نویسنده : یکی از نویسندگان نشر مستضعفین
موضوع : درسهایی که شریعتی به ما میآموزد یا ما باید از شریعتی بیاموزیم / توحید
سنگهایی از فلاخن : سلسله دروس فلسفی، کلامی، عرفانی، اجتماعی، تاریخی، علمی که شریعتی به ما میآموزد.
توحید دگماتیسم، توحید انطباقی، توحید تطبیقی :
بنابراین بر این اساس ما میتوانیم فرایندهای پروسه تکوین تاریخ توحید را در سه مرحله تقسیم کنیم که عبارت است:
۱. توحید دگماتیسم
۲. توحید انطباقی
۳. توحید تطبیقی
توحید دگماتیسم :
منظور از توحید دگماتیسم همان توحید کلامی است که اسلام فقاهتی حوزه ائی و فلاسفه یونانی زده ارسطوئی و افلاطونی و تصوف کلی نگر و مجرد اندیش و متکلمین ماوراء الطبیعت و غیر تاریخی اندیش و... به آن معتقد بودند و توحید را در کادر باری در شاخههای ذات باری و صفات باری و افعال باری خلاصه میکردند و حول این سه محور به کلی بافی میپرداختند اینکه خدا واحد است و این وحدانیت هم بر ذات خداوند و هم بر صفات خداوند و هم بر افعال خداوند حاکم میباشد، اما اینکه این وحدانیت ذاتی و صفاتی و افعالی چه فونکسیونی در طبیعت و انسان و تاریخ و جامعه دارد، موضوعی بود که هرگز به آن پرداخته نشده بود.
توحید انطباقی :
توحید انطباقی اگرچه نسبت به توحید دگماتیسم گامی فرا پیش بود (و کاشف این کشف بزرگ باز خود شریعتی بود) چراکه برای اولین بار در عرصه توحید انطباقی بحث توحید از عرصههای مجردات و کلیات و ذهنیات و... به پائین کشانیده شد و در دائره انسان و زمین پای نهاد. اما از آنجائیکه این ورود به دایره اخلاق و انسان صورت مکانیکی وغیر تاریخی و غیر اجتماعی داشت ما این توحید را توحید انطباقی مینامیم. چراکه توحید کلامی به صورت فراتاریخی و مکانیکی توسط شریعتی وارد حوزه انسان شد و بهمین علت بود که توحید انطباقی شریعتی نتوانست جز در محدوده اکادمیک گامی فرا پیش گذارد و فونکسیون عملی و ابژکتیوی داشته باشد. آنچنانکه تبیین انطباقی توحید در کتاب راه طی شده بازرگان نتوانست فونکسیون انسانی و اجتماعی و تاریخی داشته باشد و به صورت یک سلسله مجرّدات ذهنی کلی باقی ماند تا سر از توحید دگماتیسم بازرگان پیر در کتاب بعثت انبیا و خداپرستی و معاد بازرگان در آورد. که در آن بازرگان پیر تمامی گذشته انطباق اجتماعی و انسانی حرکت پیامبران و خودش را نفی کرد و هدف بعثت پیامبران را فقط در معاد و خداپرستی دانست و کار این جهانی و اجتماعی و تاریخی و دنیائی را کار غیر پیامبرانه اعلام کرد. این دستاورد توحیدی دگماتیسم بازرگان پیر بزرگترین دستاورد فونکسیونی توحید انطباقی بود. بی شک اگر استحاله تطبیقی شدن توحید شریعتی آنجام نمیگرفت و شریعتی با تطبیقی کردن توحید از توحید انطباقی فاصله نمیگرفت راهی جز سرنوشت بازرگان پیر برایش باقی نمیماند . آنچه که باعث گردید که توحید انطباقی راه طی شده بازرگان جوان به سرنوشت توحید دگماتیسم بازرگان پیر بیافتد، محصور شدن توحید انطباقی بازرگان بود و عدم سیلان توحید او به عرصههای اجتماعی و انسانی و تاریخی بود که موجب گردید توحید انطباقی بازرگان مانند توحید دگماتیسم و کلامی مطهری در باتلاق کلیت و تجرد اندیشی و ذهنی نابود گردد و آنچنانکه توحید کلامی و دگماتیسم مرتضی مطهری سر از فقاهت عدالت ستیز و زن ستیز و آزادی ستیز و انسانیت ستیز و..در آورد توحید انطباقی بازرگان در مرحله بازرگان پیر سر از اسلام سیاست ستیز و دنیا ستیز و عدالت ستیز و... در آورد.
توحید تطبیقی :
توحید تطبیقی از مرحلهای برای شریعتی حاصل شد که آنچنانکه فوقاً مطرح کردیم شریعتی موفق به اولین سفر حج خود (بنا به دعوت ارشاد و با هزینه ارشاد) گردید. در این اولین سفر حج شریعتی که بعداً سفر نامه آن به صورت سلسله کنفرانسهای میعاد با ابراهیم در آمد. شریعتی از طریق حج به ابراهیم رسید و از طریق ابراهیم به توحید تاریخی دست پیدا کرد و از طریق توحید تاریخی بود که شریعتی به سوسیالیسم رسید و از طریق سوسیالیسم بود که شریعتی به دیالکتیک و توحید انسانی رسید. توحید اجتماعی برای شریعتی آنچنانکه قبلا مطرح کردیم با از طریق سفرهای بعدی حج شریعتی برای شریعتی حاصل گردید که در تطبیق رمی جمرات سه ستون منا با آیات سوره الناس شریعتی به کشف توحید اجتماعی نائل آمد . در نیمه دوم سال ۵۰ بود که شریعتی پس از نائل شدن به توحید کلامی و توحید اخلاقی و توحید تاریخی و توحید انسانی و توحید اجتماعی توانست در کادر پیوند و مطابقت تمامی این اشکال و فرایندهای توحیدی به بزرگترین مرحله توحید تطبیقی خود دست پیدا کند که آن توحید فلسفی بود. در کادر توحید فلسفی شریعتی توانست کلیت وجود را در زیر عینک توحید به تماشا بنشیند.
شریعتی و اسلامشناسی تطبیقی :
در مرحله کشف توحید فلسفی در نیمه دوم سال ۵۰ بود که شریعتی آبستن یک زایش بزرگ تئوریک شد که آن نوزاد اسلامشناسی تطبیقی ارشاد بود که به صورت اسلامشناسی هندسی توسط شریعتی مطرح گردید. این اسلامشناسی هندسی مقدمه ائی گردید برای زایش نهائیترین مرحله تکامل فهم اسلام شریعتی که اسلامشناسی حزبی بود که در کنفرانس شیعه حزب تمام در اواخر بسته شدن ارشاد در آبان ماه سال ۵۱ مطرح گردید.
بنا براین اسلامشناسی تطبیقی و هندسی شریعتی که تقریباً چهار سال بعد از اسلامشناسی انطباقی شریعتی در اسلامشناسی مشهد برای شریعتی حاصل شد. معلول فرایندهای استحاله ائی و تکاملی توحید شریعتی از توحید کلامی به توحید اخلاقی و از توحید اخلاقی به توحید تاریخی و از توحید تاریخی به توحید انسانی و از توحید انسانی به توحید اجتماعی و از توحید اجتماعی توسط پیوند همه این فرایندهای توحیدی به توحید فلسفی بوده است. البته ره آورد توحید تطبیقی برای شریعتی فقط به اسلامشناسی تطبیقی هندسی و اسلامشناسی تطبیقی حزبی خلاصه نمیشد. بلکه در کنار این دستاوردهای بسیار مهم شریعتی در عرصه پراتیک توحیدی خود که به صورت ابژکتیو و سوبژکتیو آنجام میگرفت. دستاوردهای مهم دیگری هم در عرصه تئوری عام و هم در عرصه تئوری خاص و هم در عرصه تئوری مشخص صاحب گردید که مهمترین آنها عبارت میباشد از:
الف) سوسیالیسم
ب) مبارزه طبقاتی
ج) رادیکالیسم
د) دیالکتیک
ه) مستضعفین به عنوان تکیه طبقاتی تاریخی در مصداقهای مختلف تاریخی آنکه در پرسش و پاسخ دانشکده نفت آبادان پس از کنفرانسهای انسان اسلام برای اولین بار مطرح کرد و کشف مستضعفین بهعنوانِ تنها تکیه طبقاتی حزب مستضعفین وـ مبارزه خودآگاهی بخش یا استراتژی اقدام عملی سازمان گرایانه حزبی.
ز) کشف استراتژی تکیه بر خودآگاهی اعتقادی و خودآگاهی اجتماعی و خودآگاهی طبقاتی در کنفرانس استحمار نو و کهنه در دانشگاه فرح سابق.
ح) کشف شعار آگاهی و آزادی و عدالت در کنفرانس قاسطین و ناکثین و مارقین.
ی) کشف شعار اسلام منهای روحانیت برپایه اقتصاد بدون نفت مصدق
ک) کشف جامعه اشتراکی اول و سمتگیری بسوی امت واحد ثانویه
ل) کشف پیوند راه دنیا و راه آخرت یا راه معاش و راه معاد
م) کشف استراتژی پروتستانتیسم اسلامی جهت ایجاد خود آگاهی اعتقادی در تودههای مذهبی جامعه ایرانی
ن) کشف نظام و مناسبات سرمایهداری بهعنوانِ بزرگترین مشکل عصر و... همه و همه از دستاوردهای مهم شریعتی در عرصه صیرورت فرایندهای توحیدی او میباشد.
این اسلامشناسی شریعتی در قیاس با اسلامشناسی انطباقی اسلامشناسی مشهد شریعتی دارای خطوط مشخصهائی میباشد که شرح آن در اینجا خالی از فایده نمیباشد:
۱. اسلامشناسی انطباقی مشهد شریعتی از یک سلسله آیتمهای مکانیکی نظری تشکیل شده است که هیچ ارتباط دینامیکی بین آنها وجود ندارد و تنها به درد آموزش آکادمیکی میخورد و بکارگیری آن در یک حرکت حزبی و سازمان گرایانه توانائی هدایت گری استراتژیکی و تئوریکی نه در سطح تئوری عام و نه در سطح تئوری خاص و نه در سطح تئوری مشخص نخواهد داشت. در صورتی که اسلامشناسی تطبیقی ارشاد شریعتی به علت اینکه پیوند تئوریک آن هم در سطح تئوری عام آن و هم در سطح تئوری خاص آن و هم در سطح تئوری مشخص آن یک پیوند ساختاری و ارگانیک میباشد که از زیربنا تا روبنای آن به شکلِ مهرههای تسبیح بهم پیوند خورده اند. همین پیوند تئوریک آن باعث میگردد تا اسلامشناسی ارشاد شریعتی بتواند به عنوان تئوری هدایت گری در عمل، ما به ازاء استراتژی و عملی در حرکت سازمان گرایانه حزبی از خود داشته باشد.
۲. اسلامشناسی انطباقی مشهد شریعتی بعلت پیوند مکانیکی آن و عدم دارا بودن پیوند دینامیکی تاریخی بین اجزاء آن یک اسلامشناسی غیر تاریخی میباشد که این غیر تاریخی بودن اسلامشناسی انطباقی مشهد شریعتی باعث شده تا آن اسلامشناسی به صورت یک سلسله کلیات و مجردات که نه تنها زمینی نمیباشد بلکهداری دینامیسم تاریخی نمیباشد و طبیعتاً دارای فونکسیون اجتماعی و انسانی نمیباشد، برعکس اسلامشناسی ارشاد که بعلت تاریخی بودن آن این اسلامشناسی زمینی میباشد و چون تاریخی و زمینی است مشخص و کنکرت میباشد لذا بر پایه شرایط اجتماعی و مناسبات تاریخی بشر در کادر مبارزه طبقاتی تاریخ حرکت کرده است و همین امر باعث گردید تا انواع اسلام موجود در تاریخ اعم از شیعه و سنی و یا اسلام فقهی و اسلام کلامی و اسلام تصوّفی و اسلام فلسفی و... یا شیعه علوی و شیعه صفوی و یا شیعه سربداریه یا تسنن اموی و تسنن محمد به صورت امر طبیعی در تاریخ مورد مطالعه قرار گیرد و از عینک مبارزه طبقاتی تاریخی این انواع گرایشات و تفکرات از آغاز تاریخ بشر تا کنون مورد مطالعه قرار گیرد. برای شریعتی آنچنان شیعه علی بهعنوانِ یک امر تاریخی یک موضوع طبیعی میباشد، تشیع صفوی نیز یک موضوع طبیعی میباشد چراکه شرایط مختلف مبارزه طبقاتی تاریخی عامل پیدایشای اندیشههای مختلف تاریخی از نظر شریعتی میباشند. در صورتیکه بر پایه اسلامشناسی انطباقی مشهد شریعتی ما نمیتوانیم این خاک آلود اندیشهها در مبارزه طبقاتی تاریخی تبین نمائیم بر پایه اسلامشناسی مشهد شریعتی بعلت غیر تاریخی بودن امور تاریخی یا حق مطلقاند یا باطل مطلق در صورتیکه بر پایه اسلامشناسی ارشاد آنچنانکه مولانا در دفتر دوم مثنوی ـ صفحه ۳۳۷ میگوید امر خاک آلود بودن حقایق در بستر تاریخ امری طبیعی میباشد و هرگز نباید در امور تاریخی دنبال حق مطلق یا باطل مطلق گشت:
رگ رگ است این آب شیرین آب شور / در خلائق میرود تا نفخ صور
همچنانک هر کسی در معرفت / میکند موصوف غیبی را صفت
فلسفی از نوع دیگر کرده شرح / باحثی مر گفت او را کرده جرح
و آن دگر بر هر دو طعنه میزند / و آن دگر از زرق جانی میکند
هریک از راه این نشانها زان دهند / تا گماناید که ایشان زان دهند
این حقیقت دان نه حقند این همه / نی بهکُلی گمرهانند این رمه
زآنک بی حق باطلی ناید پدید / قلب را احمق ببوی زر خرید
گر نبودی در جهان نقدی روان / قلبها را خرج کردن کی توان
تا نباشد راست کی باشد دروغ / آن دروغ از راست میگیرد فروغ
بر امید راست کژ را میخرند / زهر در قندی رود آنگه خورند
گر نباشد گندم محبوب نوش / چه برد گندم نمای جو فروش
پس مگو کین جمله دمها باطلند / باطلان بر بوی حق دام دلند
پس مگو جمله خیالست و ضلال / بی حقیقت نیست در عالم خیال
حق شب قدرست در شبها نهان / تا کند جان هر شبی را امتحان
نه همه شبها بود قدرای جوان / نی همه شبها بود خالی از آن
در میان دلق پوشان یک فقیر / امتحان کن وانک حقست آن بگیر
مومن کیس ممیز کو که تا / باز داند حیزکان را از فتی
گرنه معیوبات باشد در جهان / تاجران باشند جمله ابلهان
پس بود کالاشناسی سخت سهل / چونک عیبی نیست چه نا اهل و اهل
ور همه عیبست دانش سود نیست / چون همه چوبست اینجا عود نیست
آنک گوید جمله حقند احمقیست / وانک گوید جمله باطل او شقیست
تاجران انبیا کردند سود / تاجران رنگ و بو کور و کبود
مینماید مار اندر چشم مال / هر دو چشم خویش را نیکو بمال
منگر اندر غبطه این بیع و سود / بنگر اندر خسر فرعون و ثمود
بنابراین در اسلامشناسی ارشاد بهعلت تاریخی بودن این اسلامشناسی علاوه بر اینکه آنچه که در تاریخ اسلام اتفاق افتاده است در کادر مبارزه طبقاتی امری طبیعی میباشد همه امور این مکتب به صورت نسبی میبیند نه مطلق که از جمله آن میتوانیم به جامعه اشتراکی و سوسیالیستی نهائی و یا انسان نمونه شریعتی در اسلامشناسی ارشاد اشاره کنیم که بدلیل تاریخی بودن و زمینی بودن و طبیعی بودن همه این امور از نظر شریعتی امر زمینی و طبیعی و نسبی میباشند و صورت مطلق ماوراء الطبیعه که در اسلامشناسی مشهد داشته در اسلامشناسی ارشاد وجود ندارد.
۳. در اسلامشناسی ارشاد شریعتی هیچ چیز غیر تاریخی نیست از خداشناسی که فهم خدا توسط انسان میباشد توسط شریعتی یک امر تاریخی است تا قرانشناسی از عاشورا تاریخی تا تشیع از معاویه تاریخی است تا غدیر و انتظار و مهدویت و امامت در اسلامشناسی ارشاد شریعتی همهچیز تاریخی و درنتیجه انسانی و طبیعی میباشد. در آنجا سخن از ماوراء الطبیعی نیست حتی معاد شریعتی از طریق این دنیا ساخته میشود. سوره النباء آیه ۴۰ ـ ...یَوْمَ یَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ وَیَقُولُ الْکَافِرُ یَا لَیْتَنِی کُنتُ تُرَابًا ـ قیامت روزی است که انسان میبیند هر آنچه را که از پیش با دستان خویش فرستاده (از دنیا) است و به همین دلیل است که کافران در آن روز میگویندای کاش ما در دنیا بهجای بشر بودن خاک میبودیم.
وَمَن کَانَ فِی هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِی الآخِرَهِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِیلاً ـ سوره الاسراء ـ آیه ۷۲ کسی که در این دنیا کور باشد در آخرت هم کور خواهد بود و بدتر.
ماحصل اینکه در اسلامشناسی ارشاد که شریعتی در اواخر سال ۵۰ به آن دست پیدا کرد. این اسلامشناسی شریعتی محصول پراتیک نظری و عملی توحید شریعتی بود و از دل توحید ششگانه شریعتی متولد گردید و به این خاطر بود که اسلامشناسی ارشاد دارای دینامیسم ساختاری میباشد و صورت تاریخی و نسبی و طبیعی و زمینی و قابل شناخت میباشد و در هر زمانی توان تکامل جویی و تطبیق خود را حفظ خواهد کرد و هرگز به ورطه هولناک اسلامشناسی دگماتیسم بازرگان پیر در نخواهد غلتید و پیوسته به صورت طوفان هدایتگر تئوریک پیش خواهد رفت
سلام بر شریعتی
سلام بر آموزگار بزرگ آگاهی و آزادی و عدالت
سلام بر شریعتی مهاجر همیشه سرزمین حقیقت خیر و زیبائی
سلام بر شریعتی پرومته آتش خود آگاهیبخش خلقهای در زنجیر
سلام بر شریعتی عاصی بر تمامی خداوندان زر و زور و تزویر
سلام بر شریعتی موسای آواره سرزمین استحمار و استثمار و استبداد
سلام بر شریعتی ابراهیم بت شکن جهل و جور و جنایت
سلام بر شریعتی پیام آور قلم و کتاب و آگاهی
سلام بر شریعتی مسیح مصلوب فقاهت
سلام بر شریعتی آرش کمانگیر سرزمین تاریخ مستضعفین
سلام بر شریعتی مصداق آزادی
سلام بر شریعتی مجسمه آگاهی
سلام بر شریعتی روشنفکر مظلوم
سلام بر شریعتی حقیقت محبوس
سلام بر شریعتی کافر مصلحت و خود خواهی
سلام بر شریعتی اسوه شعور و شرف و جوانمردی
سلام بر شریعتی قتیل جهل و جمود و نادانی
سلام بر شریعتی پرچمدار نهضت سیدجمال و عبده و اقبال
سلام بر شریعتی علی گونه ائی بر تارک عصر ما
آخرین سلام ما به خفتهی کلبهی محقر گوشهی زینبیه، که تا ابد بیداری ما را با مظلومیت تاریخی خویش به دعوت میکشد
والسلام
تاریخ انتشار : ۱ / اسفند / ۱۳۸۹
منبع : سایت نشر مستضعفین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : ۰ بار / شروین / ایندیزاین