"... واقعيت اين است كه، ميانِ مذهب و نسلِ جديد، فاصله افتاده است. سخنگويانِ رسميی مذهب، علتِ آن را، "فسادِ اخلاق"، "انحرافِ افكار"، و "غلبهی ماديت و زوالِ معنويت" بر روحِ بشرِ امروز، و به تبعِ آن، حالتِ شيفتگي و تقليدِ تحصيلكردههاي امروزِ جامعهی ما، در برابرِ اين روحِ پليدِ حاكمِ بر زمان میدانند. شگفتا كه، از اين اصل غافلاند كه، اگر فسادِ انسانِ امروز علتِ عقيم ماندنِ مذهب باشد، پس، رسالتِ اصليی مذهب چيست؟ مگر نه مذهب مدعیی آن است كه، انسان را، از انحراف و فساد، به راستي و صلاح، وادارد. و بديهي است كه، اگر، به راستي، انسان فاسد شده است، و ديگر به سخنِ مذهب گوش نمیكند، در درجهی اول، مذهب مسئول است، و در درجهی دوم، اعلامِ اين واقعيت، به معنیي اعلامِ ورشكستگیی مذهب در عصرِ جديد است..."
مجموعه آثار ۳۵ / آثارگونهگون ۱ / ص ۲۷۲*
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : یک بار / شروین / تطبیق با متن