جملات شریعتی درباره امام حسین
09_01_2010 . 19:59
#1
جملات شریعتی درباره امام حسین



دوستان گرامی!
جهت تهیه آرشیوی برای دسته‌بندی موضوعی اندیشه‌های شریعتی، جملات شریعتی درباره امام حسین را با ذکر شماره مجموعه آثار و صفحه مربوطه، در این بخش وارد نمائید.


ــــــــــــــــــــــــــــــ
.
10_01_2010 . 01:34
#2
گریه بر حسین
"... در عجب‌ام از مردمی که،
خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می‌کنند،
و بر حسین‌ی می‌گریند که آزادانه زیست و آزادانه مرد..."


مجموعه آثار ۰۰ / ـــــ / ص ۰۰
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : ۰ بار / شروین
.
25_03_2010 . 20:15
#3
پرچم سرخ آرامگاه حسین
"... در قبایل عرب همواره جنگ بود، اما مكه "زمین حرام" بود و چهار ماه رجب، ذی‌القعده، ذی‌الحجه و محرم، "زمان حرام"، یعنی كه در آن جنگ حرام است. دو قبیله كه با هم می‌جنگیدند، تا وارد ماه حرام می‌شدند، جنگ را موقتاً تعطیل می‌كردند، اما برای آنكه اعلام كنند كه "در حال جنگند و این آرامش از سازش نیست، ماه حرام رسیده است و چون بگذرد، جنگ ادامه خواهد یافت"، سنت بود كه بر قبه‌ی خیمه‌ی فرمانده قبیله، پرچم سرخی بر می‌افراشتند تا دوستان، دشمنان، و مردم، همه بدانند كه "جنگ پایان نیافته است".

آنها كه به كربلا می‌روند، می‌بینند كه جنگ با پیروزی یزید پایان گرفته و بر صحنه‌ی جنگ، آرامش مرگ سایه افكنده است.

اما می‌بینند كه بر قبه‌ی آرامگاه حسین، پرچم سرخی در اهتزاز است.

بگذار این سال‌های حرام بگذرد!..."


مجموعه آثار ۱۹ / حسین وارث آدم / ص ۵۰
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : یک بار / شروین
.
15_07_2010 . 23:42
#4
چگونه مردن
"... و حسين، وارث آدم، كه به بنی‌آدم زيستن داد، و وارث پيامبران بزرگ، كه به انسان، "چگونه بايد زيست" را آموختند، اكنون آماده است تا، در اين روزگار، به فرزندان آدم، "چگونه بايد مرد" را بياموزد!..."


مجموعه آثار ۱۹ / حسین وارث آدم / ص ۱۷۱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : یک بار / شروین
.
16_07_2010 . 00:00
#5
هنر خوب مردن
"... مردی از خانه‌ی فاطمه بيرون آمده است، تنها و بيكس، با دست‌های خالی، يك تنه بر روزگار وحشت و ظلمت و آهن يورش برده است. جز "مرگ" سلاحی ندارد! اما او ، فرزند خانواده‌ای است كه "هنر خوب مردن" را، در مكتب حيات، خوب آموخته است..."


مجموعه آثار ۱۹ / حسین وارث آدم / ص ۱۷۰
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش : یک بار / شروین
.
06_09_2010 . 14:40
#6
بگو که ما چه کنیم؟
ای زینب! ای زبان علی در کام! ای رسالت حسین بر دوش!..... مگو که بر شما چه گذشت ؟ مگو که در آن صحرای سرخ چه دیدی ؟ مگو که جنایت در آنجا تا به کجا رسید ؟.....آری ای پیامبر انقلاب حسین! ما می دانیم. ما همه را شنیده ایم ....... اما بگو ای خواهر! بگو که ما چه کنیم ؟لحظه ای بنگر که ما چه می کشیم ؟ دمی به ما گوش کن تا مصایب خویش را با تو بازگوییم .

نجوای دردمندانه دکتر شریعتی با “پیام”بر کربلا(سخنرانی‌)
.
06_12_2010 . 23:35
#7
جملات شریعتی درباره امام حسین
حسین, کسی است که به آزادی روح داده و به «بعضی ها» نان.
کویر / 150
.
06_12_2010 . 23:37
#8
جملات شریعتی درباره امام حسین
ما داستان کربلا را از روز تاسوعا می دانیم و عصر عاشورا ختمش می کنیم؛ بعد دیگر نمی دانیم چه شد! داستان کربلا, نه از آغاز تاسوعا و یا محرم شروع می شود و نه به عصر عاشورا و اربعین تمام می شود. این است که از دو طرف قیچی اش کردیم و آن را از معنی انداختیم, مثل قلبی که از داخل بدن در بیاوریم, که دیگر قلب نیست. باید قلب را در این سینه و اندام بزرگ بشری و در تسلسل عظیم یک دست تاریخ انسان بگذاریم؛ و آن وقت تپش پیدا می کند و آن وقت خون "حسین", خون می شود. اما الان از آن ماده تخدیری درست کرده ایم.
شهادت
.
10_12_2010 . 13:18
#9
جملات شریعتی درباره امام حسین
چقدر تحمل ناپذیر است دیدن این همه درد, این همه فاجعه, در یک سیما, سیمایی که تمامی رنج انسان را در سرگذشت زندگی مظلومش حکایت می کند. سیمایی که . . .
چه بگویم؟
مفتی اعظم اسلام او را به نام یک «خارجی عاصی بر دین الله و رافض سنت محمد» محکوم کرده و به مرگش فتوا داده است.
در پیرامونش, جز اجساد گرمی که در خون خویش خفته اند, کسی از او دفاع نمی کند. همچون تندیس غربت و تنهایی و رنج, از موج خون, در صحرا, قامت کشیده و همچنان, بر رهگذر تاریخ ایستاده است.
نه بازمی گردد ؛
که : به کجا ؟
نه پیش می رود ؛
که : چگونه ؟
نه می جنگد ؛
که : با چه ؟
نه سخن می گوید ؛
که : با که؟
و نه می نشیند, که . . .
هرگز !
ایستاده است و تمامی جهادش اینکه :
نیفتد.
همچون سندانی در زیر ضربه های دشمن و دوست, در زیر چکش تمامی خداوندان سه گانه ی زمین, در طول تاریخ, از آدم تا . . . خویش !

به سیمای شگفتش دوباره چشم می دوزم, در نگاه این بنه ی خویش می نگرد, خاموش و آشنا, با نگاهی که جز غم نیست, همچنان ساکت می ماند.
نمی توانم تحمل کنم,
سنگین است,
تمامی «بودن» م را در خود می شکند و خرد می کند,
می گریزم ؛
اما می ترسم تنها بمانم, تنها با خودم, تحمل خویش نیز سخت شرم آور و شکنجه آمیز است؛
به کوچه می گریزم, تا در سیاهی جمعیت گم شوم.
در هیاهوی شهر, صدای سرزنش خویش را نشنوم.
خلق بسیاری انبوه شده اند و شهر آشفته و پر خروش می گرید, عربده ها و ضجه ها و علم و عماری و صلیب جریده و تیغ و زنجیری که دیوانه وار بر سر و روی و پشت و پهلوی خود می زنند, و مردانی با رداهای بلند و . . .
عمامه ی پیغمبر, بر سر و . . .
آه ! . . . باز همان چهره های تکراری تاریخ ! غمگین و سیه پوش, همه جا پیشاپیش خلایق !
تنها و آواره به هر سو می دوم,
گوشه ی آستین این را می گیرم؛
دامن ردای او را می چسبم؛
می پرسم, با تمام نیازم می پرسم؛
غرقه در اشک و درد :
این مرد کیست ؟
دردش چیست ؟
این تنها وارث تاریخ انسان, وارث پرچم سرخ زمان, تنها چرا ؟
چه کرده است ؟
چه کشیده است ؟
به من بگویید :
نامش چیست ؟
هیچ کس پاسخم را نمی گوید !
پیش چشمم را پرده ای از اشک پوشیده است
مجموعه آثار 19 / حسین وارث آدم / ص 90
.
18_12_2010 . 19:07
#10
جملات شریعتی درباره امام حسین
زینب پیامبر انقلاب حسین

ای زینب ! ای زبان علی در کام ! ای رسالت حسین بر دوش !

ای که از کربلا می آیی و پیام شهیدان را در میان هیاهوی همیشگی قداره

بندان و جلادان همچنان به گوش تاریخ می رسانی

ای زینب! با ما سخن بگو

مگو که بر شما چه گذشت ؟ مگو که در آن صحرای سرخ چه دیدی ؟ مگو که

جنایت در آنجا تا به کجا رسید ؟

مگو که خداوند آنروز عزیزترین و پرشکوه ترین ارزش ها و عظمت هایی را که

آفریده است یکجا در ساحل فرات و بر روی ریگزارهای تفدیده بیابان طف

چگونه به نمایش آورد

و بر فرشتگانش عرضه کرد تا بدانند که چرا می بایست بر آدم سجده کنند. . . .

آری زینب ! مگو در آنجا بر شما چه رفت ؟ مگو که دشمنانتان چه کردند ؟ ودوستانتان چه کردند ؟

آری ای پیامبر انقلاب حسین ! ما می دانیم. ما همه را شنیده ایم.

تو پیام کربلا را, پیام شهیدان را, به درستی گذارده ای.

تو خود شهیدی هستی که از خون خویش کلمه ساختی, همچون برادرت که با

قطره قطره خون خویش سخن می گوید.

اما بگو ای خواهر ! بگو که ما چه کنیم ؟

لحظه ای بنگر که ما چه می کشیم ؟ دمی به ما گوش کن تا مصایب خویش را با

تو بازگوییم.

با تو ای خواهر مهربان

این تو هستی که باید بر ما بگریی. ای رسول امین برادر !

ای که از کربلا می آیی و در طول تاریخ بر همه نسل ها می گذری و پیام

شهیدان را می رسانی.

ای که از باغ های سرخ شهادت می آیی و بوی گل های نو شکفته آن دیار

را هنوز به دامن داری !

ای دختر علی ! ای خواهر ! ای که از قافله سالار کاروان اسیرانی ! ما را نیز

در پی خود ببر

مجموعه آثار 8, 120
.
19_12_2010 . 13:19
#11
جملات شریعتی درباره امام حسین
من یک سوال دارم: دکتر شریعتی جایی فرمودند: "آنان که رفتند، کاری حسینی کردند. آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند، وگرنه یزیدی‌اند"
کانسپت این جمله رو نمی‌تونم متوجه بشم! چرا انسان باید بین دو قطب کاملا متضاد خیرمطلق و شرمطلق قرار داشته باشه و این وسط هم چیزی ظاهرا نباشه؟ چرا من اگه کار زینبی نکنم یزیدی میشم؟! یعنی نمی تونم صفات خوب و بد رو کنار هم داشته باشم؟ این تفکر دوقطبی چه سودی برای من میتونه داشته باشه و من رو به چه کمالی میرسونه؟ یعنی کسی مثل دکتر شریعتی که این همه علوم انسانی مطالعه کرده باز هم براش جهان مطلق بوده و نسبی نمی تونسته فکر کنه؟ شاید من دارم اشتباه میکنم
.
19_12_2010 . 20:12
#12
جملات شریعتی درباره امام حسین
برای شریعتی انسانها مطلق نیستند ولی منظور دکتر این هست که ما بعنوان همان انسان نسبی که فرمودید باید جهتگیری به سمت صف خاصی داشته باشیم و مطمئنا هر گونه تمایل به هر صفی یا هر اقدامی یا بر حق خواهد بود یا باطل. مثلا امروز شما بعنوان یک فرد نسبی موضعی در سیاست میگیرید, در نتیجه این موضعتان یا درست است یا برخطاست. از نفس کشیدن گرفته تا هر کار دگری یا حق است یا باطل. نمیتوان حسینی یا زینبی یا یزیدی نبود و چیزی در این بینابین بود. چنین چیزی نداریم.حتا ما انسانهای فعلی در سرزمین خودمان که نه مظهر حق مطلق و نه باطل مطلق شاید نباشیم, باز در طول شبانه روز فعالیتهای خود را که دسته بندی نماییم خواهیم دید برخی از افعالمان حق بوده و برخی باطل.اما در کل موجودی نسبی هستیم. در یک کلام این یک تقسیم بندی جوهری و ذاتی نیست بلکه عرضی است و وابسته به فعلمان. اولین اقدامتان شما را خواه یا ناخواه در یکی از این صفوف قرار خواهد داد.
.
06_12_2011 . 05:31
#13
جملات شریعتی درباره امام حسین
و حسین را؟ نمی‌توانم بیان کنم، کلمات عاجزند، می‌بینید! پس از مرگ همه خویشاوندانش و پس از آنکه همه همگامان وفادارش در راه او، در راه سرفرازی و عزت خاندان او، خود را بر مرگ سرخ عرضه می‌کنند و قهرمانانه می‌میرند تا تن به ذلت ندهند، او کودکش را برمی‌گیرد و با لحنی که دشمن را به رقت آورد و جلاد را به رحم، از ماموران پست دستگاه یزید، آب خوردن التماس می‌کند!
و زینب؟ زنی که مردانگی، در رکابش جوانمردی آموخت، زنی که تا قیام آغاز شد، شویش را طلاق گفت و دو فرزندش را به قربانگاه آورد و در مرگشان هیچ نگفت، آنگاه - زبان علی در کام، رسالت حسین بر دوش، کاروان اسیران در پی، تنها و در بند - همچون صاعقه، بر پایتخت قساوت و بارگاه وحشت فرود آمد و فریادی برآورد که هزار سال، دستگاههای تبلیغاتی بنی‌امیه و بنی‌عباس و سلاطین ترک و تاتار و غزنوی و سلجوقی و غز و مغول و تیموری و ایلخانی، نتوانستند خاموشش کنند، اما، منبرهای"مصیبت بار" روحانیت صفوی، بزودی توانستند آن را نوحه کنند!
و عباس‌بن علی، برادر حسین را، قهرمان نبرد بی مانند تاریخ، سیمایی که روزگار، از آن جز حماسه و مردی نمی‌شناسد:
پرسوناژ پارتی‌های زنانه، سمبل سفره!
و امام سجاد را - کسی که از دعا، سنگر جهاد ساخت:
امام بیمار و نالانی که مجلسی، برجسته‌ترین چهره روحانیت صفوی، از او تصویری نقش می‌کند که بی‌شک دشمنان خاندان علی که بر روی اینان شمشیر کشیدند، از آن شرم کنند، چه، عزت و دلیری و بزرگواری را لااقل در بنی هاشم، حتی جاهلیت عرب نیز اعتراف دارد.
و...دیگر شرم دارم که ادامه دهم، نه تنها نمی‌توانم از آنچه در تبلیغات عامیانه، از شخصیت ائمه ساخته‌اند و می‌سازند یاد کنم بلکه، آنچه را در کتابهای معروف و مورد اعتقاد و ارجاع است قدرت ندارم که بر زبان آورم!

منبع: "شریعتی ـ م.آ.9. تشیع علوی و تشیع صفوی ص 123-124"
.




موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  جملات شریعتی درباره امام علی shervin 25 34,657 02_06_2018 . 19:08
آخرین ارسال: shariati.group
  جملات شریعتی درباره امام shervin 3 2,898 24_10_2011 . 11:38
آخرین ارسال: shandell

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان