نامه بازرگان و مطهری
13_05_2010 . 17:28
#1
نامه بازرگان و مطهری
فهرست مخالفان





دوستان گرامی!
منتظر دریافت نظرات شما درباره این موضوع هستیم.

ــــــــــــــــــــ

فهرست مقالات :

رویارویى‌ی دو فکرِ دینى / محمد حیدری
نامه‌ی مشترکِ مطهری و بازرگان / مصطفی ایزدی
بررسی‌ی نامه‌ی تاریخی بازرگان و مطهری / نامشخص
ابهام‌زدایی از یک نامه پس از ۳۳ سال / عبدالعلی بازرگان
مخالفتِ دکتر یدالله سحابی با اطلاعیه‌ی مطهری و بازرگان / پوران شریعت‌رضوی
اطلاعیه‌ی جدیدِ مهندس بازرگان در رفعِ سوء‌تفاهماتِ اطلاعیه‌ی اول / پوران شریعت‌رضوی
اطلاعیه‌ی مشترکِ استاد مطهری و مهندس بازرگان درباره‌ی شریعتی / پوران شریعت‌رضوی


ــــــــــــــــــــــــــــــ
.
13_05_2010 . 19:09
#2
بررسی نامه تاریخی بازرگان و مطهری



نام مقاله : بررسی‌ی نامه‌ی تاریخی‌ی بازرگان و مطهری

نویسنده : نامشخص

موضوع : در بابِ دکتر شریعتی و بازخوانی‌ی حواشی نامه


آغازِ ماجرای انتشارِ نامه

ماجرا از خانه‌ی دکتر کاظم یزدی شروع می‌شود. در آن‌جا در حین جلسه‌ای که تشکیل شده بود، مهندس بازرگان رو می‌کند به مطهری و می‌گوید؛ "شایعاتی هست که شما با مرحوم شریعتی اختلافاتی داشتید. من می‌دانم که اختلافی نداشته‌اید. بیایید من و شما چیزی بنویسیم درباره‌ی دکتر شریعتی که ریشه این شایعات زده شود."

شهید مطهری می‌گوید : "باشد من حاضرم."

بازرگان اضافه می‌کند : "یک چیزی شما بنویسید. یک چیزی هم من می‌نویسم. بعد این دو را با هم تلفیق می‌کنیم."

بازرگان می‌گوید :

"...من یک چیزی در تجلیل از شریعتی نوشتم. بعد که خواندم ایشان نپسندید. آقای مطهری هم مطلبی را که نوشته بود خواند. من نپسندیدم. همه‌اش در رد و نقد دکتر شریعتی بود. اعضای انجمن اسلامی پزشکان که در خانه دکتر یزدی بودند، خیلی اصرار کردند که به خاطر از بین رفتن شایعات، حتما چیز مشترکی بنویسیم.

چون می‌دانستیم که هیچ دو نفری نیستند که صددرصد، در همه‌ی مطالب با هم توافق داشته باشند. من حرف‌های مطهری را پذیرفتم. نوشته‌ی مطهری را گرفتم و خصوصا در مقدمه نظراتم را عنوان کردم. از جمله نوشتم "ما شهادت می‌دهیم که شریعتی در مسئله‌ی توحید، عدل، نبوت، معاد و امامت، هیچ مشکلی ندارد و به این اصول اعتقاد دارد." مابقی مطلب را شهید مطهری نوشته بود. از جمله نوشته بود "ایشان به علت اطلاع کمی که از معارف اسلامی داشت..." که دیدم این حرف صددرصد درست نیست، ولی چون به توافق رسیدیم آن را امضا کردم..."



متن اطلاعیه بازرگان و مطهری در سال ۵۶

نظر به این‌که مسائل مربوط به مرحوم دکتر علی شریعتی، مدتی است موضوع جنجال و اتلاف وقت طبقات مختلف و موجب انصراف آن‌ها از مسائل اساسی و حیاتی و وسیله بهره‌برداری افراد و دستگاه‌های مغرض گردیده است، این‌جانبان تبادل نظر در این مسائل را ضروری دانستیم و در یک سلسله مذاکرات به این نتیجه رسیدم که تا حدود زیادی وحدت نظر داریم و با توجه به این‌که بیشترین افراد که دچار این سردرگمی و بیهوده کاری هستند، از قشر حقیقت‌طلب‌اند، وظیفه شرعی دانستیم، عقاید و نظریات مشترک خود را در این زمینه نخست به طور اجمال و سپس به طور تفضیل به اطلاع عموم و به ویژه این قشر برسانیم. باشد که وسیله خیری برای رهایی از این سردرگمی و بازگشت به وحدت و الفت میان مسلمانان گردد که البته موجب رضای خدای متعال خواهد بود.

آن‌چه درباره آن مرحوم شایع است یا مربوط است به جنبه گرایش‌هایش و یا استنباط‌ها و اظهار‌نظر‌هایش در مسائل اسلامی که در آثار و نوشته‌های او منعکس است. این‌جانبان که علاوه بر آشنایی به آثار و نوشته‌های مشارالیه، با شخص او فی‌الجمله معاشرت داشتیم، معتقدیم نسبت‌هایی از قبیل سنی‌گری و وهابی‌گری به او بی‌اساس است و او در هیچ یک از مسائل اصولی اسلام، از توحید گرفته تا نبوت و معاد و عدل و امامت، گرایش غیر اسلامی نداشته است.

ولی نظر به این‌که تحصیلات عالیه و فرهنگ او غربی بود و هنوز فرصت و مجال کافی نیافته بود در معارف اسلامی مطالعه وافی داشته باشد، تا آن‌جا که گاهی از مسلمات قرآن و سنت و معارف و فقه اسلامی بی‌خبر می‌ماند، هر چند با کوشش زیاد به تدریج بر اطلاعات خود در این زمینه می‌افزود، در مسائل اسلامی (حتی در مسائل اصولی) دچار اشتباهات فراوان گردیده است که سکوت در برابر آن‌ها ناروا و نوعی کتمان حقیقت و مشمول سخن خداست که : ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم للاعنون.

از این‌رو، با توجه به اقبال فراوان جوانان به کتب مشارالیه و این‌که خود او در اواخر عمر در اثر تذکرات متوالی افراد بی‌غرض و بالاتر رفتن سطح مطالعات خودش متوجه اشتباهات خود شد و به یکی از نزدیکانش وکالت تام برای اصلاح آن‌ها داد، این‌جانبان بر آن شدیم به حول و قوه الهی ضمن احترام به شخصیت و تقدیر از زحمات و خدماتش در سوق دادن نسل جوان به طرف اسلام بدون مجامله و پرده‌پوشی و بدون اعتنا به احساسات طرفداران متعصب و یا دشمن مغرض، طی نشریاتی نظریات خود را درباره مطالب و مندرجات کتاب‌های ایشان بالصراحه اعلام داریم. از خداوند متعال مدد می‌طلبیم و از همه افرادی که بی‌غرضانه نظریات مستدل خود را در اختیار ما قرار ‌دهند و ما را در این راه یاری نمایند متشکر خواهیم شد. والسلام علی من اتبع الهدی / مهدی بازرگان، مرتضی مطهری


روایت از زبان محمد مهدی جعفری

محمد مهدی جعفری می‌گوید :

نوشته که منتشر شد دیدیم در جامعه اثر منفی دارد، خصوصاً آن قسمتی که نوشته بود ایشان اطلاعات کمی از معارف اسلامی داشته است. من و دکتر پیمان و مهندس موسوی و بسته‌نگار و دکتر فریدون سحابی اعلامیه را برداشتیم و رفتیم منزل بازرگان. گفتیم این چیست که شما نوشتید؟

مهندس بازرگان گفت : من مثل شاگرد مدرسه ناآگاهی بودم. وقتی معلم در کلاس نشسته، شاگرد پیش خودش می‌گوید من این حرف را می‌زنم و نمره‌ی بیست می‌گیرم. وقتی اعلامیه امضا شد، من پیش خودم فکر کردم که به پیروزی بزرگی دست پیدا کرده‌ام که آقای مطهری را وادار کرده‌ام که این حرف‌ها را بزند و اعتراف کند که اعتقادات دکتر هیچ اشکالی ندارد.

بازرگان گفت : اعلامیه را آوردم پیش دکتر سحابی. ایشان آن را نگاه کرد و گفت "این چیه امضاء کردی؟" اولین ضربه را دکتر سحابی بر من وارد آورد و مرا متوجه کرد که متن نامه آن چیزی نیست که من در آغاز فکر می‌کردم. گفتم حالا شما چه می‌گویید. من حرف‌های شما را قبول دارم.

من (جعفری) گفتم : "در جامعه اثر منفی دارد."

بازرگان گفت : "چه کار کنم؟"

گفتم : "باید توضیحی بدهید که اثر اعلامیه از بین برود."

بازرگان گفت : "قرار نبود به این زودی منتشر شود. یک نسخه دست من بود. یک نسخه هم دست مطهری. چطوری این متن منتشر شده، من نمی‌دانم. نسخه‌ای که پیش من بود را فقط به دکتر سحابی نشان دادم."

بعدها معلوم شد آقای مطهری وقتی از منزل دکتر کاظم یزدی بیرون می‌رود، اعلامیه را می‌دهد به کسی تا آن را بخواند. آقای مطهری به آن فرد می‌گوید این را بخوان اما منتشر نکن. آن فرد چون می‌بیند که نوشته به نفع مطهری و علیه شریعتی است، بلافاصله آن‌را منتشر می‌کند.

مهندس بازرگان وقتی با عکس‌العمل دکتر سحابی روبرو می‌شود، به آقای مطهری تلفن می‌کند و می‌گوید؛ "خواهش می‌کنم این متن را منتشر نکن. ما از خیرش گذشتیم."

مطهری هم می‌گوید : "من فقط یک نسخه دادم به کسی. چشم. منتشر نمی‌کنم."


بازرگان برای این‌که اثر آن اعلامیه را خنثی کند، برداشت و توضیحی نوشت. متن دوم را داد به من (جعفری) تا منتشر کنم. دیدم این توضیح خودش باعث ایجاد شک و شبهه در اصل موضوع است. متن خیلی رفع سوء‌تفاهم نمی‌کرد. از این‌رو آن را منتشر نکردم، اما به دوستانم نشان دادم. این نامه منتشر نشد، اما شایعه‌ی آن در بین مردم پخش شد که بازرگان امضایش را پس گرفته است."(۱)


روایت از زبان همسر دکتر شریعتی

پوران شریعت رضوی، همسر دکتر شریعتی روایت می‌کند :

"... استاد شریعتی خطاب به آقای عبدالعلی بازرگان اظهار تاسف فراوان می‌کردند از نوشتن این اطلاعیه و می‌گفتند: آقای مهندس بازرگان که جز حسن‌نیت نظر دیگری نسبت به علی نداشت، چرا پای چنین متنی را امضا کردند..."(۲)


فرصت‌طلبی ساواک

ساواک نیز با انتشار گسترده‌ی نامه‌ی اول به اختلاف میان طرفداران شریعتی و مطهری و بازرگان و دودستگی میان مبارزان دامن زد. مراتب به عرض رسیده و تیمسار ساواک پی‌نوشت فرمودند:

"... یک نسخه از این نامه را به‌دست آورید و اگر ندارید فتوکپی شود و به حد زیاد در داخل و خارج بین دانشجویان پخش شود..."


در اجرای اوامر صادره اقدام و از طریق اداره کل پنجم، ۴ هزار برگ از روی نامه مذکور تهیه شد که ترتیب توزیع آن در داخل و خارج کشور داده شده است.(۳)


تفاوت نامه‌ی اولیه با نامه منتشرشده

بعد از بازگشت پوران شریعت رضوی به ایران، مهندس بازرگان، او و استاد شریعتی را دعوت می‌کنند تا به منزل‌شان بروند. شریعت رضوی می‌گوید:

"... ایشان (بازرگان) تا ساعت ۱۲ شب به شرح و توضیح چگونگی نوشتن آن اطلاعیه پرداختند و کمال تاسف و اندوه خود را از انجام چنین عملی ابراز داشتند. ایشان گفتند: من علی را بیشتر از بسیاری از همرزمانم قبول دارم و در این اطلاعیه قصد نقد اندیشه‌های اسلامی دکتر را نداشتم. هنگامی که با آقای مطهری مشغول نگارش این مطلب بودیم، صحبت از "اشتباهات اصولی و فراوان" نبود. این کلمات بعداً و بدون اطلاع بنده در متن اضافه شده است.


دکتر سحابی بلافاصله بعد از این‌که اعلامیه را خواندند، بی‌درنگ با من تماس گرفتند و گفتند آیا این حقیقت دارد؟ شما چنین مطلبی نوشته‌اید؟ امضای خودتان است؟ من گفتم بله. نگرانی شما از چیست؟ گفتند: خودتان بعد از انتشار اعلامیه آن را خوانده‌اید؟ گفتم نه! پرسیدند پس این تعبیر اشتباهات اصولی و فراوان یعنی چه؟ من هم که در جریان اضافه شدن کلمات در اطلاعیه نبودم، اظهار بی‌اطلاعی کردم و تصریح کردم که حتماً خود آقای مطهری این کلمات را پس از نوشته شدن متن اصلی اضافه کرده‌اند.

دکتر سحابی با تاسف و غمی که از صدایشان پیدا بود گفتند: شما بهتر است مجدداً مطالبی بر رد نامه از قول خودتان بنویسید و منتشر کنید. چون پخش این نامه موجب رنج‌اش خاطر دانشجویان داخل و خارج کشور می‌شود و نظرشان را نسبت به شما تغییر می‌دهد و بی‌اعتماد می‌گردند..."



اطلاعیه‌ی جدید مهندس بازرگان در رفع سوء‌تفاهمات اطلاعیه‌ی اول

توضیحی برای دوستان عزیز و برای آشنایان و طرف‌داران مرحوم دکتر علی شریعتی

مشروحه‌ای به تاریخ ۲۳ آذرماه ۱۳۵۶ با امضای مشترک جناب آقای مرتضی مطهری و این‌جانب به دست اشخاص رسیده است که با تعجب و تاسف تمام مشاهده شد که برخلاف آن‌چه منظور و نظر بوده است تا وسیله خیری برای رهایی از سردرگمی و بازگشت وحدت و الفت میان مسلمانان گردد که البته موجب رضای خدای متعال خواهد بود، برداشت‌های نادرست از آن مشروحه، خود موضوع جنجال و اتلاف وقت طبقات مختلف و موجب انصراف آن‌ها در مسائل اساسی و حیاتی و وسیله‌ی بهره‌برداری افراد و دستگاه‌های مغرض گردیده است. دو دسته‌ی مخالف و موافق با آن‌که دو نظر و دو نتیجه‌گیری متضاد داشته‌اند، ولی از جهت عدم توجه به متن و منطوق آن نوشته و در اثر سوء‌تفاهم راه مشترکی را پیش گرفته‌اند.

برای جلوگیری از هرگونه سوءاستفاده، رفع هرگونه سوءتفاهم، و محو آثار نامطلوب، لازم شد بدین وسیله به ادای توضیحات مختصری بپردازم.

دسته اول، یعنی کسانی که نویسندهء خدمت‌گزار آزادی و اسلام و تشیع را بی‌ولایت و بی‌دین اعلام می‌نمودند و لقب اعدی عدو...... اسلام به او می‌دادند، حق نداشتند مانند کسی که در کلمه‌ی طیبه جزء الاالله را برداشته و به لااله می‌چسبد، شهادت ما را که مرحوم شریعتی در هیچ یک از مسائل اصولی اسلام از توحید گرفته تا نبوت و معاد و عدل و امامت گرایش غیر اسلامی نداشته است ندیده بگیرند و به بهانه‌ی اشاره‌ای که به اشتباهات فراوان او شده بود، اثبات حق به جانبی خود را بنمایند و با وجود تصرحی که به احترام به شخصیت و تقدیر از زحمات و خدمات‌اش در سوق دادن نسل جوان به طرف اسلام کرده بودیم‌، ما را تایید‌کننده اتهامات ظالمانه گذشته خود معرفی بنمایند.

در طرف مقابل شیفتگان فکر و قلم شریعتی و تشنگان انقلاب و حق‌طلبی را می‌بینیم که در نوشته‌های آن مرحوم شعله‌های سوزان عشق و جرعه‌ی گوارای هدایت یافته، سرمست از ارادت و احیاناً اسیر تعصب گردیده‌اند و در مطالعه آن مشروحه بی‌نصیب از بی‌دقتی و بی‌لطفی نشده‌اند. افرادی از این دسته علاوه بر آن‌که توجه به شهادت‌های تطهیر و تجلیل ما ننموده بودند، چون توقع نداشته‌اند که در چهره‌نگاری معشوق‌شان کوچک‌ترین خط ناموزون ببینند، ستایشی را که از کوشش زیاد او در فراگرفتن معارف اسلامی و از انصاف و حقیقت‌جویی او در اعتراف و علاقه به رفع اشتباهات به عمل آمده بود، یک نوع توهین تلقی کرده‌اند. سخت‌تر از همه آن‌که جمله‌ی "در مسائل اسلامی حتی مسائل اصولی دچار اشتباهات فراوان گردیده است"، به اندوه و خشم‌شان انداخته است.

حتی آن‌جا که دلیل عدم فرصت و محل کافی برای مطالعه بیشتر در معارف اسلامی را، تحصیلات عالیه و فرهنگ غربی او ذکر کرده بودیم، بهره‌مندی از فرهنگ غربی را به معنای غرب‌زدگی گرفته‌اند، در حالی که فراگرفتن تحصیلات عالیه و فرهنگ غربی برای هر ایرانی مسلمان اروپا و آمریکا رفته، عیب که نیست، وظیفه و امتیاز نیز هست. افتخار امثال دکتر شریعتی، کوشش در این راه و ارمغان آوردن دیدگاه‌های جدید و طرز تفکر تازه برای دریافت بهتر و بررسی وسیع‌تر معارف بی‌پایان و حقایق ناشناخته اسلام است.

اگر انتساب تحصیلات عالیه و فرهنگ غربی مرحوم شریعتی، ایرادگیری به او تلقی شده باشد، باید اعتراف کنیم که خود نگارنده نیز در غالب گفته‌ها و نوشته‌هایم، مرتکب همین گناه در مواجهه‌ی علمی با استفاده از تحصیلات عالیه‌ی ناچیز و فرهنگ غربی ضعیف شده‌ام. ضمن آن‌که همیشه اعتراف به اطلاعات ناقص در معارف و متون اسلامی و احتیاج به استمداد از اساتید فن و علمای صاحب‌نظر داشته‌ام.

دچار اشتباه دانستن، مگر نفی کلی خدمات و رد نظریات و مکتب کسی را می‌نماید ؟ غرض از مسائل اصولی و اساسی نیز که در آن‌جا ذکر شده و وعده بحث و نشر آن را داده‌ایم، اصول دین و ضروریات مذهب نبود که قبلا تصریح به عدم گرایش‌های انحرافی در آن زمینه به عمل آمده بود. چرا این مطلب می‌باید وحشت و یاس در جوانان دل‌بند ما ایجاد کرده باشد ؟ مگر خارج از وحی الهی و غیر از چهارده معصوم، هیچ بشری اگر چه هم‌تراز با بزرگ‌ترین متفکرین جهان چون سقراط و ارسطو و دکارت و نیوتن یا صدرالمتالمین باشد، می‌توان مصون از خطا و اشتباه تصور شود یا سزاوار است کسی را چنین بپنداریم ؟ در نزد انسان اشتباه کردن لازمه کار کردن است و اشتباه داشتن شریعتی، لازمه پر کاری و تراوش‌های فراوان فکری اوست.

آیا شرط اصلاح افکار و عقاید و تکامل اجتماعات متحرک، بی‌غرضی و انتقاد نیست ؟ آن‌چه خلاف حق و صواب است، شخص پرستی، چه مثبت و چه منفی آن و تعصب و جمود فکری است و آن‌چه به سود جامعه و مورد نیاز مردم پوینده حق و حقیقت است، آزاداندیشی و سعه صدر است. اگر من که تحسین کننده نبوغ و مدافع حسن نیت و تاثیر عمیق افکار شریعتی عزیز بودم، حق نداشته باشم با روح علمی اسلامی و استمداد از آراء پاک علاقه‌مندان، نکته‌سنجی در اندیشه‌های ارزنده و اصلاح‌جویی در یادگارهای با برکتش بنمایم و حداقل راه تفکر و تحقیق و تصحیح را باز نمایم، پس چه کسی چنین وظیفه دوستی و اجتماعی و خدایی را باید ایفا نماید ؟ اگر در اجتماع خود تمرین نماییم که هیچ‌گاه شخصیت‌ها را ملاک تشخیص حق و باطل قرار نداده، به دستور پیشوای بزرگان، اشخاص را بر حق عرضه کنیم، هم کمتر گرفتار ملالت و دشمنی و تفرقه خواهیم شد و هم افراد شایسته‌مان پاک‌تر و عزیزتر خواهند شد. در این دوران بحرانی، تاریخ مملکت از درگاه ذوالجلال، اصلاح و اعتلای ملت و هدایت و توفیق نسل مسلمان مجاهد را مسئلت می‌نمایم. مهدی بازرگان / تهران دوم بهمن ۱۳۵۶


واکنش دانشجویان مسلمان کالیفرنیا

انتشار نامه‌ی دوم، تاثیر چندانی در زدودن ذهنیت دوست‌داران شریعتی نسبت به نویسندگان اطلاعیه اول ندارد. پیش‌بینی دکتر سحابی درست در‌‌می‌آید و دانشجویان مسلمان کالیفرنیا، اطلاعیه‌ای خطاب به مهندس بازرگان صادر می‌کنند:

"... انتشار اعلامیه مشترک شما و آقای مطهری و اعلام توضیح منتشره‌ی بعد در محافل دانشجویی ما باعث ایجاد بحث‌های متعددی شده که ما را بر آن داشت تا هم‌چون دیگر برادران مسلمان، نظرات خود را که انشاالله بر پایه‌ی امر به معروف و نهی از منکر است، به حضورتان عرضه بداریم.

حقیقت این است که وقتی نوار سخنرانی شما در مجلس چهلم دکتر در مشهد شنیده شد، عده‌ای از افراد ذی‌صلاحیت متاثر شدند از این‌که شما دکتر را "معما" و زندگی و نبوغ و مرگ او را همه معما خواندید. گفته می‌شود به کار بردن کلمه‌ی معما، آن هم از طرف شخصی چون بازرگان، جای تعمق دارد. اما طبق معمول با یک سری توجیهات سیاسی، مسئله خاتمه پیدا کرد.

اعلامیه حضرت‌عالی این سوال را ایجاد می‌کند که چه‌طور شخصی چون شما، آن هم در این گیروداری که از هر طرف آگاهانه به جعل اکاذیب پرداخته‌اند، دکتر را متهم به داشتن اشکالات اصولی اسلامی می‌کنند. اگر ایشان دارای چنین اشکالاتی بود، چطور در مدت دو سال زندان ایشان به نوشتن و بررسی مطالب او نپرداختید و با خود او در میان نگذاشتید؟ چرا در جلساتی که بعد از زندان داشتید و حضرت‌عالی و آقای مطهری هم گه‌گاهی شرکت می‌کردید، به طرح این اشکالات نپرداختید؟ ما که صدای تکریم و تعظیم شما را در نوارها می‌شنویم.

فرموده‌اید این به خاطر احساس مسئولیت شرعی است. اگر چنین است لطفاً به ما جواب بدهید که چه‌طور شما در برابر دویست و چهل و هفت صفحه بیانیه منافقین که هم شما را به لوث نشانده و هم اسلام را و حتی آیات قرآن را تحریف کردند و عمل خائنانه‌ی خود را به رخ‌تان کشیدند، نه از حیثیت خود و دیگر مجاهدان راستین که روزی افتخار شاگردی شما را داشتند دفاع کردید و نه آن مسئولیت شرعی، شما را و آقای مطهری‌ی سینه‌چاک اسلام را بر آن داشت که در مورد تحریف آیات قرآن لب از لب باز کنید.

در خاتمه به عرض‌تان برسانیم که نسل جوان مسلمان، به امثال آقای مطهری که مسائل مردم برایشان مسئله نیست و از جیب مردم ارتزاق می‌کنند و کشته شدن هزاران و بی‌خانمان شدن میلیون‌ها مردم مسلمان و تحریف اسلام راستین و دسیسه گشتن دین در دست جلادان زمان برایشان بی‌تفاوت است، کاری ندارند. ما کسانی را که به زندگی عثمان‌وار نشسته‌اند و دم از علی می‌زنند، جزء علمای راستین اسلام نمی‌دانیم که خود را مسئول شنیدن فتوایشان کنیم..."(۴)



پایان ماجرای نامه

ماجرای این نامه‌ی تاریخی در اینجا به پایان می‌رسد اما مخالفت مطهری با شریعتی (که دیگر از سطح یک اختلاف فکری وعقیدتی تا سطح یک خصومت شخصی تنزل پیدا کرده است)، تمام نمی‌شود. با انتشار نامه‌ی آیت‌الله مطهری به آیت‌الله خمینی و درخواست او مبنی بر جمع آثار دکتر شریعتی، اختلاف بالا می‌گیرد و با موضع‌گیری شدید طرف‌داران شریعتی علیه مطهری، این اختلاف وارد فاز جدیدی می‌شود. جهت آشنایی با دیگر ابعاد اختلاف مرحوم مطهری با مرحوم شریعتی، مطالعه مقاله "شریعتی و مطهری از نگاه یکدیگر"، به قلم همین نگارنده، توصیه می‌شود.


پاورقی :

۱. بار دیگر شریعتی / محمد مهدی جعفری / ص ۱۲۳ تا ۱۲۷
۲. طرحی از یک زندگی / نقدها و نظرها / وران شریعت رضوی / ص ۳۰۷
۳. شریعتی به روایت اسناد ساواک ج۳ / ص۴۳۱
۴. شریعتی به روایت اسناد ساواک ج۳ / ص۴۴۲


تاریخ انتشار : ۷ / بهمن / ۱۳۸۷

منبع : سایت بهانه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : . بار / شروین
.
13_05_2010 . 19:49
#3
ابهام‌زدایی از یک نامه پس از ۳۳ سال



نام مصاحبه : ابهام‌زدایی از یک نامه پس از ۳۳ سال

مصاحبه با : عبدالعلی بازرگان

مصاحبه‌کننده : حمیدرضا تکاپو

موضوع : بررسی‌ی نامه‌ی تاریخی‌ی مهندس بازرگان و آیت‌الله مطهری درباره‌ی شریعتی


مقدمه :

با گذشت بیش از ۳۳ سال از انتشار نامه‌ی گروهی از اندیشمندان دینی وقت، و در راس آنان شهید مرتضی مطهری، پیرامون دیدگاه‌های مرحوم دکتر علی شریعتی، این موضوع کماکان از موضوعات بحث‌برانگیز باقی مانده است. امروز عبدالعلی بازرگان که همراه با پدر خود در بطن ماجرا بوده، معتقد است:

"... انگیزه‌ی نوشتن نامه، دفاع از شریعتى بوده، و حقایق وارونه جلوه داده مى‌شود..."


در همان موج انقلاب و اواخر آذرماه ۱۳۵۶ که هنوز شش ماه از مرگ ناگهانی دکتر شریعتى، جامعه‌شناس و نواندیش دینی نگذشته بود، گروهی از نیروهاى مذهبى و در راس آنها مهندس مهدى بازرگان و آیت‌الله مرتضى مطهرى، در راستای بحث‌هایی که پیرامون نظرات شریعتی به‌وجود آمده بود، نامه‌اى را منتشر کردند. که این نامه منشاء مجادلات و بحث‌هایی در مجامع انقلابی ـ دانشجویی شد.

از آنجایی که دکتر شریعتی علاقه‌مندان و پیروان بسیاری در جامعه‌ی انقلابیِ وقت داشت، نامه‌ی فوق‌الذکر تاثیر زیادی بر جامعه‌ی نواندیشی دینی ایران داشت.


در سالگرد شهادت آیت‌الله مطهری و با گذشت سه دهه از آن اتفاقات، با مهندس عبدالعلی بازرگان قرآن‌پژوه، که همراه با مرحوم پدر خود (مهندس مهدی بازرگان) در جریان تمام این ماجرا بوده، به گفتگو نشستیم:


مصاحبه :

س : در سال ۱۳۵۶ نامه‌ای با امضای شهید مرتضی مطهری و مرحوم مهندس مهدی بازرگان علیه شریعتی منتشر شد، گفته می‌شود که مرحوم بازرگان این نامه را زیر فشار مرحوم مطهری امضا کرده است، شما چه اطلاعاتی در این زمینه دارید.

ج :با تشکر و تقدیر از شما به خاطر طرح این سئوال در سالگرد شهادت آیت‌الله مطهرى، امیدوارم توضیحات بنده بتواند برخى از سوء‌تفاهمات علیه ایشان را اصلاح کند. حقیقت این است که آنچه در اذهان بسیارى از مردم پیرامون این موضوع شکل گرفته، کاملاً وارونه و خلاف واقع مى‌باشد. اولاً انگیزه‌ی نوشتن نامه، دفاع از شریعتى و بر"له" نه "علیه" ایشان بوده است، ثانیاً مطهرى زیر فشار مهندس بازرگان و سایر دوستان مجبور به نوشتن نامه شده بود، نه برعکس. ملاحظه مى‌کنید چگونه حقایق وارونه جلوه داده مى‌شود!؟

بگذارید اصل ماجرا را از آغاز براى شما بازگو نمایم : ساواک که از قطع ارتباط شریعتى با جوانان از طریق بستن حسینیه ارشاد و زندانى کردن دکتر در سلول انفرادى به مدت دو سال نتیجه معکوسى در ممانعت از بسط اندیشه‌هایش گرفته بود، به ترفند جدیدى متوسل مى‌شود تا از سرایت سیل افکار او به حوزه‌هاى علمیه و توده‌هاى عادى مردم جلوگیرى کند و این حرکت را در قشر محدود دانشجوئى متوقف سازد. نقشه‌ی آنها این بود که با تحریک مراجع تقلید و مدرسین برجسته‌ی حوزه، با ارائه‌ی آگراندیسمان شده‌ی نوشته‌هاى انتقادآمیز و گزنده‌ی شریعتى علیه روحانیت وابسته و خرافات متداول موجود در حوزه‌هاى علمیه، آنها را به امضاى مشترک بیانیه‌ی تکفیر و انکار نظریات او وادار سازند. و شوربختانه آنها نیز با ساده‌انگارى در این دام فرو افتادند و بیشترشان بیانیه را امضاء کردند. برخى از آنها به قدرى خوشنام بودند که اگر نام‌شان را ببرم، شما باور نمى‌کنید به این سادگى، بدون آنکه خودشان نوشته‌هاى دکتر را خوانده باشند و مطالب قبل و بعد آنچه را که به ایشان نشان داده بودند دیده باشند، به اتکاء آنچه "ثـقه" (اشخاص مورد وثوق آنها)!! گفته بودند، آن را امضاء کردند.

در متن چنین توطئه‌ی ناجوانمردانه و براى مقابله با آن بود که جمعى از دلسوزان حرکت نوگرائى اسلامى و علاقمندان به دکتر شریعتى تصمیم به مقابله با این توطئه گرفتند و تدابیرى را براى خنثى کردن آن مورد بررسى قرار دادند. تا آنجائى که به خاطر دارم در این جمع علاوه بر مرحومین مهندس بازرگان، دکتر سحابى، و استاد مطهرى، آقایان دکتر کاظم یزدى (برادر بزرگ آقاى دکتر ابراهیم یزدى)، آقاى مهندس کتیرائى و مرحوم حاج کاظم حاج طرخانى و دو سه نفرى دیگر از معتمدین بازار حضور داشتند.

پس از چند جلسه گفتگو به این نتیجه رسیدند که بیانیه‌اى منتشر سازند، اما بزودى متوجه شدند که دستگاه روحانیت و مراجع آن، اعتبار چندانى براى روشنفکران مذهبی قائل نیستند و بهتر است کسى آنرا امضاء کند که هم مورد وثوق دانشجویان و روشنفکران باشد، و هم حوزه‌هاى علمیه روى سخن او حساب باز کنند، و چنین کسى جز مرحوم مطهرى نبود. مطهرى از یک‌طرف مدرّس برجسته و دانش‌آموخته‌ی ممتازى از حوزه بود که در آن زمان شایع بود برنامه‌ی مرجعیت دارد، و هم استاد دانشکده الهیات در تهران و سخنران مجامع انجمن‌هاى اسلامى مهندسین، پزشکان، دانشجویان، و هم‌چنین نویسنده مقالات پرخواننده‌اى در مجله‌ی "زن روز"، از جمله، "خدمات متقابل اسلام و ایران"، "مسئله حجاب" و... که نام‌اش را در میان مردم سر زبان‌ها انداخته بود.

اعضاى جلسه از آقاى مطهرى خواهش کردند عهده‌دار این مهم گردد، و او که به رغم روابط بسیار نزدیک و دوستانه‌ی سال‌هاى قبل از زندان با دکترشریعتى مدتى بود مواضعى مغایر دیدگاه‌هاى او، بخصوص در آنچه به روحانیت مربوط مى‌شد، اتخاذ کرده بود، به راحتى زیر بار این مسئولیت نمى‌رفت، و سرانجام پس از مدتى بحث، به این شرط تسلیم شد که اولاً انتقادات خود به نظریات دکتر را هم مطرح سازد، ثانیاً مهندس بازرگان هم زیر نامه او امضاء بگذارد.

این نامه تهیه و چندین بار کفه‌ی انتقادات او که بر تأییدات‌اش سنگینى مى‌کرد!، توسط اعضاى جلسه سبک و سبک‌تر شد، تا جائى که ایشان به هیچ وجه حاضر نشد از همان مختصرى که باقیمانده بود، صرف‌نظر کند. این انتقادات در شرایط عادى بسیار طبیعى و قابل هضم بود، اما جامعه‌ی پس از رحلت مرموز شریعتى در لندن، و غم بسیار سوزناکى که بر قلب جوانان سنگینى مى‌کرد، مطلقاً تحمل شنیدن نازک‌ترین نقد علیه او را نداشت، و غم و غصه گلوگیر آماده فریاد، و احساسات در حال انفجار بود.

وقتى اصرارها براى تعدیل بیشتر بى‌نتیجه ماند و مطهرى بر آنچه به جدّ باور داشت، ایستادگى کرد، اعضاى جلسه در دوراهى صرف‌نظر کردن از ارسال نامه یا قبول نسبى آن، به حالت دوم رأى دادند و مهندس بازرگان برحسب تعهد قبلى و با نارضایتى آنرا امضاء کرد و نامه به یکى از معتمدین بازار، که دسترسى به دستگاه تکثیر داشت، سپرده شد تا منتشرگردد.

در آن جلسه مرحوم دکتر سحابى غائب بود، اما شب هنگام که مطلع از تصمیم جلسه و مقاومت مرحوم مطهرى براى حذف برخى نقدهایش شد، با تماس‌هاى تلفنى و پیگیرى جدى خود خواستار تعویق این امر و بازگرداندن نامه شد. این درخواست البته انجام شد و صبح روز بعد نامه عودت داده شد، اما متأسفانه شخص مذکور، که ظاهراً احساس وظیفه شرعى!؟ کرده و احتمالاً درباطن در موضع مخالف دکتر قرار داشته، قبلاً چند کپى از آن تهیه کرده و در اختیار هم‌فکران‌اش قرار داده بود. به این ترتیب ظرف چند روز این نامه توسط ساواک و ساده لوحان به همه جا توزیع گردید! به این ترتیب و به مصداق "از قضا سرکنگبین صفرا فزود"! تلاشى که براى دفاع از دکتر شریعتى و صرف وقت زیاد شکل گرفته شده بود، نتیجه معکوس بخشید.

شکرآب شدن روابط مطهرى و دکتر، امر پوشیده‌اى براى خواص نبود، اما آنچه همه را شگفت‌زده کرده بود، امضاى مهندس در کنار امضاى مطهرى بود. به طورى که حتى در یکى از جلسات نیمه‌خانوادگى نیمه‌عمومى هم چنین پرسش و گله‌اى از ایشان مطرح شد که پاسخ دادند:

"... در یک هواى سرد زمستانى شما براى خرید پالتوئى به بازار مى‌روید، نرخى که روى پالتو نوشته شده سه برابر پولى است که شما قصد داشتید خرج کنید، مدت‌ها با فروشنده چانه مى‌زنید و قیمت را به یک و نیم برابر تقلیل مى‌دهید، از این کمتر براى فروشنده صرف نمى‌کند و حاضر نمى‌شود یک دینار هم پائین‌تر بیاید. شما چه کار مى‌کنید؟ اگر واقعا به پالتو احتیاج داشته باشید و به سختى سردتان شده باشد، دل‌چرکینى گران‌تر خریدن را تحمل مى‌کنید! براى ما مقابله با توطئه ساواک مهم‌تر از رنج‌اش برخى دوستان بود..."


س : سالگرد شهادت استاد مطهری است. ایشان در بازگشت از جلسه مشترکی در منزل زنده‌یاد دکتر سحابی بازمی گشتند که در آستانه در هدف گلوله قرار گرفتند، از آن جلسه چه خاطره ای دارید؟

ج : من البته در آن جلسه نبودم و فقط شنیده‌هایم از پدر را بازگو مى‌کنم، شاید باور نکنید که آن گردهمائى به نظرساده، جلسه‌ی "شوراى انقلاب" بود که در چنان شرایط حساس و خطرناکى در منزل مرحوم دکتر سحابى، بدون محافظ، و حتى راننده‌اى که از دور مراقب باشد، تشکیل مى‌شد. ظاهراً یکى از اعضاى گروه تروریستى "فرقان" که مرحوم مطهرى را تعقیب مى‌کرده، متوجه آن مقصد شده و در کمین او نشسته بود. پس از خاتمه جلسه، شهید مطهرى به اتفاق مهندس بازرگان، در حالى که هم‌چنان در حال گفتگو بودند، از خانه خارج شده، مقدارى هم تا نزدیک ماشین‌هاى خود پیاده مى‌روند و پس از دقایقى از هم خداحافظى مى‌کنند، که ناگهان صداى شلیک گلوله و غرش موتورى که از صحنه فرار مى‌کرد، بقیه را متوجه‌ی این جنایت مى‌کند.

به احتمال بسیار زیاد تروریست‌ها از ماهیت چنان جلسه‌اى خبر نداشتند، وگرنه با تدارک و تجهیزات و نفرات بیشترى نیت پلید خود را با ترور تعداد بیشترى عملى مى‌کردند. ملاحظه مى‌کنید که حوادث چه نقش مهمى در تاریخ ایفا مى‌کنند. ما مى‌توانیم امروز تصور کنیم اگر اعضاى شوراى انقلاب همگى کشته شده بودند، انقلاب چه مسیر دیگرى را طى مى‌کرد؟ یا اگر مطهرى شهید نشده بود، کى و چگونه در برابر انحرافات انقلاب اعتراض مى‌کرد!؟ آیا او هم هم‌چون مرحوم منتظرى راه‌اش را از استاد خود جدا مى‌کرد؟ کسى جز خدا نمى‌داند.


س : شخصاً چه خاطراتی از آن مرحوم دارید؟

ج : مطهرى از دوستان و هم‌فکران مرحوم پدر در بسیارى از زمینه‌هاى دینى بود، هرچند اختلاف‌نظر هم در برخى موارد با هم داشتند که با سعه صدر تحمل مى‌کردند. طبیعتاً به خاطر این ارتباطات، بنده هم در جریان برخى امور قرار مى‌گرفتم و اطلاعاتى کسب مى‌کردم. در آن دوران سه شخصیت ممتاز در جریان نوگرائى دینى حضور داشتند که مورد توجه دانشجویان مسلمان بودند و سخنران مجامع آنها به شمار مى‌رفتند؛ بازرگان، طالقانى و مطهرى. البته دکتر شریعتى هم از سال‌هاى ۴۸ـ۴۹ به بعد به اصطلاح گل کرد و میدان‌دار شد!

من خاطرات زیادى ممکن است از شهید مطهرى داشته باشم، اما فکر نمى‌کنم مناسب این مصاحبه کوتاه باشد، اما از آنجائى که ارتباط ایشان را با دکتر شریعتى مطرح کردید، شاید بد نباشد خاطره‌اى را در این زمینه نقل کنم:

سال‌هاى فعالیت این دو بزرگوار با دوران دانشجوئى بنده و ایام پس از آن، که به فعالیت‌هاى سیاسى ایدئولوژیک اشتغال داشتیم، مقارن بود. ما در کادر انجمن اسلامى دانشجویان از هر دوى آنها براى ایراد سخنرانى دعوت مى‌کردیم و ارتباط تنگاتنگى با هر دو داشتیم. شریعتى که اصلاً پایگاه‌اش در تهران، در ایامى که هنوز در مشهد اقامت داشت، پاتوقى بود که ما بچه‌هاى رشته معمارى به اسم "شرکت سمرقند" تأسیس کرده بودیم، تا هم کسب و کارى کنیم و هم پایگاهى براى کارهاى فکرى داشته باشیم. از همان‌جا بود که برنامه‌هاى زیر زمین حسینیه ارشاد براى جوانان با مشورت دکتر ریخته مى‌شد و کارها تقسیم مى‌گردید. از اجراى تئاتر "سربداران" گرفته تا برنامه‌هاى هنرى جوانان و کودکان، توزیع کتب مفید، ادبیات و تحقیقات قرآن و نهج‌البلاغه و غیره.

ما که به هر دوى این عزیزان علاقه و احترام داشتیم، از مواضع مخالفى که بعضاً شهید مطهرى مقابل برخى نظریات دکتر اتخاذ مى‌کرد رنج مى‌بردیم، و علت آنرا درک نمى‌کردیم. روزى با تماس تلفنى، از ایشان وقتى گرفتم تا به اتفاق دوستان به منزل‌شان برویم. به گرمى و محبت با تقاضاى من موافقت کرد و در روز موعد به اتفاق آقایان: میرحسین موسوى، عبدالحمید نقره‌کار، محمدعلى نجفى، و شهید حسن آلادپوش، که همگى از اعضاى سابق انجمن اسلامى دانشجویان و فارغ‌التحصیل رشته معمارى و از دوس‌تداران دکتر و فعالان برنامه‌هاى جوانان در حسینیه ارشاد بودند، به دیدن استاد رفتیم.

پس از استقبال گرمى که با پذیرائى از ما کرد، مطلب را بدون تعارف و مجامله مطرح کردیم. در آغاز تصور مى‌کرد ما به توصیه‌ی پدر این مسائل را با ایشان مطرح مى‌کنیم، و وقتى به ایشان گفتم اصلاً ایشان از این جلسه خبر ندارند، به اصالت انگیزه‌ی ما مطمئن‌تر شد و نمونه‌هائى از نوشته‌هاى دکتر را عنوان کرد که معتقد بود خلاف باورهاى مسلم اسلامى است.

درهرحال آن‌روز آنچه به ذهن ما جوانان قدیم مى‌آمد! متواضعانه با ایشان در میان گذاشتیم و بازتاب جدائى ایشان را در میان نسل جوان بیان کردیم، ولى جایگاه ما در حدى نبود که بتوانیم ایشان را متقاعد سازیم.

بعداً متوجه شدم پدر نیز با گروهى از دوستان‌شان در همین زمینه با استاد جلساتى داشته‌اند و بى‌جهت نبوده است که ایشان ما را فرستاده‌شده آن جمع تصور مى‌کرد. این نکته را هم اضافه کنم که وقتى پدر از طریق خود مرحوم مطهرى خبر این ملاقات را شنید، بسیار خوشحال شد و ما را تشویق کرد.

خداوند همه‌ی آنها را که با حسن‌نیت قصد خدمت داشته‌اند، اگر خطا و اشتباهى هم کرده‌اند، مشمول مغفرت و رحمت خویش قرار دهد و به ما نیز توفیق ادامه‌ی خدمات آنها را عنایت کند.

از شما هم که زحمت تدارک این مصاحبه را به عهده گرفته‌اید سپاسگزارى مى‌کنم.


جرس : با سپاس از شما


تاریخ انتشار : ۱۴ / اردیبهشت / ۱۳۸۹

منبع : سایت جنبش راه سبز (جرس)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : یک بار / شروین
.
13_05_2010 . 19:58
#4
نامه‌ی مشترک مطهری و بازرگان



نام مقاله : نامه‌ی مشترکِ مطهری و بازرگان

نویسنده : مصطفی ایزدی

موضوع : خاطره‌ای درباره‌ی نامه‌ی بازرگان و مطهری درباره شریعتی


مقدمه :

پایگاه اطلاع‌رسانی جرس در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۹ به مناسبت سالگرد شهادت استاد مرتضی مطهری‌، در گفتگویی با مهندس عبدالعلی بازرگان، ماجرای صدور بیانیه‌ی مشترک آیت‌الله مطهری و مهندس بازرگان پیرامون زنده‌یاد دکتر علی شریعتی را مورد بررسی قرار داده ‌است. این گفتگو که زیر عنوان "ابهام‌زدائی از یک نامه پس از ۳۳ سال" در سایت جرس منتشر شده، یکی از چندین اظهار‌نظری است که در سه دهه‌ی گذشته در خصوص نامه‌ی مشترک سال ۱۳۵۶، رسانه‌ای شده ‌است.

من هم خاطره‌ای در این‌باره دارم که تقدیم می‌کنم. امیدوارم برای روشن شدن ابهامات موجود سودمند باشد.


مقاله :

بنده به دلائلی چند از دوران دبیرستان تا پایان دوره دانشگاه با استاد شهید آیت‌الله مرتضی مطهری در ارتباط بودم. هر چند که نه دبیرستان را در تهران گذراندم، و نه دانشجوی دانشگاه‌های تهران بودم، امّا هنگامی که به تهران می‌آمدم، به دیدار ایشان می‌رفتم.

در دانشکده الهیات یا در منزل و یا در محل سخنرانی‌های استاد با ایشان دیدار می‌کردم و در مورد موضوعات گوناگون صحبت می‌کردیم و ارشاد می‌فرمودند. ایشان به بنده لطف داشتند و به دفعات برای بنده، حتی درد دل می‌کردند.

یک روز در همان سال ۵۶ که از تبریز، محل تحصیلات دانشگاهی‌ام، به تهران آمده بودم، با استاد مطهری تماس گرفتم که به دیدارشان بروم. مرا به منزل دعوت نمودند و خدمت‌شان رسیدم. در حضور ایشان به‌گونه‌ای گلایه‌آمیز، از انتشار نامه‌ی مشترک با مهندس بازرگان که نشان می‌داد به دکتر شریعتی و اندیشه‌های وی تعرض شده و جمع زیادی از دانشجویان مذهبی و انقلابی را ناراحت کرده ‌است، سؤال کردم، و گفتم در دانشگاه تبریز، دانشجویان فراوانی هستند که هم به جناب‌عالی علاقه دارند و هم از دوست‌داران زنده‌یاد دکتر علی شریعتی هستند، و نامه‌ی شما و مهندس بازرگان، این‌گونه دانشجویان و جوانان را در این شرایط حساس دل‌نگران کرده ‌است. استاد مطهری مطالب مفصلی را برای بنده بیان کردند که چکیده‌ی آن را نقل می‌کنم:

۱. من (استاد مطهری) و دکتر شریعتی هیچ‌گونه خصومت شخصی نداریم، و اختلافات‌مان که در برابر اشتراکات‌مان اندک است، یکی به بعضی بنیان‌های فکری برمی‌گردد و یکی هم به نوع برخوردی که ایشان(دکتر شریعتی) با روحانیت دارد.

۲. مرحوم دکتر شریعتی هم کسی نبود که به دلیل این اختلافات، با من بد باشد، یا احترام مرا نگه ندارد. من به تازگی از لندن آمده‌ام. در آنجا با دانشجویان و دوستان ایشان دیدار داشتم. به من گفتند که دکتر منتظر آمدن شما بوده تا در مورد کتاب‌ها و افکارش با شما صحبت کند و رفع اشکالات آنها را از شما بخواهد، که عمرش کفاف نداد. امّا آن مرحوم نامه‌ای به آقای محمدرضا حکیمی نوشته و از ایشان خواسته است تا به اتفاق محمدمهدی جعفری، نوشته‌ها و آثار وی را بازخوانی و در صورت لازم، با نظر من(مطهری) اصلاح و منتشر نمایند.

۳. پس از این‌که دکتر شریعتی از دنیا رفت، کتاب‌های آن مرحوم به‌طور بی‌سابقه‌ای مورد اقبال جوانان قرار گرفته و در شرایطی که هنوز آثار ایشان بازخوانی و اصلاح نشده، نگرانی‌هائی برای بعضی از دلسوزان فراهم کرده ‌است، لذا در جلسه‌ای که با حضور مهندس بازرگان و جمعی از علاقه‌مندان دیگر داشتیم، مقرر شد، نامه‌ی‌ سرگشاده‌ای به امضاء مهندس بازرگان و بنده(مطهری) منتشر شود که هم از شخصت دکتر شریعتی تمجید گردد و هم به خوانندگان آثارش گوشزد شود که نوشته‌های دکتر را با تأمل بخوانند، چون دارای اشکالاتی است.

۴. بعد از آن جلسه متنی را برای امضاء پیش من آوردند که امضاء کنم. من مطالعه کردم و دیدم که تند است و قرار نبود با این تندی به مرحوم شریعتی انتقاد شود، چون ایشان در حال حاضر هواداران زیادی دارد و نباید آنان را رنجاند. من نامه را امضاء نکردم و گفتم تعدیل‌اش کنید و دوباره بیاورید تا امضاء کنم، و بعد تکثیر شود. چند روز بعد شنیدم که همان نامه تکثیر و توزیع شده ‌است. من هم مقداری اوقات تلخی کردم، امّا کار از کار گذشته بود. لذا من آن نامه‌ی تند را قبول ندارم و شما وظیفه‌ شرعی دارید در دانشگاه و هر جای دیگر که صحبت از این نامه می‌شود، از قول من این مطلب را نقل کنید.


تاریخ انتشار : ۲۰ / اردیبهشت / ۱۳۸۹

منبع : سایت جنبش راه سبز (جرس)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : یک بار / شروین
.
13_05_2010 . 20:56
#5
رویارویى دو فکر دینى
نویسنده : محمد حیدرى

موضوع : ـــــ


مطالعه مقاله در همین تالار


تاریخ انتشار : ۱۳ / اردیبهشت / ۱۳۸۳

منبع : سایت باشگاه اندیشه / منبع اصلی : روزنامه شرق
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
16_04_2011 . 17:06
#6
اطلاعیه مشترک استاد مطهری و مهندس بازرگان درباره‌ی شریعتی



نام مقاله : اطلاعیه‌ی مشترکِ استاد مطهری و مهندس بازرگان درباره‌ی شریعتی

نویسنده : دکتر پوران شریعت‌رضوی

موضوع : ـــــ


حساسیت‌های استاد مطهری نسبت به علی و افکارش به این نامه هم محدود نشد و آن مرحوم همراه با مهندس بازرگان به نوشتن اطلاعیه مشترکی در آذر ماه ۱۳۵۶ درباره‌ی وضعیت فکری و ایمانی علی نوشتند و در ان ضمن تمجید و تقدیر از شخصیت شریعتی به برجسته کردن اشتباهات فراوان در مسائل اسلامی (حتی در مسائل اصولی) و کمبود مطالعه و آگاهی در مورد برخی از مسلمات قرآنی و سنت و معارف و فقه اسلامی به جوانان و علاقه مندان از باب وظیفه و رسالت ایمانی هشدار داده بودند که آثار شریعتی چندان از شائبه اشتباه و ضعف در مسائل دینی خالی نیست و این اطلاعیه چند ماه پس از مرگ شریعتی بود که منتشر شد. در آن هنگام من هنوز در خارج کشور بودم و مشغول سر و سامان دادن به امور فرزندانم در فرانسه (زیرا دوستان سیاسی بر این نظر بودند که آنها را از نظر امنیتی نباید به ایران برد) .

آقای سید محمدمهدی جعفری که از نزدیک در ماجرای چگونگی نوشتن اعلامیه مهندس بازرگان و استاد مطهری بودند شرح ماجرا را بدین صورت توضیح می‌دهند:

"... بعد از فوت دکتر شریعتی، مهندس بازرگان روی اصراری که در رفع کدورت و اختلاف بین شریعتی و مطهری داشت، البته من از مرحوم بازرگان شنیدم در منزل آقای دکتر کاظم یزدی، که از اعضای فعال انجمن پزشکان بود جلسه‌ای بود . در آنجا مهندس بازرگان رو می‌کند به آقای مطهری و می‌گوید : شایعاتی هست که شما با مرحوم شریعتی اختلافاتی داشتید . من می‌دانم که اختلافاتی نداشتید . بیایید من و شما چیزی بنویسیم درباره‌ی دکتر شریعتی که ریشه‌ی این شایعات زده شود .

شهید مطهری گفت : باشد من حاضرم

مهندس بازرگان در آنجا می‌گوید : یک چیزی شما بنویسید، یک چیزی هم من می‌نویسم، بعد این دو را با هم تلفیق می‌کنیم.

مهندس بازرگان گفت : یک چیزی من در تجلیل از شریعتی نوشتم. بعد که خواندم ایشان نپسندید. آقای مطهری مطلبی را که نوشته بود خواند من نپسندیدم. همه‌اش در رد و نقد دکتر شریعتی بود.

اعضای انجمن اسلامی پزشکان که در منزل دکتر کاظم یزدی بودند خیلی اصرار کردند که ما حتماً چیز مشترکی بنویسیم . به خاطر از بین رفتن شایعات و چون می‌دانستم هیچ دو نفر نیستند که صد در صد در همه یمطالب با هم توافق داشته باشند من حرف‌های آقای مطهری را پذیرفتم . نوشته‌ی مطهری را گرفتم و مقداری خصوصاً در مقدمه نظرات خودم را علاوه کردم . از جمله نوشتم: ما شهادت می‌دهیم که در مسئله‌ی توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت هیچ‌گونه اشکالی ندارد و به این اصول اعتقاد دارد و…

مابقی مطلب را شهید مطهری نوشته بود . از جمله نوشته بود به علت اطلاع کمی که از معارف اسلامی داشت، دیدم این حرف صد در صد درست نیست ولی چون به یک توافق نسبی رسیده‌ایم آن را امضا کردم .

نوشته که منتشر شده و به دست من رسید خیلی ناراحت شدم . دیدم در جامعه اثر منفی دارد . خصوصاً آن قسمتی که نوشته بود ایشان اطلاعات کمی از معارف اسلامی داشته است . از این جهت دکتر پیمان، آقای میرحسین موسوی، دکرت فریدون سحابی، بسته نگار و من اعلامیه را برداشتیم و رفتیم منزل مهندس بازرگان به ایشان گفتیم : این چیه که نوشتی؟

مهندس بازرگان گفت : من مثل شاگرد مدرسه ناآگاهی بودم . وقتی در کلاس نشسته، شاگرد پیش خودش می‌گوید من این حرف را می‌زنم نمره بیست می‌گیرم . وقتی این اعلامیه امضا شد من پیش خود فکر کردم به پیروزی بزرگی دست یافته‌ام که آقای مطهری را وادار کرده‌ام آن حرف‌ها را بزند و اعتراف کند که اعتقادات دکتر هیچ اشکالی ندارد .

بازرگان افزود : اعلامیه را آوردم دادم دکتر سحابی . ایشان تا ان را نگاه کرد با ناراحتی گفت : این چیه که امضا کرده ای؟

اولین ضربه را دکتر سحابی بر من وارد آورد و مرا متوجه کرد که متن آن چیزی نیست که من در آغاز فکر می‌کردم هست . حالا شما چه می‌گویید؟ من حرفهای شما را قبول دارم .

من گفتم : در جامعه اثر منفی دارد .

مهندس بازرگان گفت : چه کار کنم؟

گفتیم : شما باید توضیح بدهید که اثر آن اعلامیه از بین برود .

بازرگان گفت : قرار نبود که آن متن به این زودی منتشر بشود . یک نسخه دست من بود و یک نسخه هم دست آقای مطهری . چطوری این متن منتشر شده من نمی‌دانم . نسخه‌ای را که نزد من بود فقط به دکتر سحابی نشان دادم .

بعدها معلوم شد آقای مطهری وقتی از منزل دکتر کاظم یزدی بیرون می‌رود اعلامیه را می‌دهد به کسی الان نام آن فرد یادم نیست تا آن را بخواند . آقای مطهری حتی به آن فرد می‌گوید : این را بخوان اما منتشر نکن .

آن فرد چون می‌بیند نوشته به نفع آقای مطهری و به ضرر مرحوم دکتر شریعتی است بلافاصله آن را منتشر می‌کند.

مهندس بازرگان با عکس العمل سحابی که روبه رو می‌شود به آقای مطهری تلفن می‌کند و می‌گوید : خواهش می‌کنم متن را منتشر نکن . ما از خیرش گذشتیم .

آقای مطهری می‌گوید : من فقط یک نسخه دادم به کسی . چشم ان را منتشر نمی‌کنم

آقای مهندس بازرگان برای آن‌که اثر آن اعلامیه را خنثی بکند برداشت و توضیحی نوشت .

متن دوم را به من داد تا منتشر کنم . حقیقتا این توضیح خودش فی‌نفسه باعث ایجاد شک و شبهاتی پیرامون اصل مسئله است..."(۱)



متن اطلاعیه‌ای که استاد مطهری و مهندس بازرگان در سال ۱۳۵۶ درباره‌ی دکتر شریعتی و افکارش منتشر کردند به شرح ذیل است :

"... نظر به این‌که مسائل مربوط به مرحوم دکتر علی شریعتی مدتی است موضوع جنجال و اتلاف وقت طبقات مختلف و موجب انصراف آنها از مسائل اساسی و حیاتی و وسیله بهره‌برداری افراد و دستگاه‌های مغرض گردیده است . اینجانبان تبادل نظر در این مسائل را ضرور دانستیم و در پی یک سلسله مذاکرات به این نتیجه رسیدم که تا حدود زیادی وحدت نظر داریم . و با توجه به این‌که بیشترین افراد که دچار این سردرگمی و بیهوده کاری هستند از قشر حقیقت طلب‌اند وظیفه شرعی دانستیم عقاید و نظریات مشترک خود را در این زمینه نخست به‌طور اجمال و سپس به‌طور تفصیل به اطلاع عموم و به‌ویژه این قشر برسانیم . باشد که وسیله خیری برای رهایی از این سردرگمی و بازگشت به وحدت و الفت میان مسلمانان گردد که البته موجب رضای خدای متعال خواهد بود.

آنچه درباره‌ی آن مرحوم شایع است یا مربوط است به جنبه گرایش هایش و یا به استنباط‌ها و اظهار نظرهایش در مسائل اسلامی که در آثار و نوشته‌های او منعکس است.

اینجانبان که علاوه بر آشنایی به آثار و نوشته‌های مشارالیه با شخص او فی الجمله معاشرت داشتیم معتقدیم نسبت هایی از قبیل سنی گری و وهابی گری به او بی‌ اساس است و او در هیچ یک از مسائل اصولی اسلام از توحید گرفته تا نبوت و معاد و عدل و امامت گرایش غیر اسلامی نداشته است .

ولی نظر به این‌که تحصیلات عالیه و فرهنگ او غربی بود و هنوز فرصت و مجال کافی نیافته بود در معارف اسلامی مطالعه وافی داشته باشد تا آنجا که گاهی از مسلمات قرآن و سنت و معارف و فقه اسلامی بی‌ خبر می‌ماند – هر چند با کوشش زیاد به تدریج بر اطلاعات خود در این زمینه می‌افزود – در مسائل اسلامی (حتی در مسائل اصولی) دچار اشتباهات فراوان گردیده است که سکوت در برابر آنها ناروا و نوعی کتمان حقیقت و مشمول سخن خداست که : " ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم للاعنون"

از این رو با توجه به اقبال فراوان جوانان به کتب مشارالیه و این‌که خود او در اواخر عمر در اثر تذکرات متوالی افراد بی‌ غرض و بالاتر رفتن سطح مطالعات خودش متوجه اشتباهات خود شد و به یکی از نزدیکانش وکالت تام برای اصلاح آنها داد . اینجانبان بر آن شدیم به حول و قوه الهی ضمن احترام به شخصیت و تقدیر از زحمات و خدماتش در سوق دادن نسل جوان به طرف اسلام بدون مجامله و پرده پوشی و بدون اعتنا به احساسات طرفداران متعصب و یا دشمن مغرض طی نشریاتی نظریات خود را درباره‌ی مطالب و مندرجات کتاب‌های ایشان بالصراحه اعلام داریم . از خداوند متعال مدد می‌طلبیم و از همه افرادی که بی‌ غرضانه نظریات مستدل خود را در اختیار ما قرار می‌دهند و ما را در این راه یاری نمایند متشکر خواهیم شد . والاسلام علی من اتبع الهدی..."


برگرفته از کتاب "طرحی از یک زندگی" / جلد دوم / ص ۲۹۴


تاریخ انتشار : چاپ اول / ۱۳۸۳

منبع : سایت نیمه‌حرف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : ۰ بار / شروین
.
17_04_2011 . 20:07
#7
مخالفت دکتر یدالله سحابی با اطلاعیه مطهری و بازرگان



نام مقاله : مخالفتِ دکتر یدالله سحابی با اطلاعیه‌ی مطهری و بازرگان

نویسنده : دکتر پوران شریعت‌رضوی

موضوع : ـــــ


نابه‌هنگام بودن این اطلاعیه، اثر بسیار بدی بر اذهان دانشجویان و جوانان گذاشته بود . من بعد از بازگشت به ایران اطلاعیه را دیدم . گفته می‌شد که آقای مهندس بازرگان از این اتفاق به شدت متاثر شده بودند ایشان پس از چندی توسط فرزند محترمشان آقای مهندس عبدالعلی بازرگان از استاد محمدتقی شریعتی و من دعوت به عمل آوردند که به منزل ایشان برویم . آن شب ما به اتفاق آقای مهندس عبدالعلی به خانه آقای مهندس مهدی بازرگان رفتیم و تا ساعت ۱۲ شب ایشان به شرح و توضیح چگونگی نوشتن آن اطلاعیه و پخش آن پرداختند . و کمال تاسف و اندوه خود را از انجام چنین عملی ابراز داشتند .


آقای مهندس مهدی بازرگان آن شب فرمودند :

"... من علی را بیش‌تر از بسیاری از همرزمان‌ام قبول دارم، و در این اطلاعیه هم قصد نقد اندیشه‌های اسلامی وی را نداشته‌ام . هنگامی که به اتفاق آقای مطهری مشغول نگارش این مطلب بودیم صحبت از اشتباهات اصولی و فراوان نبود این کلمات بعداً و بدون اطلاع بنده در متن اضافه شده است . پس از چاپ این اطلاعیه تین چند از آقایان دلسوز و آشنا به مسائل روز(۱) به عنوان اعتراض ابتدا اطلاعیه را به دفتر کار آقای دکتر یداله حسابی و سایر دوستان می‌برند . آن موقع من در دفتر کارم نبودم . آقای دکتر یداله حسابی به محض این‌که آن اطلاعیه را مطالعه می‌کنند بی‌ درنگ با من تلفنی تماس گرفتند و سوال کردند آیا این حقیقت دارد؟ شما چنین مطلبی را نوشته و تایید می‌کنید امضای خودتان است؟ من در جواب گفتم بلی، نگرانی شما از چیست؟ پرسیدند آیا خودتان اطلاعیه را پس ازانتشار خوانده اید؟گفتم نه! پرسیدند پس این تعبیر اشتباهات اصولی و فراوان یعنی چه؟ و من که در جریان اضافه شدن این کلمات در اطلاعیه مشترکی که با آقای استاد مطهری نوشته شده بود نبودم اظهار بی‌ اطلاعی کردم و تصریح کردم حتماً خود آقای مطهری این کلمات را پس از نوشته شدن متن اصلی اضافه کرده‌اند.(۲)

آقای دکتر یداله سحابی با تاسف و غمی که در صدایشان پیدا بود گفتند شما بهتر است مجدداً مطالبی بر رد نامه اول از قول خودتان بنویسید و منتشر کنید . چون پخش این اطلاعیه موجب رنجش خاطر دانشجویان داخل و خارج از کشور می‌شود و این مطالب نظر آنان را نسبت به شما تغییر می‌دهد و بی‌ اعتماد می‌گردند...."



طبق پیش‌بینی مرحوم دکتر یداله سحابی، دانشجویان مسلمان کالیفرنیا با نوشتن نامه‌ای به مهندس بازرگان ضمن ابراز نارضایتی از نوشتن این اطلاعیه، به استاد مطهری هم به شدت حمله کرده بودند:


پاورقی :

۱. همان صص ۷۴ـ۷۶

۲. بر طبق خاطرات آقای سید محمد مهدی جعفری افراد مزبور عبارت بودند از آقایان دکتر حبیب اله پیمان، میرحسین موسوی، دکتر فریدون سحابی، محمد بسته نگار و خود آقای جعفری . ن . ک به شریعتی آن گونه که من شناختم ص ۷۵

برگرفته از کتاب "طرحی از یک زندگی" / جلد دوم / ص ۲۹۹


تاریخ انتشار : چاپ اول / ۱۳۸۳

منبع : سایت نیمه‌حرف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : ۰ بار / شروین
.
17_04_2011 . 20:45
#8
اطلاعیه جدید مهندس بازرگان در رفع سوء‌تفاهمات اطلاعیه اول



نام مقاله : اطلاعیه‌ی جدیدِ مهندس بازرگان در رفعِ سوء‌تفاهماتِ اطلاعیه‌ی اول

نویسنده : دکتر پوران شریعت‌رضوی

موضوع : ـــــ


بنابر توصیه‌های دکتر یداله سحابی قرار بر این می‌شود که مهندس بازرگان اطلاعیه جدیدی در زدودن برخی ابهامات بر رد اطلاعیه اول بنویسد و آن را منتشر کند.


متن اطلاعیه دوم آقای مهندس مهدی بازرگان به این شرح است :


تهران، به تاریخ دوم بهمن ۱۳۵۶

توضیحی برای دوستان عزیز و برای آشنایان و طرفداران مرحوم دکتر علی شریعتی

"... مشروحه‌ای به تاریخ ۲۳/۹/۵۶ به امضای مشترک جناب آقای مرتضی مطهری و اینجانب به دست اشخاص رسیده است که با تعجب و تاسف تمام مشاهده شد برخلاف آنچه منظور نظر بوده است تا وسیله خیری برای رهایی از سردرگمی و بازگشت وحدت و الفت میان مسلمانان گردد که البته موجب رضای خدای متعال خواهد بود برداشت‌های نادرست از آن مشروحه خود موضوع جنجال و اتلاف وقت طبقات مختلف و موجب انصراف آنها در مسائل اساسی و حیاتی و وسیله بهره‌برداری افراد و دستگاه‌های مغرض گردیده است.

دو دسته مخالف و موافق با آن‌که دو نظر و دو نتیجه‌گیری متضاد داشته‌اند ولی از جهت عدم توجه به متن و منطوق آن نوشته و در اثر سوء تعبیر یا سوء تفاهم راه مشترکی را پیش گرفته‌اند.

برای جلوگیری از هرگونه سوء استفاده، رفع هرگونه سوء تفاهم و محو آثار نامطلوب لازم شد بدین وسیله به ادای توضیحات مختصری بپردازم:

دسته اول یعنی کسانی که نویسنده خدمتگزار آزادی و اسلام و تشیع را بی‌ ولایت و بی‌ دین اعلام می‌نمودند و لقب اعدی عدو … اسلام به او می‌دادند حق نداشتند مانند کسی که در کلمه طیبه جز الا الله را برداشته و به لااله می‌چسبد شهادت ما را که مرحوم شریعتی در هیچ یک از مسائل اصولی اسلام از توحید گرفته تا نبوت و معاد و عدل و امامت گرایش غیر اسلامی نداشته است ندیده بگیرند و به بهانه‌ی اشاره‌ای که به اشتباهات فراوان او شده بود اثبات حق به جانبی خود را بنمایند و با وجود تصریحی که به احترام به شخصیت و تقدیر از زحمات و خدماتش در سوق دادن نسل جوان به طرف اسلام کرده بودیم ما را تایید کننده اتهامات ظالمانه گذشته خود معرفی بنمایند .

در طرف مقابل، شیفتگان فکر و قلم شریعتی و تشنگان انقلاب و حق طلبی را می‌بینیم . که در نوشته‌های آن مرحوم، شعله‌های سوزان عشق و جرعه‌های گوارای هدایت یافته، سرمست از ارادت و احیانا اسیر تعصب گردیده‌اند و در مطالعه‌ی آن مشروحه بی‌ نصیب از بی‌ دقتی و بی‌ لطفی نشده‌اند.

افرادی از این دسته علاوه بر آن‌که توجه به شهادت‌های تطهیر و تجلیل ما ننموده بودند . چون توقع نداشته‌اند که در چهره نگاری محبوب معشوقشان کوچکترین خط ناموزون ببینند، ستایشی را که از کوشش زیاد او در فرا گرفتن معارف اسلامی و از انصاف و حقیقت جویی او در اعتراف و علاقه به رفع اشتباهات به عمل آمده بود یک نوع توهین تلقی کرده‌اند . سخت‌تر از همه آن‌که جمله‌ی در مسایل اسلامی – حتی مسائل اصولی – دچار اشتباهات فراوان گردیده است به اندوه و خشمشان انداخته است.

حتی آنجا که دلیل عدم فرصت و محل کافی برای مطالعه بیش‌تر در معارف اسلامی را تحصیلات عالیه و فرهنگ غربی او ذکر کرده بودیم، بهره‌مندی از فرهنگ غربی را به معنای غرب‌زدگی گرفته‌اند . در حالی که فرا گرفتن تحصیلات عالیه و فرهنگ غربی برای هر ایرانی مسلمان اروپا و امریکا رفته عیب که نیست وظیفه و امتیاز نیز هست . افتخار امثال دکتر شریعتی کوشش در این راه و ارمغان آوردن دیدگاههای جدید و طرز تفکر تازه برای دریافت بهتر و بررسی وسیع‌تر معارف بی‌ پایان و حقایق ناشناخته اسلام است.

اگر انتساب تحصیلات عالیه و فرهنگ غربی مرحوم شریعتی ایرادگیری به او تلقی شده باشد باید اعتراف کنیم که خود نگارنده نیز در غالب گفته‌ها و نوشته هایم مرتکب همین گناه در مواجهه‌ی اکتشافات و نظریات جدید با آیات و احکام و به کار بردن شیوه‌های علمی با استفاده از تحصیلات عالیه‌ی ناچیز و فرهنگ غربی ضعیف شده‌ام ضمن آن‌که همیشه اعتراف به اطلاعات ناقص در معارف و متون اسلامی و احتیاج به استمداد از اساتید فن و علمای صاحب‌نظر داشته‌ام.

دچار اشتباه دانستن مگر نفی کلی خدمات و رد نظریات و مکتب کسی را می‌نماید؟ غرض از مسائل اصولی و اساسی نیز که در آنجا ذکر شده و وعده بحث و نشر آن را داده‌ایم اصول دین و ضروریات مذهب نبود که قبلا تصریح به عدم گرایش‌های انحرافی در آن زمینه به عمل آمده بود.

چرا این مطلب می‌باید وحشت و یاس در جوانان دلبند ما ایجاد کرده باشد؟ مگر خارج از وحی الهی و غیر از چهارده معصوم هیچ بشری اگر چه همتراز با بزرگ‌ترین متفکرین جهان چون سقراط و ارسطو و دکارت و نیوتن یا صدرالمتالهین باشد می‌تواند مصون از خطا و اشتباه تصور شود یا سزاوار هست کسی را چنین بپنداریم؟ در نزد انسان اشتباه کردن لازمه‌ی کار کردن است و اشتباه داشتن شریعتی لازمه‌ی پرکاری و تراوش‌های فکری فراوان او است.

آیا شرط اصلاح افکار و عقاید و تکامل اجتماعات متحرک بی‌‌غرضی و انتقاد نیست؟

آنچه خطرناک و خلاف راه حق و صواب است شخص‌پرستی – چه مثبت و چه منفی آن – و تعصب و جمود فکری است و انچه به سود جامعه و مورد نیاز مردم پوینده حق و حقیقت است، آزاداندیشی و سعه‌ی صدر است.

اگر من که تحسین کننده نبوغ و مدافع حسن نیت و تاثیر عمیق افکار شریعتی عزیز بودم حق نداشته باشم با روح علمی اسلامی و استمداد از آرای پاک علاقه مندان نکته سنجی در اندیشه‌های ارزنده و اصلاح جویی در یادگارهای بابرکتش بنمایم و حداقل راه تفکر و تحقیق و تصحیح را باز نمایم پس چه کسی چنین وظیفه‌ی دوستی و اجتماعی و خدایی را باید ایفا نماید؟

اگر در اجتماع خود تمرین نماییم که هیچ‌گاه شخصیت‌ها را ملاک تشخیص حق و باطل قرار نداده به دستور پیشوای بزرگان اشخاص را بر حق عرضه کنیم هم کم‌تر گرفتار ملالت و دشمنی و تفرقه خواهیم شد و هم افراد شایسته‌مان پاک‌تر و عزیزتر خواهند شد.

در این دوران بحرانی تاریخ مملکت از درگاه ذوالجلال اصلاح و اعتای ملت و هدایت و توفیق نسل مسلمان مجاهد را مسئلت می‌نمایم..."



البته این نامه را آقای مهندس بازرگان نوشتند و منتشر کردند . لیکن به گفته دست اندرکاران تاثیر چندانی در زدودن ذهنیت دوستداران شریعتی نسبت به نویسندگان اطلاعیه نداشت . به یاد می‌اورم که در بازگشت از منزل آقای مهندس بازرگان استاد شریعتی خطاب به آقای عبدالعلی بازرگان اظهار تاسف فراوان می‌کردند از نوشتن این اطلاعیه و می‌گفتند که چطور آقای مهندس بازرگان که جز حسن نیت نظر دیگری نسبت به علی نداشت چرا پای چنین متنی را امضا کردند . نوشتن اطلاعیه دوم مهندس بازرگان همانند اطلاعیه اول در سازمان امنیت رژیم پهلوی هم انعکاس خود را داشت.(۱)

مرحوم مطهری در ادامه مخالفت‌ها و انتقادات‌اش بر دکتر شریعتی و افکار وی روز به‌روز مواضع تندتری اتخاذ می‌کرد و این چیزی نبود جز اشاعه گسترده افکار بدیع و انقلابی دکتر شریعتی در سطح جامعه در پاسخ به نیازهای نسل تشنه و آرمان خواه . مرحوم مطهری به خوبی می‌دید که اندیشه‌ها و آرای دکتر مورد پذیرش نسل جوان واقع شده و دیگر استقبال چندانی از برداشتهای سنتی از اسلام نمی‌شود.(۲)

این است که به جای ریشه یابی معضلات و کنکاش پیرامون مسائل اساسی جامعه و نیازهای نسل تشنه و جوان به دنبال برجسته کردن ضعف‌های این و آن و تحریک افراد ذی نفوذ در محافل روحانی بر ضد دکتر شریعتی بود که به قول محمدمهدی جعفری در مورد آن نامه نیز باید عرض کنم که مطالب راجع به دکتر شریعتی که مرحوم مطهری به امام خمینی نوشته‌اند حاکی از یک عصبانیت است . مسئله شخصی و شاید نسنجیده بود. مرحوم مطهری در این نامه درباره‌ی شریعتی داوری هایی کرده که حقیقتا منصفانه نیست و حتی با دیگر آثار خود ایشان نیز تناقض دارد"(۳)


پاورقی :

۱. استاد شهید به روایت اسناد صص ۲۹۴ـ۳۰۰

۲. در مورد عدم استقبال از اندیشه‌های سنتی به‌ویژه افکار مرحوم مطهری در سال‌های ۵۵ و ۵۶ آقای سیدمحمدمهدی جعفری خاطره‌ای به شرح زیر نقل می‌کنند : در سال ۵۵ جلسه‌ای بود در منزل دکتر نوفر . همان روزهایی بود که مقاله دکتر شریعتی در کیهان چاپ می‌شد . انجمن اسلامی پزشکان برنامه‌اش این بود که در هر هفته چهار جلسه پشت سر هم در یک جا تشکیل می‌داد و یک نفر سخنران در این شب‌ها درباره‌ی یک موضوع واحد سخنرانی می‌کرد . آن روزها آقای رضا اصفهانی در مورد اصول استنباط احکام توسط مجتهد بحث می‌کرد . جلسه اول یا دوم بود که آقای اصفهانی سخت به روش مجتهدین حمله کرد و گفت : این چه استنباط احکامی است که امروز مسئله‌ی زمین را نادیده می‌گیرند . اگر کسی زمینی را متری یک تومان خریده باشد و متری صد تومان بفروشد می‌گویند که مشروع است و حق خودش است . آقای علی بابایی در ضمن صحبت‌های آقای اصفهانی حرف‌های ایشان را تایید کرد . اتفاقاً در آن جمع ایشان تنها کسی بود که دست‌اش در تجارت و خرید و فروش هم بود اما انسان وارسته‌ای بود که کار تجاری‌اش را نیز براساس عقیده‌اش انجام می‌داد . صحبتهای آقای اصفهانی که تمام شد طبق معمول بحث شروع شد . مهندس معین فر اولین کسی بود که به سخنان آقای اصفهانی اعتراض کرد و گفت : این حرفهای آقای اصفهانی بازار گرم کنی است و حقیقت ندارد . دیگران هم له و علیه محتوای سخنرانی سخنانی گفتند . نوبت به شهید مطهری رسید . ایشان عادت داشت همیشه آخرین نفر باشد که بحث می‌کند در واقع نظرات همه را به نحوی جمع‌بندی می‌کرد . آقای مطهری هم انتقاد تندی به سخنان آقای اصفهانی کرد و گفت : همان‌طور که آقای مهندس معین فر گفتند این حرف‌ها برای بازارگرم کنی است . چطور پای صحبت من عده کمی آمده بودند؟ ایشان این صحبت‌ها را می‌کند تا جمعیت جمع بکند . آن روز حدود شصت نفر در مجلس بودند . مثل این‌که در سخنرانی آقای مطهری حدود بیست نفر بیش‌تر نبوده‌اند . دلگیری اصلی ایشان هم در همین موضوع بود و نشان می‌داد که او به تعداد جمعیت در سخنرانیهایش توجه دارد . شریعتی آن گونه که من شناختم ص ۷۱

۳. شریعتی آن‌گونه که من شناختم، ص۸۰

برگرفته از کتاب "طرحی از یک زندگی" / جلد دوم / ص ۳۰۴


تاریخ انتشار : چاپ اول / ۱۳۸۳

منبع : سایت نیمه‌حرف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : ۰ بار / شروین
.




موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  نظر مرتضی مطهری shervin 11 13,142 16_04_2011 . 16:13
آخرین ارسال: shervin

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان