداران دکتر علی شریعتی بود تا تقی رحمانی از فعالان ملی ـ مذهبی در مورد اصلاح دینی و پروژه طرفداران شریعتی سخن بگوید. وی در ابتدای جلسه عنوان کرد: اصلاح دینی مورد نظر من معطوف به شریعتی است، اما در بحث خود می‌خواهم بیش‌تر دوران پس از شریعتی و چالش‌های امروز را بررسی کنم. رحمانی با اشاره‌ای کوتاه به تجربه اصلاح دینی در غرب، پروتستانتیسم را برآمده از تجربه کاتولیک عنوان کرد و به بنیادگرایی پروتستان‌ها اشاره کرد. وی سپس به نواندیشی دینی در ایران اشاره کرد و نواندیشی دینی را معطوف به آزاد‌اندیشی و تحول‌خواهی دانست که سید‌جمال، اقبال، شریعتی، بازرگان، دکتر سروش، مجتهد شبستری و... از جمله چهره‌های شاخص این جریان هستند.

وی این پرسش را مطرح کرد که اصلاح دینی با دموکراسی چه نسبتی دارد؟ از نظر ایشان دموکراسی و آزادی با هم تفاوت دارند. دموکراسی محصول مستقیم عصر روشنگری نیست، هم‌چنان که نمی‌تواند محصول مستقیم نواندیشی دینی هم باشد. خوانش غلط تاریخ غرب باعث شده روشنفکران دچار خطاهای تحلیلی شوند. مارکسیست‌ها تاریخ عینی را ذهنی کردند و بانیان انقلاب مشروطیت هم چهره‌های پراتیک بودند.


او سپس این پرسش را مطرح کرد که :

"... چرا ترکیه با وجود روشنفکری دینی نه چندان قوی به دموکراسی می‌رسد، اما ایران با وجود سیالیت جریان روشنفکری دینی هم‌چنان در آرزوی دموکراسی باقی مانده است؟..."


وی سپس به شریعتی و سروش به عنوان دو چهره شاخص جریان روشنفکری در ایران ارجاع داد و عنوان کرد :

"... شریعتی اصلاح دینی را معطوف به آرمان‌گرایی کرد و سروش اصلاح دینی را معطوف به درست‌اندیشی و استفاده از فلسفه تحلیلی می‌کند. اینجاست که بار عقل فلسفی و آرمان‌گرایی باید کم شود..."


رحمانی در ادامه به نکته کلیدی بحث خود اشاره و دموکراسی را از آگاهی تفکیک کرد:

"... دموکراسی محصول نهاد است و آگاهی محصول روشنفکر. دموکراسی مستلزم توسعه است..."


وی شریعتی را از معدود روشنفکران ایرانی دانست که سنت فکری از خود بر جای گذاشته است و شرط کامیابی طرفداران شریعتی را خوانش نو از شریعتی عنوان کرد.


این روشنفکر مذهبی با طرح این پرسش که : آیا اصلاح دینی شریعتی با اتوپیایش می‌تواند به نتیجه برسد، مدل‌های روشنفکری در ایران را نقد کرد و عنوان کرد : اصلاح دینی از اندیشه به سمت و سوی سیاست و دولت حرکت کرده است و گزینه انقلاب یا اصلاح را بیان کرده است که این مدل دارای نقص است. وی مدل تئوری ـ سیاست (سیدجمال، بازرگان، اقبال، شریعتی) را این‌گونه تعریف کرد:

"... ارائه تئوری سیاسی متناسب با روز برای تغییر شرایط که در چرخه روشنفکر ـ دولت ـ حزب ـ دولت تداوم می‌یابد. در نظر این روشنفکر مذهبی مدل تئوری ـ سیاست در ایران و مصر کامیاب نشده است، در حالی که ترکیه بدون جریان روشنفکری دینی قابل توجه، در نیل به دموکراسی و توسعه موفق بوده است. پیروزی ملی‌گرایان بر اسلام‌گرایان و سیاست آتاتورک مبنی بر جدایی دین از سیاست باعث شد هیچ "مذهب"ی سیاسی نشود و مذهبی‌ها ناخواسته در جامعه مدنی فعال شدند، و در ۹۰ کشور ۹۰۰ نهاد خیریه راه اندازی کردند..."


وی علت موفقیت حزب عدالت و توسعه را نهادسازی عنوان کرد، که می‌تواند به عنوان یک مدل قابل توجه بررسی شود.


رحمانی در ادمه با اشاره به اندیشه محمد عابر جابر به پیوند "عقیده(که مظهر آن علی)، قبیله(عمر)، غنیمت(بنی‌امیه)"، از مدل پیامبر هم نام برد .این روشنفکر مذهبی مدل امام صادق را راهبردی‌ترین مدل توصیف کرد و اظهار نمود:

"... امام صادق با تاسیس نهاد فکری ـ علمی، با استفاده از سنت هدایا، حامی طبقاتی نیز پیدا می‌کند. امام صادق پدر دو جنبش تشکیلاتی ـ سیاسی اسماعیلیه و شیعه ۱۲ امامی است. این در حالی بود که بنی‌امیه و بنی‌عباس به حکومت نگاه می‌کردند..."


رحمانی صفات "تند، زود، و سریع" را به الگوی فکر ـ سیاست و حزب ـ سیاست نسبت داد و عنوان کرد :

"... شتاب فرصت را از هر اندیشمند نهادساز گرفته است. دکتر شریعتی از نهاد زیاد صحبت کرده و بازرگان نهاد ساخته است، اما به فرایند تبدیل نشده است. جریان اصلاح دینی در فقدان نهاد پریشان می‌شود. با مرگ بازرگان رابطه علم و دین تمام شد و گفتمان سروش مبنی بر رابطه فلسفه و دین فراگیر نشد..."


وی با ارایه این نقدها به یکی دیگر از محورهای بحث خود اشاره کرد :

"... اندیشه در نهاد تجربه پیدا می‌کند و اصلاح دینی نیازمند ظرف است. در نهاد است که اندیشه شکل می‌گیرد، نقد می‌شود، به سنت تبدیل می‌شود، و استمرار می‌یابد و برتری‌اش مشخص می‌شود. اندیشه نیازمند بستر است. نه حکومت‌ها و نه ما به بستر اهمیت نداده‌ایم. در نهاد است که اندیشه با عمل نزدیک می‌شود..."


رحمانی با انتقاد از نحله کیان گفت:

"... افرادی که در کیان کار فکری می‌کردند، بعد از دوم خرداد وارد سیاست شدند و تمام ایراداتی را که به آرمان‌گرایان نسبت می‌دادند، خود تکرار کردند..."


وی سپس با اشاره به ایده‌های کلی و مبهم خاتمی درباره تبیین اصلاحات، فقدان ظرف و نامشخص بودن جایگاه سیاست‌مدار و روشنفکر را نقد و سپس این پرسش را مطرح کرد که:

"... آیا با اندیشه فلسفی جامعه در مسیر کامیابی قرار گرفت؟ او با طرح این پرسش ادامه داد: اصلاح دینی باید در زندگی انسان‌ها اثر بگذارد. اصلاح دینی موج ایجاد می‌کند، اما "قدرت اجتماعی" نمی‌شود، درست برخلاف روحانیت که یک جریان اجتماعی است. یکی از شروط جریان اجتماعی نهاد است و در نهاد است که آرمان‌ها "خُرد" می‌شوند و به "راهبرد" تبدیل می‌شوند..."


او هم‌چنین با نقد اقبال، ملت‌سازی عجولانه وی را بر اساس اراده و آرمان ناشی از نگاه تند و سریع و شتاب‌ناک دانست و ذهنیت هواداران شریعتی نسبت به آگاهی‌بخشی را نقد کرد و گفت:

"... هواداران شریعتی گمان می‌کنند باید تک‌تک مردم را آگاه کنیم. جو انقلابی هواداران شریعتی را به مدل حزب ـ سیاست توام با آزاد‌اندیشی کشاند. دیدگاه "حزب ـ سیاست"، "حزب ـ فرهنگ ـ سیاست" قاعده زمان بود..."


رحمانی سه دوره خاص را در اندیشه شریعتی مشخص کرد :
1. فراز آگاهی‌بخشی
2. دموکراسی متعهد
3. جامعه‌محوری


"... در دوره اصلاحات خوانش شریعتی دشوار بود. جریان شریعتی به روند اصلاحات کمک کرد و تحت هجوم و نقدهای فراوان بود. در دوره فعلی این جریان نیازمند خوانش صحیح متناسب با زمان است. بین مصدق و شریعتی حلقه‌ی مفقوده‌ی نهادساز وجود ندارد. شریعتی سپهر‌سازی و جهت‌دهی کرد، اما این سپهرسازی نیازمند "نقشه‌راه"، آگاهی متعین، و هویت صنفی ـ شخصیتی است. شریعتی روی آگاهی کلان جمعی عالی کار کرد. خوانش انسان دینی باید بر اساس شرافت، عدالت، و قابلیت اجرایی صورت بگیرد. ما نیازمند آگاهی "خُرد" هستیم..."


وی به سه نوع آگاهی (امام علی، امام حسین و امام صادق) اشاره و اظهار کرد :

"... روشنفکری دینی اکنون به امام صادق رسیده است. نو‌شریعتی‌ها الزاماً شریعتی نیستند. سنت فکری ما نحیف است. این سنت نیازمند زمینی شدن و خُرد شدن است. باید به تحققی‌کردن اندیشه شریعتی فکر کرد. ما در دور باطل "خواب طلانی ـ بیداری انفجاری" گرفتار شده‌ایم. باید روی سنت شریعتی ایستاد، اما با نقد وی به تحققی‌کردن اندیشه‌اش همت گمارد. سنت فکری عمیق، به نفی نیازمند نیست، به نقد احتیاج دارد. بضاعت یک اندیشه با بازخوانی آن ممکن است..."


رحمانی با نقد شبستری که دین را با تجربه دینی تحلیل می‌کند و با نقد سروش که از فلسفه تحلیلی تاثیر می‌پذیرد، به امتیازات شریعتی اشاره کرد و گفت:

"... شریعتی در خانواده‌ای مذهبی رشد می‌کند و در بستر نهضت ملی حرکت می‌کند و عرفان و عدالت و آزادی در اندیشه‌هایش جایگاه ویژه‌ای دارد و البته عرفانی که مطرح می‌کند از نوع خراسانی است که رویکردی اجتماعی دارد. به این خاطر است که مخاطبان شریعتی بیشتر تحصیل‌کرده‌ها هستند، تا آکادمیسین ها. ابوذر شریعتی بر ابو علی سینا برتری دارد. شریعتی از جنس سارتر بود. روشنفکری عمومی بود که تلاش می‌کرد با مخاطبان خود در عرصه عمومی ارتباط برقرار کند. شریعتی باید بُردار اصلاح‌طلبی، هم در عرصه نهادسازی، و هم در عرصه عمومی باشد..."


در نظر رحمانی، زیست اجتماعی، سمت اجتماعی، و توجه به دیگری، برگرفته از اندیشه‌های شریعتی است. ما انسان با ایمانی می‌خواهیم که تاثیر اجتماعی داشته باشد. سنت فکری در نهاد به وجود می‌آید و در غیر این‌صورت پرسش هیچ سودی ندارد. اصلاح دینی هم برای تداوم حرکت به شدت نیازمند "نهاد" است.


پرسش و پاسخ

رحمانی در پاسخ به پرسش یکی از حاضران که خواستار تبیین دقیق تر نهادسازی شده بود، توجه به نهاد را امری راهبردی دانست و گفت: رویکرد بسیاری از روشنفکران ایرانی "دولت‌محور"انه بوده است و در مقوله قدرت و آگاهی "نگاه نهادی" وجود نداشته است. وی توجه به نهاد‌سازی را امری راهبردی با نگاهی "جامعه‌محور" دانست که تحقق این امر مستلزم تغییر رادیکال در نگاه راهیردی است.


یکی دیگر از شرکت‌کنندگان به تفاوت ایران و ترکیه اشاره کرد و عنوان کرد که: تجربه ترکیه در ایران قابل تکرار نیست. تحمل و مدارای در ترکیه، در ایران وجود ندارد. به‌خصوص اینکه اسلام در ترکیه برای پان‌ترکیست یک ابزار است و در این مورد توضیح خواست؟

رحمانی گفت:

"... در این مورد منظور از مدل ترکیه این نیست که این مدل در ایران عیناً تکرار شود، بلکه منظور این است که با توجه به نوع روشنفکری دینی در ترکیه و موفقیت حزب عدالت و توسعه، مدل ترکیه می‌تواند قابل‌بررسی باشد. دولت فعلی ترکیه در حال حاضر ۳ وزیر کرد دارد. اردوغان ادعای پان‌ترکیسم ندارد. دولت‌های قبلی ادعا داشتند از مغولستان تا یوگسلاوی همه ترک هستند. مهم‌تر از همه روش جریان‌های اسلام‌گراست. کمالیسم به گولان نهاد‌سازی را تحمیل کرد. یعنی اسلام‌گرایان مجبور شدند در "جامعه" حضور یابند و "نهاد‌سازی" کنند، که نتیجه آن در موفقیت حزب عدالت و توسعه مشاهده می‌شود. در ترکیه هم موانع سنگینی موجود بوده است. کافی است وضعیت و قدرت ژنرال‌ها در این کشور بررسی شود. کمالیست‌ها قبلاً ادعا می‌کردند که کردها ترک کوهی هستند، اما در دولت اردوغان سه وزیر کرد حضور دارند. در هر صورت تجربه ترکیه از ما موفق‌تر بوده است..."


یکی دیگر از حاضران به روش پیشنهادی رحمانی نقد وارد کرد و روش وی را غیر متعین کردن آگاهی عنوان کرد. آگاهی متعین پیش‌زمینه های فکری و نظری می‌خواهد. شریعتی با نگاه تعینی مارکسیسم را نقد کرده است. بعضی از پروژه‌ها که شما نقد می‌کنید، می‌تواند به متعین کردن آگاهی کمک کند، مثل انسان‌شناسی شریعتی. نفی این نوع پروژه‌ها به بحث شما ضربه می‌زند. در ضمن شما باید مشخص کنید نهادسازی به کدام سمت؟

رحمانی به انسان و ویژگی‌هایش اشاره کرد و عنوان کرد:

"... نگاه انسان خدمت‌گزاری به انسان است. بدون مشعل راه، "نقشه راه" ممکن نیست. نباید نگاه سفید یا سیاه به امور داشته باشیم. در مورد انسان و کرامت انسان کسی بهتر از شریعتی نمی‌تواند صحبت کند. شریعتی سپهر‌سازی کرد و منظور من هم نفی سپهر نیست. به انسان‌شناسی شریعتی اعتقاد کامل دارم. اما علاوه بر "مشعل راه" به "نقشه راه" هم نیازمندیم. در اروپا نهادها به روح احتیاج دارند، اما مشکل ما با اروپایی‌ها متفاوت است. روحانیت را نگاه کنید که هم پول دارد و هم نهاد دارد. به این خاطر موفق می‌شود. اگر در آمریکا نهاد نبود اوباما می‌توانست پیروز شود تا در این نهاد‌ها روح بدمد؟..."


یکی دیگر از حاضران نسبت به بحث رحمانی ایراد گرفت و گفت: با توجه به عنوان این موضوع باید به محتوای مباحث شریعتی پرداخت. برای نهادسازی از بستر اصلاح دینی نباید حرکت کنیم. روشنفکر اصولاً کارش نهادسازی نیست. اینکه دولت باید نهادسازی کند حرف صحیحی نیست. مانع نهادسازی خود دولت‌ها هستند. روشنفکر استراتژیست نیست و نهادسازی در حاشیه قرار دارد. روشنفکری دینی تعلق ایمانی دارد که کاملا فردی است، اگر چه ممکن است بازتاب اجتماعی داشته باشد. بحث روشنفکری نباید با بحث استراتژی آمیخته شود.

رحمانی در پاسخ به این پرسش به سنت‌های مختلف روشنفکری اشاره کرد و اظهار داشت :

"... روشنفکری فرانسوی با انگلیسی و آلمانی فرق دارد. روشنفکری آنگلوساکسنی بعد از انقلاب با سروش باب شده است. سنت روشنفکری فرانسوی با تعریف شما تناسبی ندارد. در ضمن تعریف شریعتی از روشنفکری خاص است . او روشنفکری را تداوم پیامبری می‌داند. مجموعه آثار ۲ شریعتی به کمونیسم، فاشیسم و لیبرالیسم حمله می‌کند. اضلاع اندیشه وی می‌تواند به مدل‌سازی کمک کند. گرامشی چقدر مارکس را جلو برد؟ هابرماس چقدر از کانت تاثیر پذیرفت؟ شما به تفاوت‌های آیزایا برلین، سارتر، و هابرماس نگاه کنید. محتوای آثار شریعتی با توجه به تعریفی که از انسان و جامعه می‌دهد، این استعداد را دارد که دموکراسی دموکراتیک را تبیین کند. شما اگر به مکتب فرانکفورت هم نگاه کنید متوجه می‌شوید که آن‌ها هم نهادسازی کردند. مجله‌ای که صد سال عمر بکند، نهاد است. به نهاد روشنفکری هم نیاز داریم. در سالن‌های سخنرانی نمی‌توان نقد کرد. تنویر افکار هم به مهندسی نیاز دارد. من با آگاهی انتزاعی مساله دارم، اما ضد آگاهی هم نیستم. در فرانسه هم روشنفکر عام و هم روشنفکر خاص وجود دارد. رئیس جمهور فرانسه برای دیدن آنها وقت می‌گذارد..."


اینکه چرا نهادها در جامعه ما به سنت تبدیل نمی‌شوند و به دموکراسی منجر نمی‌شوند، یکی دیگر از پرسش‌های حاضران بود.

رحمانی در پاسخ اشاره کرد :

"... نهاد در ذهن ما استراتژیک نیست. من نمی‌گویم دولت بی‌اهمیت است، اما اینکه دولت در مرکز ثقل باشد، تاریخ تکراری است. نهاد در ایران مساله نشده است. شریعتی روشنفکری است که نگاه سیاسی دارد. او در مرحله‌ی نخست کار خود، آگاهی را مطرح می‌کند و بعد از سیاهکل، به دموکراسی متعهد می‌رسد، و بعد از زندان هم، به نهاد فکر می‌کند. شریعتی انسان تیزهوشی بود. او اعتقاد داشت اگر روشنفکر حکومت بگیرد، بد عمل می‌کند. انسان عبارت است از "عقیده، منافع، و موقعیت". ما فکر می‌کردیم که قدرت در دولت است، اما خود دولت هم نیازمند نهاد است. جنس دولت در ایران بتونی و خشتی است. به محض ورود، دعوا می‌شود و خب باید برود. راه حل ایران پیچیده و مزمن شده است. تجربه ۱۵ سالگی تا ۴۹ سالگی من ضرورت نهاد را تبیین می‌کند. ما به نهاد‌هایی مانند سینما، هنر، و تصویر هم نیازمندیم. نهادسازی اولویت راهبردی دارد. روشنفکر هم با راهبرد موفق زنده است. آگاهی در ایران برگشت‌پذیر بوده است. ما مراحلی از آگاهی را داشته‌ایم، اما نتوانسته‌ایم آن را دغدغه‌مند کنیم. جامعه مدنی لوکس شده است. جامعه مدنی باید به نان مردم وصل شود. من جامعه مدنی را با توجه به تجربه تلخ انقلاب و اصلاحات مطرح می‌کنم. از نهادهای مدنی می‌تواند دیکتاتور هم بیرون بیاید، اما به نهاد برای کنترل دولت نیاز داریم..."


یکی از شرکت‌کنندگان نهاد مدنی مد‌نظر رحمانی را نوعی آرمان‌گرایی توصیف کرد که در تفکر شریعتی و روشنفکری سابق وجود داشته است. از نظر وی نهاد مدنی به کسانی نیاز دارد که به کار اجتماعی هم ایمان داشته باشند، نه اینکه نهاد ابزار تغییر در ساختار سیاسی و پیشبرد آرمان‌ها و ایدئولوژی‌‌ها باشد. اینکه نهاد مدنی اولویت دارد، من موافق نیستم. ما همزمان به فعال سیاسی، روشنفکر آکادمیک، و نهاد نیاز داریم. پشتوانه کار اجتماعی ما ایده انتزاعی است. میرسپاسی حرف خوبی دارد. او می‌گوید در جریان عمل باید یاد بگیریم. مخاطبان را باید در جریان عمل اقناع کنیم. این توجه میمون و مبارک است، اما باور اجتماعی پشت آن نیست و مبهم و کلی است.

رحمانی در پاسخ به این انتقاد، هدف از کنترل قدرت را زیستن انسان‌گونه در جامعه مدنی عنوان کرد:

"... هابرماس می‌گوید: در جامعه مدنی باید به جامعه مدنی متوسل شد. اما آدورنو حرف او را رد کرده است. حکومت را نمی‌توان نادیده گرفت. باید پرسید زیست شریعتی به چه معنی است؟ نمی‌توان با آثار شریعتی انس گرفت و با زندگی خیلی بورژوایی سکوت کرد. این دید منافق‌وارانه است. اینکه احزاب ما ضعیف هستند، به‌خاطر جامعه مدنی ضعیف است. حضور افراد مستقل از حزب، در منصب ریاست جمهوری، فاجعه است. مستقل از چی و از کی؟ باید پرسید حج چه تاثیری در زندگی طرفدار شریعتی دارد. کسی که از کلاس درس می‌دزدد، طرفدار شریعتی نیست. اعتقاد به ارزش‌ها شاخص طرفداری از شریعتی است. احزاب سیاسی در ایران یا قهرمان‌اند یا خائن. جامعه مدنی سیستم‌بندی می‌کند. معتقدان واقعی به شریعتی دردمند و تاثیرگذار هستند. حزب عدالت و توسعه ۳۲ هزار دانشجوی بی‌بضاعت را ساپورت مالی و شغلی می‌کند. دولت معمولاً بر جامعه مدنی استیلاء می‌یابد. حتی به نیت ابزار هم ساخت نهاد مدنی خوب است. جامعه را نباید سیاه و سفید دید. یکی به نیت خیر و یکی به نیت ابزار، اما مهم کنترل قدرت توسط نهادهای مدنی است. شریعتی یعنی زندگی او. او 44 سال با عقیده‌اش خود را مصلوب کرد. شریعتی پایان‌ناپذیر بود. آنچه از او جاودانه می‌ماند عشق، شور، و صداقت‌اش می‌باشد. درصدی از تحصیل‌کردگان به شریعتی، بازرگان، و طالقانی اعتقاد دارند. اینها باید تعین مدنی داشته باشند..."


اما یکی دیگر از حاضران به بحث‌های قبلی رحمانی که در 5 جزوه راهبردی تدوین شده است، اشاره کرد. به عدم تمایز میان رویکرد پراگماتیستی و اپورتونیستی نسبت به اندیشه‌های شریعتی و فقدان مرزبندی میان نهاد مدنی و کامیابی با فرصت‌طلبی.

تقی رحمانی نیز انتقاد وی را پذیرفت و عنوان کرد:

"... نگاه من پراگماتیستی یا ابزاری نیست. نهاد مدنی بدون ارزش انسانی مورد نظر من نیست. در ایران به فداکاری هم نیاز است. اگر ملکیان از اخلاق و معنویت و شبستری از ایمان فردی صحبت می‌کنند، باید تاثیرگذاری آن را بر جامعه مدنی بررسی کنند. باید نسبت به اقوام، زنان، و توسعه هم دید داشت، بدون اینکه شعاری عمل کنیم. در بحث توسعه مهندس سحابی، ارزش‌های اخلاقی هم هست. تسامح با اقوام یک وظیفه است، نه یک لطف. با این کار انسانیت‌مان تعالی می‌یابد. انسان‌شناسی ناسیونالیزم مدرنیته این‌گونه نیست. اینکه ما می‌گوییم نهاد مدنی چیز ضعیفی است که باید قوی شود، برای این است که می‌خواهیم جامعه بهتری داشته باشیم. نهاد مدنی مقدس نیست. کنش انسان‌ها قداست دارد. اما باید به نهادها توجه کرد..."


یکی دیگر از انتقادات این بود که : روشنفکر وظیفه ندارد نهادسازی کند، چون روشنفکر امکانات لازم را برای نهادسازی ندارد. امر متعین، انسان‌های متعین با ابزارهای متعین می‌توانند نهادهای متعین به وجود آورند. به عبارتی نهاد مدنی با تکیه بر انسان انضمامی ممکن است؟

رحمانی در پاسخ به این انتقاد به گستردگی اجتماعی شریعتی تاکید کرد و گفت:

"... بسیاری از مخاطبان شریعتی تحصیل‌کرده‌ها هستند و تحصیل‌کرده‌ها هم با پارادایم‌ها زندگی نمی‌کنند. تفاوت شریعتی با طباطبایی در همین است. راننده کامیون هم شریعتی خوانده است. بازرگان حزب دارد، اما گستردگی اجتماعی ندارد. در قدرت اجتماعی است که نهاد اجتماعی می‌تواند شکل بگیرد. شریعتی 15 هزار صفحه آثار دارد. او وابسته به عرفان خراسانی است که عرفان زندگی است. نگاه شریعتی ابزارگرایانه نبود. از انسان‌شناسی شریعتی تعهد اجتماعی بیرون می‌آید. تجویز روشنفکری عین رهبری سیاسی است. مساله مهم توجه به تعین آگاهی کلی شریعتی است که در ادامه آن نهادسازی صورت می‌گیرد..."


یکی دیگر از پرسش‌کنندگان در مورد مبانی فکری شریعتی سوال کرد.

رحمانی در این مورد اظهار کرد که :

"... عینیت ذهنیت را مهار می‌کند. شریعتی نبوغ پردازش داشت. او جامعه‌شناسی، فلسفه،...را تا انتها نرفت. سیاست در نظر شریعتی عین فکر و عین زندگی است. طباطبایی اعتقاد داشت شریعتی با میرحسین موسوی و سروش با خاتمی نابود شد. اما شریعتی به من کمک کرد که مغلوب هرمنوتیک گادامری نشوم. من خود با تاویل بیشتر از هرمنوتیک فکر می‌کنم. هرمنیوتیک گادامری جوابگوی امروز نیست. هر کس هم می‌خواهد برای ایران نظریه‌پردازی کند باید در جامعه ایران و با توجه به تحولات داخلی این کار را انجام دهد. نمی‌توان در یک فضای مجرد و ذهنی، بر اساس تجربه‌های ناهمخوان با تجربه ایران نظریه‌پردازی کرد، کاری که امثال جواد طباطبایی انجام می‌دهند..."


یکی دیگر از انتقادات نسبت به این بحث، اغراق در مورد نهاد و مدل به ضرر تفکر است. نهاد خود نیاز به تفکر دارد. نسل‌های ۴۰ و ۵۰ از لحاظ فکری شاید اشباع شده باشند، اما برای نسل نوین پرسش‌های نوین مطرح است. مدل و نهاد نیاز به انسانی دارد که آن را پیش ببرد. بحث نهاد می‌تواند به بحث نهاد بدون مدل تبدیل شود. دستاورد رویکردهای تفکرگرا بیشتر از تشکل‌گرا بوده است. چرا نهاد‌سازی حزب توده روی هوا می‌رود؟ پیچیدگی مدل‌ها ضرورت مبانی فکری را آشکار می‌کند. تفکر‌گرایی (اصلاح دینی) باید در بسته نهادسازی جای بگیرد. باید مشخص کرد اصلاح دینی روی چه موضوعی می‌رود؟ در جامعه نفتی چقدر باید روی نهادسازی تاکید شود؟ نمی‌توان روی نهادسازی به عنوان استراتژی بدیل تکیه کرد.

رحمانی نیز به نقش مکمل نهادسازی اذعان کرد و گفت:

"... مهم این است که هر جا که باشیم توجه کنیم نهاد مهم است. هر کس به جامعه مدنی کمک کند، راهبرد درستی دارد..."

وی گفت :

"... باید از کلی‌نگری اجتناب کرد و محیط خانوادگی، صنفی، و شغلی را سبز کرد..."

رحمانی ادامه داد :

"... بسیاری از بزرگان ما ملی فکر می‌کنند. آنها بیشتر به تیم ملی توجه می‌کنند، بدون اینکه تیم باشگاهی خود را تقویت کنند. جریان شریعتی در جامعه نفوذ دارد، باید روی آن کار کرد. جریان اجتماعی، مادر قدرت است. بیشترین دغدغه من این است که ما خود به عنوان طرفداران شریعتی چه کاری می‌توانیم انجام دهیم؟ برای طرفداران این تفکر چه برنامه‌ای داریم. باید به نهادسازی‌های کوچک اهمیت داد، تا در آینده نتیجه آن را ببینیم..."


تاریخ انتشار : ۴ / بهمن / ۱۳۸۸

منبع : سایت دفتر پژوهش‌های دکتر شریعتی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : یک بار / شروین
.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان