موضوع : گزارش خبرگزاری ایلنا از سخنان هاشم آقاجري در دومين روز از سمينار "شريعتي : ديروز, امروز, فردا"
هاشم آقاجري: "ديكتاتوري پرولتاريا" و "ديكتاتوري صالح" در طرح سياسي و اجتماعي شريعتي جايي نداشت.
هاشم آقاجري در دومين روز از سمينار "شريعتي : ديروز, امروز, فردا" در سخناني با عنوان "دكتر شريعتي و پارادوكس عدالت و آزادي"، گفت: يكي از پارادوكسهاي محل منازعه در دورهی مدرن، پارادوكس عدالت و آزادي است. چه، پيش از اين، و در گفتمانهاي پيشين، چنين پارادوكسي وجود نداشت، زيرا اصل بر عدالت بود. به گزارش خبرگزاری کار ایران وي گفت: در گفتمان مدرن با طرح اصل آزادي و سپس دموكراسي، اصل عدالت به مثابه برابري به حاشيه رانده شد، هرچند در انقلاب بورژوازي در انقلاب فرانسه، شعار آزادي و برابري سر داده بود، اما نظام سرمايهداري در عصر ليبراليسم، پارادوكس آزادي و عدالت و برابري را به سود آزادي و به زيان برابري رفع كرد.
وي با اشاره به رفع پارادوكس مذكور به زيان آزادي و دموكراسي در نظامهاي كمونيستي و سوسياليستي شوروي و بلوك شرق، گفت: شريعتي در اواخر دههی ۶۰ و در نيمهی اول دهه ۷۰ قرن ۲۰ و در چنان موقعيت گفتماني، به طرح ديدگاههاي خود پرداخت و تلاش كرد تا با گذشت از پارادوكس مذكور، به ارايه طرح بديلي بپردازد كه ناسازگاري آزادي و برابري، سوسياليسم و دموكراسي را حل كند.
آقاجري ادامه داد : براي فهم انديشهی شريعتي بايد با توجه به ضرورت اتخاذ روششناسي علمي و معتبر و موجه، ملاحظات متدلوژيك از جمله "فهم هرمونوتيكي متنمحور و زمينهگرا"، "اجتناب از مغالطههاي معرفتشناسي، منطقي، و روششناختي از قبيل قرائت خارج از متن در هر دو معناي بيروني و دروني بافت و زمينه، خوانش مقطع، جزگرايانه و غفلت از روح در جهت كلي حاكم بر انديشه"، "توجه به مباني هستيشناختي و معرفتشناختي شريعتي و همچنين جهانبيني و انسانشناسي و تاريخشناسي و جامعهشناسي كه او خود ارايه كرده است" و "توجه به متدولوژي خود شريعتي در شناخت و تفهم اسلام و انسان، تاريخ و جامعه در فهم دين به عنوان منبع موثر در شكلگيري انديشه شريعتي و روش ديالكتيكي تاريخي در شناخت او از انسان و جامعهی بشري" را در نظر گرفت.
آقاجري با بيان اينكه ديدگاههاي شريعتي را ميتوان با دو معيار عقلي و انديشهی اسلامي نقد كرد، گفت: رهيافت شريعتي به عدالت مولفههاي خاصي دارد كه از جمله ميتوان به "تفكيك عدالت از قسط در متون اسلامي و طرح عدالت به مثابه برابري"، "طرح برابري بر مبناي برادري"، "تفكيك برابريی حقوقي از برابريی حقيقي و ابتناي اولي بر دومي"، "نظريهی مالكيت، كار، ارزش و نفی استثمار و جامعه طبقاتي"، "برابريی هستيشناختي و انساني"، "نقد اليناسيون و پديدهی شيوارگي و كالايي شدن انسان و روابط انساني در مناسبات اقتصادي و سياسي در نظام سرمايهداري و بوروكراسي ـ تكنوكراسي كمونيستي"، "پيوستگیی اقتصاد با بينش و فلسفهی اقتصادی" و همچنين "پيوستگيی اقتصاد با اخلاق و حقوق نقد جدا افتادگيی اخلاق از اقتصاد" اشاره كرد.
اين استاد دانشگاه تصريح كرد : رهيافت شريعتي به آزادي با حل تضاد فردگرايي و جمعگرايي، تاكيد بر اومانيسم خاص خود، آزاديی وجودي و انساني، ويژگيهاي خودآگاهي، تصميم، انتخابگري و خودمختاري، آفرينندگي و خلاقيت افراد انساني كه جامعه و تاريخ و نظام سياسي، اجتماعي, اقتصادي بايد همنواي آن باشد، پراكسيس انساني و اجتماعي، نقد انواع نظامهاي ضدآزادي اعم از حكومتهاي مذهبي پاپيستي و نظامهاي فاشيستي و استالينيستي و دموكراسيهاي تودهاي، پوپوليستي و ليبرال، بورژوايي و بالاخره پيوند آزادي و دموكراسي در جهت كنشگري، فعال شدن فرد و جامعه در مسير رهايي و تكامل انساني خصلتبندي ميشود.
وي با بيان اينكه آزاديی بدون دموكراسي اصيل و حقيقي، و همچنين دموكراسيی بدون آزادي، با طرح مورد نظر شريعتي سازگاري نداشت، گفت: شريعتي بر اساس سه اصل و آرمان "عرفان، برابري، آزادي" و با تكيه بر سه گفتمان فلسفي، سياسي، و اقتصادي اگزيستانسياليزم، سوسياليسم، و دموكراسي بر پايهی اسلام و جهانبيني معنوي ديني طرحي را ارايه داد، كه به سوي رهايي فرد و جامعه سمتگيري ميكند، و الگوي مدينهاي را ترسيم كرد كه در آن: رشد و تكامل جامعه، شرط تكامل فرد، و رشد و تكامل فرد، شرط تكامل جامعه است.
آقاجري ادامه داد : برخلاف مدعاي برخي از مخالفان و نيز طرفداران مصلحتي ـ موردي شريعتي، وي از كلام شيعي براي ارايه و توجيه نوعي استراتژي يا مدل دموكراسي انقلابي ـ ارشادي و متعهد استفاده نكرده است، بلكه برعكس، مطالعهی بيغرضانه و روشمند متننوشتهها و گفتههاي او نشان ميدهد كه وي كوشيده است تا در دفاع و توجيه اصل امامت در كلام شيعي از مدل دموكراسي متعهد انقلابي زمان خود سود جويد و به تبيين اصل امامت و وصايت شيعي، كه نه انتصاب است و نه انتخاب، در مورد امام علي پس از پيامبر بپردازد.
وي با بيان اينكه راست اقتدارگرا به منظور بهرهبرداري خاص سياسي و ابزاري، شريعتي را طرفدار نظريه و نظام ولايت مطلقه فقيه وانمود ميكند، گفت: راست ليبرال و مدافعان دموكراسي بورژوايي كه بحث امت و امامت او را به عنوان محكمترين گواه و دليل براي اثبات مدعاي خود مبني بر مخالفت شريعتي با دموكراسي عرضه ميدارند، متن را از زمينه خارج ميكنند و چيزي را به شريعتي نسبت ميدهند كه اساساً در دورهی شريعتي به مثابهی يك گفتمان مطرح نبود و حتي با توجه به زمان ارايه بحث امت و امامت و طرح ولايت فقيه ميتوان گفت كه وي كوچكترين اطلاعي از اين نظريه نداشته است و آن بحث در خدمت اين طرح نبوده است، بلكه برعكس، نظريهی دموكراسي انقلابي و متعهد را خاص امام معصوم و دورهی حضور ميدانست و دورهی غيبت و از جمله عصر خود ما را دورهی شورا تلقي ميكرد، زيرا امام معصوم حاضر نبود و نيز طبق اصل وصايت حق اعمال نوعي حاكميت متعهد از بالا را داشته باشد.
وي با تاكيد بر اينكه نظريهی "ديكتاتوري پرولتاريا"، دموكراسي متعهد و از بالا و "ديكتاتوري صالح" در طرح سياسي و اجتماعي شريعتي جايي نداشت، گفت: شريعتي طرحوارهاي ارايه كرده است كه بر اساس سه اصل "عرفان، برابري، و آزادي" ميتوان ابعاد آن را با عرفان وجودي (اگزيستانسياليسم)، عدالت به مثابه برابري (سوسياليست)، و آزادي فردي و اجتماعي (دموكراسي) بازخواني و خصلتبندي كرد، هر چند خود او فرصت نيافت كه اين طرحواره را به يك مدل منسجم و سيستم مشخص تبديل كند، اما روشنفكري ديني و مذهبي با توجه به ضرورت و نياز زمان ميتواند و بايد كه مدل بالقوه در طرح او را به مثابهی نوعي سوسياليسم دموكراتيك انساني، معنوي، و اخلاقي استخراج و ارايه دهد، و با غلبه بر پارادوكس آزادي و برابري، دموكراسي و سوسياليست، رهاييی انسان را در همهی ساحتهاي وجودي، اجتماعي، حقوقي، و اقتصادي به يك پروژهی سياست و برنامهی زندگي مبدل سازد.
منبع : سایت رسمی دکتر شریعتی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : یک بار / شروین